"ازکجا بدانم دوستم دارد؟"
"کلید خیر...کلیدشر"
اگر یک نماز صبحت قضا شود...
"کلیدخوشی و آسایش"
"زندگی را بر4اصل بنا کنید"
"زن آوازه خوان از منظرامام صادق"
"ارزش ادب "
یاجعفربن محمدالصادق (علیه السلام)
یاجعفربن محمدالصادق (علیه السلام)
یاجعفربن محمدالصادق (علیه السلام)
"8مرداد:نگاهی به زندگی و آثار شیخ شهاب الدین سهروردی"
هشتم مرداد در کشور ما روز سهروردی نام گرفته است. به همین مناسبت نگاهی کوتاه به زندگی و آراء فلسفی این حکیم ایرانی خواهیم داشت. شیخ شهاب الدین سهروردی چهره برجسته ای در حکمت ، فلسفه و عرفان در فرهنگ ایران است. او در سال 549 هجری قمری در قریه سهرورد زنجان دیده به جهان گشود. اولین آموخته های او در شهر مراغه نزد مجدالدین جیلی بود . سهروردی نزد جیلی ، فقیه مشهور آن زمان ، فقه را آموخت و در همانجا و نزد همین استاد با فخر رازی ، منتقد بزرگ فلسفه مشاء ، همدرس بود . با آنکه این دو از نظر علمی تفاوت های آشکاری با یکدیگر داشتند اما دوستی و قرابتی عجیبی میان این دو بر قرار بود.
سهروردی پس از تکمیل تحصیلات به اصفهان رفت تا نزد ظهیرالدین فارسی، علم منطق را بیاموزد. او در همین شهر بود که برای نخستین بار با افکار ابن سینا روبرو شد و پس از مدتی تسلط خاصی بر آن پیدا کرد.
سهروردی پس از اتمام تحصیلات رو به عرفان و سلوک معنوی آورد. شیخ در جریان سفرهایش مدتی با جماعت صوفیه هم کلام شد و به مجاهدت نفس و ریاضت مشغول شد .
هنگامی که سفرهای سهروردی گسترده تر شده بود به آناتولی رسید و از آنجا به حلب سوریه رسید. در همان شهر با ملک ظاهر ، پسر صلاح الدین ایوبی ، دیداد کرد. ملک ظاهر شیفته شیخ شده و مقدمش را گرامی داشت و از او خواست که در آن جا بماند. سهروردی پذیرفت و درس و بحث خود را در مدرسه حلاویه آغاز کرد. در همین مدرسه بود که شاگرد و پیرو وفادارش شمس الدین شهروزی به او پیوست .
به گزارش “مهر"، شیخ همیشه در بیان مسائل ، به خصوص احکام و مسائل مربوط به دین بی باک بود و همین صراحت بیان او بود که سرانجام فقهای قشری عامه علیه او شوریدند ، او را مرتد خوانده و سخنانش را خلاف اصول دین دانستند. این کینه و عناد تا جایی رسید که ملک ظاهر را تشویق به قتل او کردند. اما ملک ظاهر نمی پذیرفت و به خواست آنان توجهی نمی کرد. اما فقها با ارسال شکوائیه به صلاح الدین ایوبی او را مجاب کردند که فرمان قتل شیخ را صادر کند. سرانجام صلاح الدین ایوبی در نامه ای از پسرش خواست به دلیل برخی ملاحظات سیاسی شیخ را به قتل برساند .
بدین ترتیب شیخ را زندانی کرده و در سن 36 یا 38 سالگی به قتل رسید. مشهور است که او را به دار آویختند یا خفه کردند. جنازه شیخ را در روز جمعه آخر ذی الحجه سال 587 هـ.ق از زندان بیرون آوردند. جرم او معاندت با شرایع دینی بود. بدین ترتیب سهروردی نیز سرانجامی همچون سقراط یافت .
به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه “مهر"، از سهروردی در طول عمر کوتاه خود حدود پنجاه کتاب و رساله به یادگار مانده است . آثار او نه تنها حاوی مهمترین آثار وی است بلکه به طرز شگفتی از نظر فصاحت و بلاغت تحسین شده و دارای نثری پخته و قوی است .
آثار سهروردی را می توان به چهار بخش تقسیم کرد :
1- کتاب های صرفا فلسفی وی که به زبان عربی است . تلویحات ، المقاومات و مطارحات و معروف ترین کتاب فلسفی وی ، حکمت الاشراق ، از این جمله اند .
2- رساله های عرفانی وی که به زبان پارسی و برخی به عربی است. از این جمله عقل سرخ ، آواز پر جبرئیل ، صفیر سیمرغ و لغت موران به پارسی و هیاکل النور و کلمة التصوف به عربی است .
3- ترجمه ها و شروحی که او بر کتب پیشینیان ، قرآن و احادیث نوشته است. مانند ترجمه فارسی رسالة الطیر ابن سینا و شرحی بر اشارات و تنبیهات ابن سینا و تفاسیری بر چند سوره قرآن کریم .
4- دعاها و مناجات نامه هایی که به زبان عربی است و آنها را الواردات و التقدیسات نامیده است . برخی بر این باورند که روش اشراقی را ابن سینا بنیان نهاده و معتقدند ابن سینا در کتاب منطق المشرقین و سه فصل آخر کتاب اشارات و تنبیهات به آن اشاره کرده است. اما با تمام این احوال همه دوستداران فلسفه معتقدند اگر ابن سینا بینانگذار فلسفه اشراق باشد یا نباشد ، این سهروردی است که حکمت اشراق را به حد اعلا و تکامل رسانده است. سهروردی در این کتاب به نوعی از بحث وجود رسیده که تنها به نیروی عقل و قیاس برهانی اکتفا نمی کند ، بلکه شیوه استدلالی محض را با سیر و سلوک قلبی همراه می سازد. سهروردی برای تدوین فلسفه خویش منابع متعددی داشت که با گردآوری آنها و تنظیم شگفت انگیز ایشان در کنار هم فلسفه ی نوین خود را پایه گذاری کرد. این منابع به سه دسته کل تقسیم شده اند :
5. حکمت الهی یونان ، سهروردی بر خلاف فیلسوفان پیشین که تنها به ارسطو توجه ویژه ای داشتند شیفته فیثاغورث و امپدکلوس و به ویژه افلاطون بود ، تا حدی که افلاطون را پیشوای حکمای اشراق می داند.
6. حکمت مشاء، بدون شک این حکمت مشائی بود که مقدمهی اشراق شده است. سهروردی با گردآوری آثار مشائین به خصوص ابن سینا توانست اینگونه از آرا مشاء را در حکمت اشراق استفاده کند.
7. حکمت ایران باستان ، از نکات برجسته و جالب توجه سهروردی علاقهی خاص او به حکمت پارسی باستان است به خصوص شخص زردشت است. این توجه ویژه به حدی است که برخی اصطلاحات حکمت اشراق را از اوستا و منابع پهلوی گرفته است . او در کتاب حکمت الاشراق ، زردشت را حکیم فاضل نمیده و حتی خودش را زنده کننده حکمت ایران باستان دانسته است. جالب آنکه شیخ مانی و مزدک را مصلحین زردشتی گری نمی داند بلکه آن دو را نکوهش کرده و بدعت گذار نامیده است.
به گزارش “مهر"، سهروردی حقیقت را امری واحد می دانست و آن را منسوب به خداوندی واحد دانسته و اصطلاح « الحق من ربک » را از قرآن وام گرفته است. سهروردی می گوید : « حقیقت ، خورشید واحدی است که به جهت کثرت مظاهرش تکثر نمی یابد. شهر واحدی است که باب های کثیری دارد و راههای فراوان به آن منتهی است ».
سهروردی عقیده داشت در ایران باستان امتی می زیست که مردم را به حق رهبری می کرد و آنان را پرستنده حق واحد می دانست. سهروردی افراد این امت را پهلوانان و جوان مردانی یگانه پرست می دانست و ایشان را با این کلام معرفی می کند : « خداوند ولی کسانی است که ایمان آورند و ایشان را از ظلمت به سوی نور هدایت می کند » او حکمای ایرانیان باستان را کسانی می داند که با شیوه اشراقی به مقام عرفانی والایی رسیده اند.
سهروردی پهلوانان فرزانه ای چون کیومرث و تهمورث و حکیمانی چون زردشت و جاماسپ را برای اولین بار در فلسفه معرفی می کند. وی واقعیت اشیاء را به نور تمثیل می کند و آنچه را که تفاوت میان آنهاست در شدت و ضعف نورانیت آنها می داند. او معتقد است که نوری واحد عامل آشکار شدن اشیاء است و هستی مطلق و نور محض را « نورالانوار » خداوند می داند .
منبع : خبر گزاری مهر
یاجعفربن محمدالصادق (علیه السلام)
از خرمشهر تا خرمشهر
فتح خرمشهر، لحظه اوج دفاع مقدس
“فتح خرمشهر فتح خاک نیست، فتح ارزشهای اسلامی است. خرمشهر شهر لاله های خونین است. خرمشهر را خدا آزاد کرد.”
از بیانات رهبر کبیر انقلاب اسلامی، امام خمینی (قدس سره)
در خیال خرمشهر که کنار کارون آرام نشسته بود، هیچ صدای خمپاره ای نبود. نخلستان هایش صدای چرخ های تانک را تا آن روز نشنیده بود، تا شهریور ماه ۵۹ که خرمشهر، خونین شهر شد. پس از گذشت روزهای تاریک و پر دود اسارت، در سوم خرداد ۱۳۶۱ شهر از اشغال درآمد. خرمشهر نخل های سوخته، نخل های بی سر…
فتح خرمشهر (سوم خرداد ۱۳۶۱) در تاریخ جنگ ایران و عراق از اهمیت ویژهای برخوردار است. خبر آزادی خرمشهر آن چنان شگفتآور بود که در سراسر میهن اسلامی ما مردم را به وجد آورد. با اعلام خبر فتح خرمشهر مردم ایران بسان خانوادهای بزرگ که فرزند از دست رفته خود را باز یافته است اشکهای شادی و شعف خود را نثار روح شهدای حماسهآفرین صحنههای شورانگیز این نبرد کردند. برای پی بردن به عظمت این نبرد حماسی کافی است بدانیم که نیروهای متجاوز عراق پیش از نبرد سرنوشت ساز رزمندگان ما برای آزادی خرمشهر در اطلاعیهای به نیروهای خود دستور داده بودند که دفاع از خرمشهر را به منزله دفاع از بصره، بغداد و تمام شهرهای عراق محسوب دارند. همچنین تجهیزات و امکانات دفاعی دشمن در این منطقه نشان میداد که عراق خرمشهر را به عنوان نماد پیروزی خود در جنگ به حساب آورده و قصد داشته است به هر قیمت، این شهر را در تصرف نیروهای خویش نگهدارد.
هنگامی که مرحله اول و دوم عملیات بیتالمقدس به پایان رسید و رزمندگان ما در اطراف خرمشهر مستقرشدند، رادیوی رژیم بعثی، میکوشید در تبلیغات کاذب خود، حضور نیروهای عراق را در خرمشهر به رخ بکشد تا توجیهی برای ترمیم روحیه نیروهای شکست خورده و رو به هزیمت عراق باشد. فتح خرمشهر در زمانی کمتر از ۲۴ ساعت، موجب شد که بخش قابل توجهی از نیروهای مهاجم عراقی به اسارت نیروهای جمهوری اسلامی ایران درآیند.
نبرد بزرگ، سرنوشتساز و غرورآفرین بیت المقدس که برای رها سازی خرمشهر از سلطه نیروهای مهاجم عراقی انجام شد، از دهم اردیبهشت ماه تا چهارم خرداد ما ۱۳۶۰ به طول انجامید. این نبرد حماسی علاوه بر پایان بخشیدن به ۱۹ ماه اشغال بخشی از حساسترین مناطق خوزستان و آزادسازی خرمشهر، ضربهای سهمگین و کمرشکن به توان رزمی و جنگ طلبیهای دشمن مهاجم وارد ساخت.
کوتاه سخن اینکه عملیات بیتالمقدس به عنوان برجستهترین عملیات پدآفندی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در تاریخ نظامی ۸ سال دفاع مقدس ثبت شده است.
اگر امروز در هر شهر و روستا به گلزار شهیدان گذر کنیم و تاریخ نقش بسته بر سنگرها را مرور کنیم، خواهیم دید که مجموعه شهیدان سوم خرداد ۱۳۶۰ الگویی کوچک از ملت مقاوم ایران است که چونان سپهری پر ستاره می درخشد. شادیهای به یاد ماندنی خودجوش و سراسری پس از آزادسازی خرمشهر نیز برگ دیگری از این حماسه ملی بود و نشان داد که مردم سراسر اقطار و بلاد ایران اعم از آن که هرگز خرمشهر را به چشم دیده باشند یا نه چگونه از شنیدن خبر این پیروزی ساعتها به دست افشانی و پایکوبی پرداختند وهزیمت دشمن اشغالگر را از خاک میهن جشن گرفتند.
سوم خرداد یک حماسه ملی است؛ اگر حضور ملت در صحنه جبهه های دفاع نبود، نه حماسه آن پیروزی تحقق می یافت و نه حماسه حضور مردم در جشن پس از پیروزی. لذا به حق می توان گفت پاسداشت فتح خرمشهر در گرو پاسداشت حضور مردمی در همه صحنه هاست.
بیاد سوم خرداد سالروز حماسه همیشه تاریخ ایران …آزادی خرمشهر
مسجد جامع خرمشهر، قلب شهر بود که میتپید و تا بود مظهر ماندن و استقامت بود. مسجد جامع خرمشهر، مادری بود که فرزندان خویش را زیر بال و پر گرفته بود و در بیپناهی پناه داده بود و تا بود مظهر ماندن و استقامت بود و آنگاه نیز که خرمشهر به اشغال متجاوزان درآمد و مدافعان ناگزیر شدند که به آن سوی شط خرمشهر کوچ کنند باز هم مسجد جامع، مظهر همه آن آرزوهایی بود که جز در پازپسگیری شهر برآورده نمیشد. مسجد جامع، همه خرمشهر بود.
خرمشهر از همان آغاز، خونینشهر شده بود. خرمشهر خونین شهر شده بود تا طلعت حقیقت از افق غربت و مظلومیت رزمآوران و بسیجیان غرقه در خون ظاهر شود. و مگر آن طلعت را جز از منظر این آفاق میتوان نگریست؟ آنان در غربت جنگیدند و با مظلومیت به شهادت رسیدند و پیکرهاشان زیر شنی تانکهای شیطان تکه تکه شد و به آب و باد و خاک و آتش پیوست. اما… راز خون آشکار شد. راز خون را جز شهدا درنمییابند. گردش خون در رگهای زندگی شیرین است اما ریختن آن در پای محبوب، شیرینتر است؛ و نگو شیرینتر، بگو بسیار بسیار شیرینتر است.
راز خون در آنجاست که همه حیات به خون وابسته است. اگر خون یعنی همه حیات… و از ترک این وابستگی دشوارتر هیچ نیست پس، بیشترین از آن کسی است که دست به دشوارترین عمل بزند. راز خون در آنجاست که محبوب خود را به کسی میبخشد که این راز را دریابد. آن کس که لذت این سوختن را چشید در این ماندن و بودن جز ملالت و افسردگی هیچ نمییابد.
آنان را که از مرگ میترسند از کربلا میرانند. مردان مرد، جنگاوران عرصه جهادند که راه حقیقت وجود انسان را از میان هاویه آتش جستهاند. آنان ترس را مغلوب کردهاند تا فتوت آشکار شود و راه فنا را به آنان بیاموزد.
آنان را که از مرگ میترسند از کربلا میرانند. وقتی که کار آن همه دشوار شد که ماندن در خرمشهر معنای شهادت گرفت، هنگام آن بود که شبی عاشورایی برپا شود و کربلائیان پای در آزمونی دشوار بگذارند…
کربلا مستقر عشاق است و شهید سید محمد علی جهانآرا چنین کرد تا جز شایستگان کسی در آن استقرار نیابد. شایستگان، آنانند که قلبشان را عشق تا آنجا آکنده است که ترس از مرگ، جایی برای ماندن ندارد. شایستگان جاودانند؛ حکمرانان جزایر سرسبز اقیانوس بیانتهای نور نور که پرتوی از آن همه کهکشانهای آسمان دوم را روشنی بخشیده است.
عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر
وضعیت سیاسی- نظامی کشور در مقطع عملیات بیتالمقدس
- از نیمه دوم سال ۶۰ جمهوریاسلامی توانست پس از سر و سامان دادن به نیروها سلسله عملیاتهای آزادسازی را آغاز نمایند: عملیات ثامنالائمه (مهر ۱۳۶۰) که منجر به شکست حضر آبادان شد، عملیات طریقالمقدس (آذر۶۰) که نتیجه آن آزادسازی شهر بستان و حدود ۶۰۰ کیلومتر مربع از خاک ایران بود. و عملیات فتحالمبین (فروردین ۶۱) که آزادسازی ۲۲۰۰ کیلومترمربع از خاک کشور را در پی داشت. ضعیف داخلی کشور با انهدام بقایای ضدانقلاب به تدریج رو به بهبودی و ثبات میرفت. اما اوضاع منطقه به دلیل نگرانی آمریکا از نتایج ناشی از پیروزی ایران بر عراق به گونهای آشکار ملتهب بود.
- در این مقطع زمانی، مناسبات اعراب و اسرائیل با آمادگی اسرائیل برای تهاجم به جنوب لبنان در وضعیت حساسی قرار داشت.
انتخاب منطقه عملیاتی
- عملیاتیها آفندی سابق نتایج مهمی به بار آورد. این نتایج که عملاً زمینه انتخاب منطقه عملیاتی غرب کارون را برای عملیات بیتالمقدس فراهم آورد عبارتست از: ۱- انهدام بخش قابل توجهی از نیروهای دشمن. ۲- آزادسازی بخش مهمی از مناطق اشغالی در جنوب کشور. ۳- آزادسازی نیروهای پدافندی خودی در مناطق اشغالی. ۴- افزایش توان طرح ریزی و عملیات رزمندگان اسلام.
- انتخاب منطقه عمومی غرب کارون برای آزادسازی خرمشهر و مراکز مهم و حیاتی آن طی یک روند تکاملی صورت پذیرفت که در این مرحله دشمن تدریجا منهدم شده و بویژه از نظر روحی در وضعیت به شدت بحرانی قرار داشت.
- آزادسازی خرمشهر در آن مقطع زمانی از اهمیت فوقالعادهای برخوردار بود و لذا این منطقه در شرایط زمانی مذکور، بهترین و مهمترین منطقه جهت ادامه سلسله عملیاتهای آفندی بود.
خرمشهر بهعنوان استراتژیکترین نقطه در مناطق درگیری محسوب میگشت که اشغال آن از یک طرف برای عراق به عنوان برگ برنده و نقطه اتکای استراتژیک محسوب میشد و از طرف دیگر برای ایران آزادسازی آن به منزله بستن راه نفوذ عراق به خوزستان و در ادعای بیاساس و واهی عراق درباره آن بود.
- منطقه عملیاتی عملیات بیتالمقدس، شامل منطقه عمومی جنوب غربی اهواز و غرب رودخانه کارون است که در میان چهار مانع طبیعی محصور است؛ از شمال به رودخانه کرخه کور، از جنوب به رودخانه اروند، از شرق رودخانه کارون و از غرب به هورالهویزه و شط العرب منتهی میشود.
- اهمیت استراتژیکی منطقه موجب شده بود تا آن منطقه عمیقا مورد توجه فرماندهان نظامی عراق قرار بگیرد. استعداد و آرایش نیروهای عراقی نشان میداد که عراق مصمم است با تمام قوا در این منطقه مقاومت کند؛ ضمن اینکه عمق و عرض زمین منطقه و نبودن ناهمواری امتیاز برای نیروهای عراق به شمار میرفت تا با اتکا به یگانهای زرهی و مکانیزه بتوانند در این منطقه به خوبی مانور کنند.
- مهمترین محدودیتی که عراق در این منطقه با آن روبرو بود دفاع از سرزمین نسبتاً وسیع و عریض بود در حالی که از نظر نیروی انسانی دچار کمبود بود. لذا قوای خود را به تناسب نقاط استراتژیک، حیاتی و مهم جفیر و خرمشهر متمرکز کرده و در تدبیر پدافندی خویش بیش از همه به حفظ خرمشهر و بصره اهمیت داده بود.
اهداف و ماموریت:
- از دیدگاه نظامی اهداف عملیات بیتالمقدس شامل: ۱- انهدام نیروهای دشمن و تهدید بصره به منظور وادار ساختن عراق به پرداخت خسارت جنگ. ۲- آزادسازی خرمشهر با نظر به اهمیت استراتژیک و سیاسی آن. ۳- خارج کردن شهرهای اهواز، سوسنگرد و حمیدیه و جاده اهواز- آبادان از برد توپخانه دوربرد دشممن. ۴- ترمیم مرز بینالمللی و آزاد کردن جاده مواصلاتی اهواز- خرمشهر. اموریت ابلاغ شده از قرارگاه مرکزی کربلا بهعنوان قرارگاه فرماندهی عملیات به این شرح بود:
- نیروهای مسلح جمهوریاسلامی ایران متشکل از سپاه پاسداران و نیرویزمینی ارتش ماموریت دارند که در ساعت «س» روز «ر» در منطقه عمومی جنوب رودخانه کرخه و غرب رودخانه کارون تک نموده و ضمن انهدام نیروهای موجود دشمن و آزادسازی شهرهای خرمشهر و هویزه خط مرز بینالمللی را تامین نموده و از حمله مجدد احتمالی به کشور اسلامی جلوگیری نمایند. (از خرمشهر تا خونینشهر/ محمد درودیان / مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه)
شرح عملیات
- پس از جسلههای مختلف و بحث و بررسی و تبادل نظر بین فرماندهان سپاه و ارتش، عبور از رودخانه کارون بهترین شیوه غافلگیری انتخاب شد. چرا که دشمن گمان نمیبرد که نیروهای ایرانی توان و قدرت عبور از رودخانه را داشته باشند. پس از کامل شدن طراحی عملیات سه قرارگاه قدس، فتح، و نصر تشکیل شدند و قرارگاه مرکزی کربلا فرماندهی کل عملیات را بر عهده گرفت. قرارگاه قدس ماموریت یافت در شمال منطقه عملیاتی (رودخانه کرخه) به دشمن حمله کند و با مشغول نگاه داشتن عراقیها در شمال منطقه عملیاتی، دو قرارگاه دیگر برای عبور از رودکارون با مشکلات کمتری روبرو شوند. در این جبهه قرارگاه قدس باید با لشکر ۵ مکانیزه و لشکر ۶ زرهی عراق میجنگید. نفوذ در جبهه دشمن بدلیل موانع زیاد ایجاد شده توسط عراق در این منطقه کار سادهای نبود.
- قرارگاه فتح در بخش میانی ماموریت داشت تا از رودخانه کارون عبور کند و نیروهای خود را به جاده اهواز- خرمشهر که ۱۵ تا ۲۰ کیلومتر از رودخانه فاصله دارد برساند. زمین هموار از کارون تا جاده اهواز- خرمشهر باعث میگردید اگر دشمن اقدام به پاتک کند نیروهای ایران به شدت آسیبپذیر باشند. لذا قرارگاه فتح باید در همان شب اول فاصله ۱۵ تا ۲۰ کیلومتری کارون تا جاده را طی میکرد و پشت جاده مستقر میشد.
- پایینتر از منطقه عملیاتی قرارگاه فتح، نیروهای قرارگاه نصر وارد عمل میشدند؛ آنها باید از کارون عبور میکردند و سپس برای آزادسازی خرمشهر و رسیدن به مرزهای بینالمللی با دشمن درگیر میشدند.
عبور از رودخانه کارون و ایجاد جبهه گسترده و حمله بهعنوان طرح عملیات به یگانهای مختلف اعلام گردید. رمز موفقیت این طرح در غافل گیری دشمن و نیز آگاهی طراحان نظامی این طرح از نقاط قوت و ضعف ارتش عراق بود.
- در همین ایام مردم فلسطین مورد یورش رژیم صهیونیستی قرار گرفته بودند. بههمین خاطر، فرماندهی قرارگاه کربلا، نام «الیبیت المقدس» را برای عملیات برگزید و نیز به سبب همزمانی عملیات با میلاد حضرت امیرالمومنین(ع) رمز عملیات «یا علی بن ابیطالب علیهالسلام» در نظر گرفته شد.
مرحله اول عملیات در ساعت ۳۰دقیقه بامداد ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ در غرب کارون آغاز شد. ۲۵ دقیقه بعد از آغاز عملیات تیپ ۲۵ کربلا، اولین یگانی بود که با دشمن درگیر شد و تا ساعت ۳بامداد تمامی یگانها در نقاطی که در نظر گرفته شده بود، درگیر شدند.
- نیروهای قرارگاه قدس (محور شمالی عملیات) در پنج نقطه با دشمن درگیر شدند. نیروهای قرارگاه فتح بلافاصله پس از عبور از رود، در غرب کارون به انهدام دشمن پرداختند و به سرعت خود را به جاده اهواز- خرمشهر رساندند.
- نیروهای قرارگاه نصر از همان لحظات اول عملیات درگیر شدند. تاخیر در پیشروی، باتلاقی بودن کنارههای جاده اهواز- خرمشهر و تمرکز نیروهای تیپ ۸ مکانیزه و تیپ ۶ زرهی عراق در این منطقه، سبب شد تا قرارگاه نصر به هدف خود نرسد و جنگ به روز بکشد. در بخشی از این جبهه، نیروها تا ساعت ۳ بعد از ظهر مقاومت کردند و به ناچار تا حدودی عقبنشینی نمودند.
- حسن باقری (افشردی) فرمانده قرارگاه نصر بعدها در مصاحبهای درباره مرحله اول عملیات گفت: «… برادران رزمنده ما توانستند آن شب (شباول) در دل تاریکی با شناساییهای دقیق که قبلاً انجام داده بودند، حتی از جاده آسفالت اهواز- خرمشهر هم رد میشوند و در آنجا با لشگر ۳عراق که نیروی احتیاط بود، درگیر شده و بیش از پنجاه درصد واحدهای آنان را منهدم کنند. این از نظر نظامی حایز اهمیت است و شاید مستشاران نظامی خارجی هم نتوانند توان و جرات چنین عملیاتی را تحلیل کنند. (همپای صاعقه/ گلعلی بابایی، حسن بهزاد/ لشگر ۲۷ محمد رسولالله(ص))
- سرهنگ عراقی «رضا البصری» هم در خاطرات خود درباره روزهای آغازین عملیات مینویسد: توپخانه ما به شدت آنجا (کنارههای رودخانه کارون) را زیر آتش داشت. آنها تجهیزات خود را به سرعت، از رودخانه کارون عبور دادند و همین مساله ترس شدیدی در دل سربازان ما به جای گذاشت،» (همان).
- ساعت ۳۰: ۲۳ شب ۱۶اردیبهشت، مرحله دوم عملیات آغاز شد. در این مرحله پیشروی نیروهای رزمنده ایرانی به سوی نوار مرزی، از جاده اهواز- خرمشهر در ناحیه غرب کارون آغاز گردید.
- همزمان با مرحله دوم، لشگر ۶ عراق به محاصره و انهدام تهدید میشد. در این مرحله نیروهای ایرانی توانستند در هفده کیلومتر از نوار مرزی استقرار یابند و نیروهای عراقی از جفیر، کرخه کور، هویزه و پادگان حمید عقبنشینی کردند و در محور شلمچه- خرمشهر متمرکز گردیدند، مرحله سوم عملیات در روز ۱۹اردیبهشت ۶۱ توسط نیروهای قرارگاه فتح و نصر آغاز شد. حضور پرشمار نیروهای عراقی در منطقه شلمچه و همچنین خستگی روزافزون نیروهای خودی مانع پیشروی اساسی در این مرحله شد. لذا نیروهای ایرانی پس از مقداری پیشروی، در سه کیلومتری خرمشهر استقرار یافتند.
در مرحله سوم اگر چه اهداف مورد نظر بهطور کامل تأمین نشد، ولی شمار بسیاری از نیروهای عراقی منهدم شدند و اطلاعاتی نیز از چگونگی آرایش دشمن به دست آمد که مقدمه طرح مرحله چهارم عملیات بود. ؟؟؟ یکشنبه اول خرداد ۱۳۶۱، مرحله چهارم عملیات آغاز شد. یگانهای قرارگاه فتح پس از درگیری با دشمن و پیشروی موفق شدند خود را به پلیس راه خرمشهر برسانند. نیروهای قرارگاه فجر نیز پل نو را تصرف و به سوی اروند پیشروی کردند.نیروهای قرارگاه نصر نیز در امتداد مرز، ضمن پیشروی و پاکسازی منطقه، به سوی جنوب به حرکت در آمدند. مقاومت عراقیها به ویژه در پل نو، به منظور نگه داشتن عقبه نیروهای خود، نتیجهای در بر نداشت. محاصره شهر لحظه به لحظه تنگتر میشد و تعداد نیروهای عراقی که دستهایشان را بر سر گذارده و آماده اسارت بودند هر لحظه بیشتر میشد؛ به گونهای که خلبان هلیکوپتر هوا نیروز از فراز شهر اینگونه گزارش میکرد: «تا چشم کار میکند توی خیابانها و کوچههای خرمشهر، عراقیها صف بستهاند و دستها بر سر منتظر اسارتند.» در سوم خرداد ۶۱، برخلاف تصور دشمن، رزمندگان ایران اسلامی در ساعت ۱۳ از دروازههای غربی و شمالی و از همان محوری که دشمن وارد خرمشهر شده بود وارد شده و شهر خرمشهر پس از ۵۷۵ روز آزاد شد.
- در عملیات بیتالمقدس ۵۴۰۰ کیلومتر مربع از سرزمینهای اشغالی ایران آزاد شد و دشمن برای اجتناب از تلفات بیشتر و حفظ ارتش خود و همچنین حفظ بصره با سرافکندگی از خاک ایران عقب نشست و به این ترتیب پس از ۹ماه از آغاز عملیاتهای آزادسازی، عمده مناطق اشغالی آزاد گردید.
- عراق پیش از این به دلیل وضعیت سیاسی داخلی ایران و نتایج سلسله عملیاتهای ناموفقی که در پاییز و زمستان سال ۱۳۵۹به فرماندهی بنی صدر انجام گرفته بود، از نظر استراتژیکی در غفلت کامل بسر میبرد، تا آن جا که بسیاری از مقامهای عالی رتبه عراق در طول تابستان ۱۹۸۱میلادی (۱۳۶۰ش) کاملاً متقاعد شده بودند که دولت ایران تا پاییر همان سال سقوط خواهد کرد.
- پیدایش وضعیت جدید به منزله شکست استراتژی عراق مبنی بر تحمیل صلح با حفظ قلمرو اشغالی بود. به همین دلیل بدیهی بود که دولت عراق با اعلام عقبنشینی از سایر مواضع اشغالی، امکان افزایش حمایت جهانیان از خود و در مقابل فشار بر ایران برای تغییر موازنه سیاسی نظامی به نفع خود را فراهم آورد.
بازتاب عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر
- رادیو بی بی سی: گفته میشود ارتش عراق بوسیله مینگذاری و ایجاد شبکههای زیرزمینی و بلندیهایی به منظور استقرار توپخانه در خرمشهر مستقرند و کاملاً واضح است که صدام حسین قصد دارد به هر نحو ممکن از تصرف خرمشهر توسط نیروهای ایرانی، جلوگیری کند.
- با آغاز عملیات بیتالمقدس تایمزمالی نوشت: «خرمشهر کلید پیروزی جنگ است. این شهر نشانه پیروزی عراق و مظهر مقاومت سرسختانه ایران است.»
- اهمیت این شهر چنان بود که صدام برای حفظ آن بسیاری از نیروهایش را از محورهای دیگر عقب میکشید تا خرمشهر را با چنگ و دندان حفظ کند.
- با آغاز مرحله اول و آزاد شدن قسمتی از خاک میهن اسلامی، آژانسهای خبر پراکنی به تکاپو میافتند تا با وارونه جلوه دادن حقیقت، پیروزیهای ایران را خنثی و کم اثر جلوه دهند.
- در حالی که همه چیز حاکی از آن بود که ارتش عراق قسمت زیادی از اراضی ایران را از دست داده و راه فرار در پی گرفته، ولی رسانههای غربی با تبلیغات گسترده اعلامیههای شورای فرماندهی عراق را پخش کرده و کمترین اشارهای به پیروزیهای ایران نمیکنند. حتی مدعی میشوند که ادعاهای پیروزی ایران واقعیت نداشته و شواهد چنین چیزی را نشان نمیدهد.
- در آستانه ورود قوای ایران به خرمشهر بخش فارسی رادیو بغداد مکرر اعلام میکند: «دفاع از خرمشهر دفاع از بصره است و آبروی امت عربی در گرو دفاع از خرمشهر است. این رادیو تلاش میکند سربازان وحشت زده عراقی را به مقاومت وادار کند.»
- رادیو بی بی سی: «حوادث چند روز اخیر دیگر نمیگذارد ادعاهای عراق دایر بر عقبنشینی طبق برنامه، سرپوشی بر دامنه شکست این کشور به شمار میآید. ظرف دو ماه گذشته تقریباً تمام قوایی که در خوزستان موضع گرفته بودند، مجبور به عقبنشینی شدند. سقوط سریع خرمشهر به خصوص باعث سرافکندگی عراق گشته است. طبق تخصیص، ۳۰ الی ۴۰ هزار سربازان از این شهر دفاع میکردند و فاصله آن تا مرز چند کیلومتری بیشتر نبوده است.»
- عکسالعمل کشورها در برابر پیروزی رزمندگان اسلام، علاوه براینکه نشان دهنده غافلگیری آنها و همچنین عدم درک روشن آنها از ناتوانی آنها بود، بر این مهم نیز دلالت داشت، که طی مراحل مختلف جنگ و عملیات، قابلیتها و تواناییهای غیر منتظرهای از رزمندگان اسلام بروز کرده است.
- تحلیل محافل کارشناسی، ناظران، شخصیتها و مقامهای رسمی کشورها در مورد روند جدید در جنگ، نمایانگر نوعی غافلگیری و اظهار شگفتی همراه با نگرانی بود.
- همه نظرها و تحلیلهای ارایه شده بر این نکته تاکید داشت که پیروزی ایران درعملیات بیتالمقدس به عنوان نقطه عطف، میتواند سرنوشت جنگ را تعیین کند چنانکه روزنامه گاردین چاپ انگلیس این پیروزی را نقطه عطفی در جنگ میان کشور دانست. و روزنامه لوموند چاپ فرانسه نیز بر این مسئله تاکید کرد که نبرد خرمشهر سرنوشت جنگ را تعیین خواهد کرد.
خرمشهر
- خبرگزاری آسوشیتدپرس سقوط خرمشهر را شکستی توهینآمیز و واقعی برای دولت صدام در جنگ ۲۰ماهه ارزیابی کرد. رادیو لندن نیز به نقل از کارشناسان، پیروزی در خرمشهر را به عنوان یکی از بزرگترین پیروزیهای ایران بر شمرد. روزنامه نیویورک تایمز نیز عقبنشینی عراق را به عنوان بزرگترین شکست برای عراق در طول جنگ ذکر کرده است.
- در سایر تحلیلهایی که در مورد آثار ناشی از شکست عراق در عملیات بیتالمقدس مطرح میشد، به موضوعاتی همچون تحقیر ارتش عراق، از دست دادن مهمترین و بزرگترین انگیزه عراقها، در تیر رس قرار گرفتن مناطق نفتخیز عراق و توانایی ایران برای پیشروی به مرز داخل خاک عراق اشاره شده است.
- درباره ریشهیابی علل برتری نظامی ایران بر عراق و دستیابی نیروهای ایران به پیروزیهای درخشان، روزنامه لوس آنجلس تایمز نوشت: «استراتژی نظامی ایران بر عراق برتری داشته و ایرانیان حملات خود را با نیروی زیاد برصف عراقها در خوزستان وارد آوردهاند. علاوه بر این ایرانیان دارای روحیه ایثار و از خودگذشتگی و میل به شهادت بوده و با شوقی انقلابی برای آزادی سرزمینهایشان میجنگند و در مقابل، سربازان عراقی اعتماد به نفسشان را از دست دادهاند.»
- روزنامه واشنگتن پست عامل پیروزی ایرانیان را شیوه حملات زمینی ایران و تکمیل آن در مراحل مختلف دانست و تاکید کرد، عراقها هنوز یارای فراگیری آن را ندارند. مجله آلمانی اشپیگل نیز روحیه شهادتطلبی و تعصب را عامل پیروزیهای اخیر ایران دانست و مجله پاکستانی مسلم بر نقش ایمان و قدرت روحی تاکید کرد.
- در نخستین بررسیهای ریشهیابی علل دستیابی ایران به پیروزی سریع، آنچه بیش از هر عاملی دیگر مورد توجه قرار گرفت، موقعیت جدید نظامی ایران و برتری آن بر عراق بود. نتایج ناشی از این شکست میتوانست تأثیرات کاملاً آشکار و تعیین کنندهای را در داخل عراق و در سطح منطقه داشته باشد.
- روزنامه الاهرام چاپ مصر به نقل از کارشناسان نظامی، در مورد موقعیت عراق در جهان عرب و تأثیر رخدادهای جنگ بر منطقه نوشت: «عراق در دروازه شرقی جهان عرب قرار دارد و نتایج آنچه که در آن منطقه روی میدهد با سرعتی سرسام آور در سراسر منطقه عربی منعکس میشود. در جای دیگر همین روزنامه آمده است: «شکست عراق نه تنها موجب سقوط دولت و اشغال خاک این کشور خواهد شد، بلکه این به نوبه خود فاجعه بزرگی است و به سقوط پی در پی دولتهای خلیجفارس میانجامد.»
- خبرگزاری آسوشیتدپرس در منامه نیز با بررسی تأثیرات آزادی خرمشهر بر وضعیت سیاسی عراق و منطقه گزارش داد: «سقوط این شهر (خرمشهر) به دست ایرانیها سبب بهم ریختن رژیم صدام حسین و بروز مشکلاتی در سایر نقاط خلیج فارس خواهد شد.» توانایی نظامی ایران موجب تحول در صحنه نبرد شده و تاثیرات احتمالی آن در حوزه سیاسی در داخل عراق و در سطح منطقه مورد بررسی و توجه ناظران قرار گرفت. به این معنا، پیدایش نتایج ناشی از این وضعیت بیانگر منطق حاکم بر تغییر ماهیت جنگ بود.
- در حالیکه تصور میشد تجاوز نظامی عراق پایان بخش حیات سیاسی نظام انقلابی ایران خواهد بود، روند تحولات جنگ، اوضاع را به گونهای تغییر داد که سرنوشت سیاسی صدام و تداوم بقای دولت حاکم بر بغداد، در معرض ابهام و تردید قرار گرفت.
- پیدایش وضعیت جدید منجر به تغییر مواضع عراق، افزایش نگرانی آمریکا و اتخاذ مواضع و سیاستهای جدید در منطقه و برخورد با ایران و همچنین افزایش حمایت و گسترش تحرکات دیپلماتیک کشورهای عرب پشتیبان عراق شد. در این حال دولت عراق بر اثر درماندگی در برابر وضعیت جدید، به طور تلویحی نقش و موقعیت خود برای آمریکا و نیز جنگ نیابتی علیه ایران را یادآوری میکرد.
- خبرگزاری آسوشیندپرس در گزارشی اعلام کرد که عراقیها ادعا میکنند برای جلوگیری از گسترش انقلاب اسلامی (بنیادگرایی) ایران به عراق و کشورهای طرفدار غرب و کشورهای نفتخیز حوزه خلیجفارس از جمله عربستان و کویت، با این کشور میجنگند. این اعترافات عراقیها به نقش خود در تامین منافع غرب و کشورهای منطقه در حالی بیان میشد که دولت عراق برای خروج از وضع بحرانی پیش آمده به پشتیبانی و حمایت دوستان غربی و منطقهای خود نیاز داشت.
- عراقیها برخلاف مواضع قبلی خود- قبل از جنگ و قبل از شکست در تلاش برای تجزیه ایران و لغو قرارداد ۱۹۷۵الجزایر- در وضعیت جدید اعلام کردند که هیچگونه نظر توسعه طلبانهای به خاک ایران ندارند. در واقع این موضع گیریها در اثر وضعیت نامطلوبی بود که بعد از فتح خرمشهر گرفتار آن بود. و بیگمان تاکید عراق بر پایان دادن به جنگ و اتخاذ مواضع صلحجویانه میتوانست موقعیت سیاسی این کشور را بهبود بخشد.
راین مقطع در حالیکه عراق ادعای صلحطلبی میکرد جزیره خارک توسط هواپیمای عراقی بمباران شد و لذا این اقدام عراق را باید در چارچوب سیاستهای جدید آمریکا و به عنوان تهدید علیه ایران ارزیابی کرد.
نگرانی آمریکا و استراتژی جدید
- تغییر توازن در منطقه مهمترین نتیجهای بود که در صورت پیروزی ایران بر عراق، ایجاد میشد. پیدایش این وضعیت، اساساً با منافع حیاتی آمریکا در منطقه مغایرت داشت و به همین دلیل وزیر دفاع وقت آمریکا (کاسپارواینبرگر) بهطور رسمی اعلام کرد. «پیروزی ایران در جنگ عراق به نفع امریکا نخواهد بود.»
- مهار نتایج و تأثیرات پیروزیهای نظامی ایران و جلوگیری از سقوط احتمالی حکومت بعث عراق، هسته مرکزی و محور ثقل تلاشهای آمریکا در آستانه فتح خرمشهر و پس از آن بود. در چنین اوضاعی آمریکاییها تحولات ناشی از پیروزیهای اخیر ایران را حتی از درگیری حل نشده اعراب و اسرائیل، بالقوه خطرناکتر و مهمتر ارزیابی میکردند.
- تمایل آمریکا به برقراری آتشبس به معنی پایان عادلانه جنگ نبود. بلکه اساساً ادامه جنگ و پیروزی ایران بر عراق برضد منافع آمریکا بود و تنها راه تامین منافع آمریکا، پایان جنگ بودن برتری ایران بود.
- در این مرحله، تلاشهای دیپلماتیک آمریکا با هدف کنترل پیروزیهای ایران و حمایت از عراق طی تماس با برخی کشورهای عربی آغاز شد. آمریکاییها همچنین در تماس با کشورهای اسلامی ضرورت مهار فعالیتهای نظامی ایران را یادگیریآور شدند.
- کمکهای آمریکا به عراق در این مرحله علاوه بر حذف نام عراق از فهرست کشورهای به اصطلاح تروریست، شامل لغو تحریم فروش تجهیزات به عراق، توافق برای برقراری روابط دیپلماتیک، ترغیب مصر برای کمک نظامی به عراق، ترغیب کشورهای عرب به افزایش کمک مالی و حمایت سیاسی از عراق و کمک اطلاعاتی آمریکا به عراق بود.
- حمایتهای آمریکا از عراق با هدف افزایش اعتماد به نفس عراق برای حفظ و مهار اوضاع در برابر ایران، انجام گرفت که نتایج مهمی برای این کشور در پی داشت.
پیام حضرت امام خمینی قدس سره
به مناسبت عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر
بسم الله الرحمن الرحیم
با تشکر از تلگرافاتی که در فتح خرمشهر به این جانب رسیده است، سپاس بی حد بر خداوند قادر که کشور اسلامی و رزمندگان متعهد و فداکار آن را مورد عنایت و حمایت خویش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصیب ما فرمود؛ و این جانب با یقین به آن که «مَا النصرُ اِلاّ مِن عندِ الله» از فرزندان اسلام و قوای سلحشور مسلح که دست قدرت حق از آستین آنان بیرون آمد و کشور بقیة الله الاعظم ارواحنا لمقدمه الفدا را از چنگ گرگان آدمخوار که آلت هایی در دست ابرقدرتان خصوصاً امریکای جهانخوارند، بیرون آورد و ندای «الله اکبر» را در خرمشهر عزیز طنین انداز کرد و پرچم پرافتخار «لا اله الا الله» را بر فراز آن شهر خرم که با دست پلید جنایتکاران غرب به خون کشیده شده و خونین شهر نام گرفت، - به اهتزاز در آورد – تشکر می کنم و آنان فوق تشکر امثال من هستند.
آنان به یقین مورد تقدیر ناجی بشریت و برپا کننده ی عدل الهی در سراسر گیتی روحی لتراب مقدمه الفدا می باشند. آنان به آرم «ما رمیتَ اِذ رمیتَ و لکنَّ الله رَمی» مفتخرند. مبارک باد و هزاران بار مبارک باد بر شما عزیزان و نورچشمان اسلام این فتح و نصر عظیم که با توفیق الهی و ضایعات کم و غنایم بی پایان و هزاران اسیر گمراه و مقتولین و آسیب دیدگان بدبخت که با فریب و فشار صدام تکریتی این ابرجنایتکار دهر به تباهی کشیده شدند، سرافرازانه برای اسلام و میهن عزیز افتخار ابدی هدیه آوردید و مبارک باد بر فرماندهان قدرتمند که فرماندهان چنین فداکارانی هستند که ستاره درخشنده ی پیروزی های آنان بر تارک تاریخ تا نفخ صور نورافشانی خواهد کرد و مبارک باد بر ملت عظیم الشأن ایران، این چنین فرزندان سلحشور جان بر کفی که نام آنان و کشورشان را جاویدان کردند و مبارک باد بر اسلام بزرگ این متابعانی که در دو جبهه ی جنگ با دشمنان باطنی و دشمن ظاهری پیروزمندانه و سرافراز امتحان خویش را دادند و برای اسلام سرافرازی آفریدند و هان ای فرزندان قرآن کریم و نیروهای ارتشی، سپاهی، بسیجی، ژاندارمری، شهربانی و کمیته ها و عشایر و نیروهای مردمی داوطلب و ملت عزیز، هشیار باشید که پیروزی هر چند عظیم و حیرت انگیز است، شما را از یاد خداوند که نصر و فتح در دست اوست غافل نکند و غرور فتح، شما را به خود جلب نکند که این آفتی بزرگ و دامی خطرناک است که با وسوسه ی شیطان به سراغ آدم می آید و برای اولاد آدم تباهی می آورد و من با آن که به همه ی شما اطمینان تعهد به اسلام دارم، از تذکری که برای مؤمنان نفع دارد باید غفلت نکنم، چنانچه از نصیحت به حکومت های همجوار و منطقه دریغ ندارم و آنان می دانند امروز با فتح خرمشهر مظلوم، دولت و ملت پیروزمند ما از موضع قدرت سخن می گویند و من به پیروی از آنان به شما اطمینان می دهم که اگر از اطاعت بی چون و چرای امریکا و بستگان آن دست بردارید و با ما به حکم اسلام و قرآن کریم رفتار کنید، از ما جز خیر و پشتیبانی نخواهید دید و شما بدانید آن قدر که ابرقدرت ها از صدام این نوکر چشم و گوش بسته پشتیبانی کردند، از شماها که قدرت های کوچک و حکومت های ضعیف هستید، پشتیبانی نمی کنند و شما عاقبت این جنایتکار و هم قطار جنایتکارش شاه مخلوع را به عیان دیده اید.
قدرت های بزرگ پیش از آن که از شما استفاده نمایند، از شما طرفداری نمی کنند و شماها را برای منافع خویش به هلاکت می کشند و من نصحیت برادرانه به شما می کنم که کاری نکنید که قرآن کریم برای برخورد با شما تکلیف نماید و ما به حکم خدا با شما رفتار کنیم، و یقین بدانید که امثال حسنی مبارک مصری و حسین اردنی و دیگر هم جنایتکاران آنان برای شما نفعی ندارند و دین و دنیای شما را تباه می کنند و اگر با نشست های خود بخواهید «طرح کمپ دیوید» یا فهد را که مرده اند، زنده کنید – که ما خطر بزرگ برای کشورهای اسلامی خصوصاً حرمین شریفین می دانیم – اسلام به ما اجازه سکوت نمی دهد و این جانب در پیشگاه مقدس خداوند تکلیف الهی خود را ادا نمودم، اکنون دست تضرع و دعا به سوی خالق یکتا بلند کرده و برای قوای مسلح اسلام و فداکاران قرآن کریم و میهن عزیز ایران دعا می کنم و سلامت و سعادت و پیروزی آنان را خواستار هستم. سلام و درود بی پایان بر فرماندهان قوای مسلح و بر رزمندگان فداکار و بر ملت دلیر ایران عزیز و سرشار از شادی ها.
والسلام علی عباد الله الصالحین
روح الله الموسوی الخمینی
سوم خرداد ماه ۱۳۶۱
نکاتی خواندنی درباره نبرد خرمشهر
عراق پیش از حمله متجاوزانه به خاک ایران، نقشه هایی در کتابهای درسی مدارس چاپ کرده بود که از خوزستان ایران را به عنوان “عربستان” نام برده، به جای آبادان نوشته شده بود “عبادان"، به جای خرمشهر “محمره” بجای سوسنگرد “خفاجیه"، و به جای اهواز “الاحواز"مهر ماه سال ۵۹ هنگامی که ارتش تا دندان مسلح عراق در برابر تعداد کمی از رزمندگان محلی مستقر در خرمشهر زمینگیر شد و ۴۵ روز تلفات داد تا بتواند شهر را بگیرد، در توجیه مقاومت سپاه و نیروهای مردمی در خرمشهر، رادیو عراق برای اینکه بر این افتضاح عظیم ارتش عراق سرپوش بگذارد، اعلام کرد “مقاومت نیروها در خرمشهر، در اثر ترس از جوخه های اعدامی است که به منظور اعدام افراد فراری از جبهه، در پشت سر نیروهای ایرانی تشکیل شده است.”
- عراق برای اشغال خرمشهر در پاییز سال ۱۳۵۹، که فقط دهها تن از بچه های سپاه و بسیج و مردم محلی با کمترین سلاح و مهمات در آن بودند، ۴۵ روز پشت دروازه های خرمشهر جنگید و تلفات داد.
در عملیات “بیت المقدس"- اردیبهشت/خرداد سال ۱۳۶۱- که منجر به آزادسازی شهر خرمشهر و مناطق وسیعی از جنوب کشور شد، ارتش عراق با بجای گذاردن ۱۶ هزار کشته و زخمی و ۱۹ هزار اسیر، مجبور به فرار شد.
- در عملیات “بیت المقدس” ۵۴۰۰ کیلومتر مربع از اراضی جمهوری اسلامی از جمله مراکز مهمی چون شهر خرمشهر، هویزه، و پادگان حمید، طی ۲۵ روز نبرد سخت توسط رزمندگان اسلام از اشغال دشمن آزاد شد.
- خرداد سال ۶۱ رزمندگان اسلام فقط در یک روز و نیم نبرد در خرمشهر، که دهها هزار سرباز عراقی مجهز به پیشرفته ترین سلاحها، تانکها و تجهیزات در آنجا مستقر بودند، این شهر را آزاد کردند.
- در عملیات بزرگ فتح المبین، تبلیغات عراق از “تار و مار شدن ۱۲ لشکر ایران"، در حملات موفق عراق و “به کنترل گرفتن اوضاع جبهه های شوش و دزفول” سخن گفت، و در عملیات بیت المقدس که به آزادسازی خرمشهر انجامید، عراق از “وارد آوردن خسارات سنگین به نفرات و تجهیزات ایرانیها” و “سرکوب نیروهای ایرانی و به اسارت گرفتن آنها” سخن به میان آورد.
- عراق در سال ۶۱ سنگین ترین ضربه ها را از ایران خورد که عمده آن فتح خرمشهر بود. در آن سال، رژیم متجاوز صدام، هر لحظه کار خود را تمام شده می دانست ولی با کمکهای تسلیحاتی و مالی کشورهای غربی از جمله آمریکا این ضعف را جبران کرد. صدام، در مراسم اعطای نشان به “حمید شعبان” فرمانده نیروی هوایی عراق، در این باره گفته است:
- سال ۱۹۸۲م (۱۳۶۱) برای ما سال خیلی دشواری بود. در آن سال از محمره(خرمشهر) عقب نشینی کردیم و از بوق و کرناهای ایران، آهنگ اشغال بصره و اشغال سرزمینهای عراق شنیده می شد. با وجود همه اینها، تصمیم گرفتیم فقط از بغداد دفاع کنیم، چون با خود گفتیم باید به فکر آن لحظه بود که سربازان ایرانی به پیش می تازند و به سوی بغداد می آیند. از این رو، گارد ریاست جمهوری را فقط برای دفاع از بغداد بسیج و آماده کردیم. بنا داشتیم گارد ریاست جمهوری را در اطراف شهر بغداد مستقر کنیم تا بتواند در خارج از پایتخت همراه با پرسنل دیگر ارتش با دشمن پیکار کند.
نیم نگاهی به پدیده دوم خرداد
رویدادهای اجتماعی به ویژه اگر عمقی مؤثر و پژواکی پرطنین داشته باشند، نیازمند تحلیل های ژرف و تحقیقاتی کاوش گرانه هستند. برای پی بردن به ابعاد چیستی و ماهیت وقایع سیاسی و اجتماعی، و درک درست واقعیت های بیرونی جامعه، به ابزار متناسب با آن نیاز داریم. اطلاعات مناسب و منطبق با واقعیت، خالی بودن ذهن تحلیل گر از پیش ساخته ها و پیش داوری های ذهنی، روحیه ی نقادی و پرسش گری، و خصلت حقیقت جویی و نوخواهی لازمه ی داشتن تحلیلی روشن و روشن گر می باشد. چنانچه این تمهیدات به صورت کامل فراهم نشود، پژوهش محقِّق نیز به شایستگی محقَّق نمی گردد و فرجام آن، تحلیل ها و رهنمودهای سطحی خواهد بود. حادثه ی دوم خرداد 76 یکی از این وقایع تاریخی ژرف و پراثری است که باید با چنین دقت و تیزبینی ای بدان نگریست و آن را پژوهید.
آنچه امروزه همه ی پژوهش گران، اندیشمندان و سیاست مداران بر آن متّفق هستند، این است که وقایع سیاسی پس از دوم خرداد، نه یک حادثه ی گذرا، بلکه رخدادی سیاسی برآمده از متن و ژرفای واقعیت های اجتماعی است که می توان از آن با عنوان «جنبشی اجتماعی» نام برد. البته در همین جا باید اذعان نمود که این جنبش اجتماعی، بسیار عمیق تر و فراتر، و گاه متفاوت با پاره ای نظرها و تحلیل های جناحی شتاب زده می باشد.
اظهارنظرهایی را که پس از این انتخابات، در تحلیل پیام دوم خرداد و علل پیدایش آن بروز یافت، می توان در چهار گروه مشخص تقسیم نمود که به علّت تداخل و عدم تمایز کامل مواضع سیاسی گروه ها و افراد، از شفافیت روشن و دقیقی برخوردار نیست، اما تصویری نسبی ارایه می دهد. ما در این مجال، به بررسی و نقد مواضع هریک از این گروه ها خواهیم پرداخت؛ آن گاه یکی از این تحلیل ها را به عنوان تحلیل برگزیده و مناسب، تشریح خواهیم کرد.
1. تحلیل نخست، با پشتوانه ی تبلیغاتی و روانی رسانه های اسلام و انقلاب ستیز خارجی توسط معاندان نظام در خارج و داخل کشور صورت می گرفت که نتیجه ی انتخابات با رأی منفی ملّت به نظام و ارزش های حاکم بر آن قلمداد نمود. این گروه با ژستی کارشناسانه و جدال با حقیقت و پنهان نمودن واقعیت، به اظهار عقده های درونی خود در قالب اظهارنظرهای خودمدارانه پرداخت.
نگاهی به سیل خبرها، تیترها، مقاله ها و مصاحبه های مطبوعات ضدانقلاب و رسانه های خارجی، حکایت گر این مطلب است.1 این تحلیل که نگاهی منفی نسبت به نظام دارد، خود متشکل از لایه ها و محورهایی است که عبارت اند از:
الف: اولین موضوعی که اینان به آن اشاره می کنند، مسأله ی حضور گسترده و مؤثر ارکان نظام و مجموعه ی حاکمیت برای پیروزی رقیب اصلی «آقای خاتمی» است. در پاسخ باید گفت که در این نظریه، ارکان نظام به درستی متمایز و مشخص نشده است.
اگر منظور رهبری است که ایشان عدم جانبداری خاص خود از یک نامزد به خصوص را چه پیش و چه پس از انتخابات به صراحت اعلان نمودند.2 هم چنین حضور آقای «ری شهری» که از نزدیکان و متصدیان رهبری بودند هم خنثی کننده ی این موضوع بود. ضمن این که مردم در این گونه موارد که ارتباط خاص و معینی با اساس نظام ندارند، از نظر روان شناسی، بیشتر بر پایه ی اندیشه و نظر خود عمل می کنند. علاوه بر این، حتی در بین نیروهای مذهبی نیز، تقسیم بندی نظرات رهبری به مولوی و ارشادی، از سابق وجود داشته است. از سوی دیگر، حضور و حمایت نهادها و گروه های درون نظام همانند کارگزاران سازندگی، مجمع روحانیون مبارز، بخشی از علما، و بسیاری از مدیران نظام و نیروهای ارزشی از آقای خاتمی، نادرستی چنین دیدگاهی را به اثبات می رساند. علاوه بر این، تحلیل آرای ریخته شده به صندوق های رأی نیز شاخص خوبی برای ابطال این ادعا می باشد، به گونه ای که نتیجه ی صندوق های شهرها و شهرک های مرتبط با نیروها و نهادهای ارزشی و انقلابی، تفاوت خاصی با دیگر نقاط کشور در حمایت قاطع از آقای خاتمی ندارد.3 گذشته از آن که آقای خاتمی خود روحانی و از خانواده ای روحانی هستند و در طول دوران انقلاب از مدیران درجه یک نظام بوده اند.
هم چنین نتایج نظرسنجی ها مشخص می نماید که اصولاً بخش قابل توجهی از آرای آقای خاتمی، به خاطر دفاع از ارزش های انقلاب و نزدیکی به امام(ره) بوده است. نگاهی به اظهارنظرهای آقای خاتمی و همراهان و حامیان اصلی ایشان، نشانگر لکنت ذهنی طرفداران نظریه ی نفی نظام است. ایشان قبل و بعد از انتخابات بر اصول بنیادین انقلاب اسلامی تأکید کرد و پس از انتخابات، تبلیغات برخی رسانه های غربی را ناشی از کج فهمی و سوءبرداشت آن ها از انقلاب اسلامی و مردم ایران دانست.4 روزنامه ی «سلام» ارگان حامیان خاتمی چنین نوشت: «به یقین یکی از پیام های مهم این انتخابات، اعلام وفاداری جامعه ی انقلابی با نظام و… رهبری بوده است».5 بسیاری از صاحب نظران نیز دوم خرداد را نشانه ی صلابت و کارآیی نظام جمهوری اسلامی، و تاج افتخاری برای کشور و مردم ایران دانستند6 و از نظام به واسطه ی بلوغ سیاسی و عدم اتکای به شخص و ادامه ی حیات بر اساس ضوابط حاکم تمجید نمودند.7
ب: از دیگر تحلیل هایی که در درون تحلیل های نفی نظام ارایه می شود، این است که اگر مردم به جای گزینش یک نامزد می توانستند، رأی «آری» یا «نه» به نظام بدهند، گزینه ی «نه» را انتخاب می کردند. پوچی و بی بنیادی این نظریه بر هر روشن اندیش منصفی آشکار است، زیرا اگر کسانی بخواهند موضع مخالف خود را علیه یک نظام سیاسی ابراز کنند، روش هایی را برمی گزینند که هم بیانگر موضع منفی آن ها نسبت به آن نظام سیاسی باشد و هم منجر به تثبیت آن نظام نگردد.8 ضمن این که «همه ی نیروهای مخالف و مسلح، بلکه اکثر گروه های مخالف قانونی در داخل و خارج از کشور نیز عملاً مردم را از رأی دادن به آقای خاتمی منع می کردند. با این همه، مردم به این فراخوان ها وقعی ننهادند و حماسه ی خود را خلق نمودند.9 به همین دلیل، اگر دوم خرداد دربردارنده ی یک «نه»ی بزرگ باشد، این پیام نفی بیشتر متوجه گروه های مخالف و معاند با نظام است.10
ج: محور عمده ای که در تحلیل پیش گفته با تأکید بیان گردید، فرضیه ی نفی مبانی انقلاب و… ارزش های دینی است. نگاهی به برنامه ها و شعارهای انتخاباتی آقای خاتمی و نظر ایشان راجع به مقولاتی چون ولایت فقیه11 نقش روحانیت12 و رابطه ی دین و سیاست13 بی اعتباری این دیدگاه را برملا می سازد. در برنامه های انتخاباتی آقای خاتمی تأکید بر ارزش های دینی و اسلامی با 8/5، تأکید بر ارزش ها و اصول نظام با 56/1 و تأکید بر قانون اساسی با 8/10 بیان شده است. هم چنین در نظرسنجی های انجام شده از مردم، شاخص پیروی از خط امام از میان 28 گزینه ی دیگر حایز رتبه ی اول شده است.14
د: از دیگر وجوه دیدگاه فوق این است که آرای مردم، رأی به آزادی های وسیع اجتماعی و نفی محدودیت ها و به عبارت دیگر رأی به بی بندوباری بوده است. در این زمینه باید گفت که گرچه نمی توان خواست رفتارهای غیرسخت گیرانه از سوی حکومت از جانب برخی لایه های اجتماعی را نادیده گرفت، اما بزرگ نمایی، تعمیم و اصل نمودن آن خطایی آشکار است، چراکه بر اساس واقعیت های موجود، جامعه هنوز ترجیح می دهد، پاسخ های خود در مورد مسایل اجتماعی و فرهنگی را از حوزه ی دین دریافت کند. لذا گزاره ی دفاع مناسب از دین، رتبه ی بالایی را در میان گزاره های دیگر انتخاب آقای خاتمی کسب می نماید.15
2. دومین رهیافتی که در زمینه ی تحلیل چرایی و چیستی پدیده ی دوم خرداد وجود دارد، اگرچه به نفی کامل نظام معتقد نیست، اما آن را نقطه ی گسست در تاریخ انقلاب اسلامی، زمین لرزه ی سیاسی، و انقلاب در انقلاب معرفی می کند. این رهیافت، پدیده ی دوم خرداد را در جهت استحاله ی نظام و انقلاب ارزیابی می کند و پایان دوران ارزش های انقلاب و یا حداقل دوری فزاینده از این آرمان ها و ارزش ها به شمار می آورد(دوران ترمیرور) 16.
در این تحلیل، مقایسه ی آقای خاتمی با گورباچف و یلتسینیزه کردن شرایط سیاسی معنا می یابد. اما این تحلیل نیز فاصله ی بسیاری با حقیقت دارد.
قرار گرفتن شاخص هایی چون تقوا، صداقت، خصوصیات فردی، وابستگی به امام، وابستگی به خاندان مذهبی و دفاع منطقی از دین در کنار دفاع از آزادی های قانونی در رده های اول نظرسنجی های انجام شده، نشان از عدم وقوع چنین پدیده ای در دوم خرداد دارد؛ به عبارت دیگر تحولات ارزشی در دوم خرداد بازگشت به ارزش های قبل از انقلاب نبوده است، بلکه به نوعی درخواست، باز تفسیر و بازخوانی ارزش های انقلاب می باشد.17البته نمی توان از وجود برخی ارزش های جدید و نیز تغییر برخی اولویت ها، چشم پوشید. در این گروه، برخی از تحلیل گران دوم خرداد را آشکار شدن شکاف و چالش میان سنت و مدرنیته، و در نهایت پیروزی نوگرایی دانسته اند.18 به خوبی روشن است که این موضوع اگر چه تا اندازه ای در جامعه ی ایران نمایان است، اما حکم به پیروزی قاطع مدرنیته، شاید قضاوتی شتاب زده باشد. چه حتی مَسندداران و تئوری پردازان دوم خرداد نیز بیشتر به تلفیق سنت و مدرنیته و دین و نوگرایی، آن هم با تکیه بر اجزای درونی دین تمایل نشان داده اند تا تفوّق، تسلط و برتری مدرنیته.
3. سومین دیدگاه درباره ی دوم خرداد، دیدگاهی است که آن را به حادثه ای گذرا، روبنایی و سیاسی محض فرو می کاهد که تأثیر چندانی بر روند موجود ندارد. این تحلیل تا مدتی پس از دوم خرداد، از جانب برخی طیف های رقیب آقای خاتمی و حتی برخی نیروهای جبهه ی دوم خرداد تحت عنوان «لج ملی» صورت می گرفت. بر این اساس، فعالیت های تبلیغاتی و عملیات روانی ستاد خاتمی و تبلیغات ناصحیح و گاه مخرب گروه مقابل، به وجودآورنده ی اصلی این واقعه محسوب می شود که آقای خاتمی توانست بهترین بهره برداری را از فضای توده وار جامعه ی ایران بنماید.
در این رابطه باید گفت که اگرچه این تحلیل کاملاً نادرست نیست و حتی جزء مهمی از حقیقت است و بررسی گفتارشناسانه ی19 آقای خاتمی و پژوهش روان شناسانه ی20 آرای ایشان را لازم می نمایاند، اما علت اصلی و ترجمان واقعی آرا نیز نمی باشد این دیدگاه با توجه به گذشت چهار سال از دوم خرداد و تجربه ی 18 خرداد سال 80 مورد قبول واقع نمی شود. هم اینک نیز هیچ صاحب اندیشه ای بدان باور جدی ندارد، اگرچه ممکن است، گاه و بی گاه، براثر منازعات سیاسی این نوع مسایل برجسته و نمایان شود.
4. چهارمین رویکرد، گفتمان باورمند به پیوست دوم خرداد با جریان کلی انقلاب اسلامی است. گستره ی این رویکرد، با همه ی اختلافات نظری و عملی ای که در آن وجود دارد، طیف وسیعی از حاکمان و گروه های مختلف اما خردپذیر و روشن بین درون نظام، به همراه تحلیل گران واقع بین و ژرف نگر را شامل می شود.
در این نگرش، دوم خرداد بیانگر حماسه ای شکوهمند است. چنان که مقام معظم رهبری، اولین شخصیتی بودند که بدان اشاره فرمودند. حماسه ی اقتدار مردمی نظام و وفاداری آن به مبانی مردم سالاری دینی.
بر این اساس، دوم خرداد نه یک نقطه ی گسست در روند انقلاب و متضاد با آن، بلکه ادامه ی سیر منطقی و حرکت تکاملی انقلاب و تحرکی جدید در آن، و بازگشت و درخواست عمیق تر شعارها و آرمان های اصلی انقلاب اسلامی همانند استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، عدالت، معنویت و… می باشد.21
این گروه به هیچ وجه گسست در ارزش ها را قبول ندارد و به اصلاح روش ها معتقد است.
گرچه برخی از طرفداران این گروه در منتهی الیه سمت چپ آن قرار دارند و به گسست جدی در روش ها معتقد هستند. به هر حال این گفتمان، دوم خرداد را دوره ی تعمیق و نهادینگی مفاهیم و ارزش ها ارزیابی می کند22 و به رأی مردم بسان تحولی سازنده می نگرد که به رغم محفوظ ماندن قداست ثقل های نظام در فرآیند این تغییر و تحول، دقایق و عناصر سازنده و پردازنده ی ساخت و ساحت جامعه، موضوع قرائتی متفاوت و [نه متضاد] قرار گرفته و گفتمان نوینی را در عرصه ی سیاست، اجتماع و فرهنگ شکل داده است.23 از این دیدگاه انقلاب اسلامی خود فراز بلندی از خیزش اصلاح گرایانه و حرکت به سمت مردم سالاری دینی محسوب می شود که دوم خرداد یکی از نقاط اوج آن است. این رویکرد در تحلیل علل و زمینه های پیدایش دوم خرداد، از دریچه ی رهیافت ساختاری جمعیتی و شکاف های اجتماعی (شکاف های سِنّی، طبقاتی و صنفی) می نگرد.
اجزای اصلی این تحلیل، با لحاظ کردن شرایط بین المللی که در آن ایده ی جامعه ی مدنی ایده ای مسلط می باشد، عبارت اند از: افزایش نسبت شهرنشینی، افزایش نرخ باسوادی و طبقه ی تحصیل کرده، صنعتی شدن جامعه ی ایران، افزایش وسایل ارتباط جمعی و مطبوعات و ارتباطات بین المللی، افزایش روشنفکران و تحول جمعیتی در اجتماع.24
از این دیدگاه، فضای ناظر بر دوم خرداد فضایی بود که به دلیل اجرای برنامه های توسعه، نسبت مهاجران روستاییان به شهرها افزایش یافته بود، نرخ باسوادی از 5/47 درصد در سال 1355 به 80 درصد در سال 1375 ارتقا یافته بود.25 جامعه با شتاب به سمت صنعتی شدن، رشد اقتصادی و مدرن شدن به حرکت درآمده بود،26 حضور و تأثیر مطبوعات و رسانه های کوچک و بزرگ و موضوع جهانی شدن به ویژه در عرصه ی فرهنگ اوج گرفته بود، حجم و میزان اثرگذاری روشن فکران رو به فزونی نهاده بود و به سرعت به گروه های مرجع تبدیل شده بودند، جمعیت جوان کشور رشدی فزاینده و تحول ساز یافته بود و خواست ها و نیازهای خود را می طلبید، حضور زنان و سیاسی شدن آن ها فضای جدیدی به وجود آورده بود و همه ی این ها موجب به وجود آمدن نیروهای جدید و فربه شدن طبقه ی متوسط جامعه گردید. نتیجه ی این مسایل به همراه وجود ناهنجاری های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در میان راه هایی از حاکمان، به تغییراتی در نگرش ها، بینش ها، ذایقه ها و تکوین برخی انگاره ها و ارزش های جدید و جابه جایی اولویت این ارزش ها انجامید و زمینه ساز تمایل بیشتر اقشار مردم به مشارکت جدی و سامان یافته در مسایل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی گردید.
در جمع بندی آنچه آمد باید گفت که دوم خرداد جنبشی اجتماعی و اصلاح طلبانه در راستای اهداف انقلاب اسلامی با لحاظ تغییرات زمانی می باشد. پیام دوم خرداد، پیام تثبیت انقلاب و نظام در ابعادی دیگر و گستره ای فراتر است. البته نمی توان در این جهت پیام اعتراض دوم خرداد را نادیده انگاشت؛ اعتراض به فقر، فساد، تبعیض، ناکارآمدی شیوه ها و ایستایی برخی نگرش ها و بینش ها. به همین دلیل باید دوم خرداد را با تمام ابعاد آن درک کرد، علل آن را بازشناخت، آسیب هایی را که متوجه او است، دفع کرد و آفت ها را زدود. مفاهیم ارزشی انقلاب را با تفسیری روزآمد به نسل جدیدِ جویای حقیقت منتقل نمود و در این راستا کوتاهی نکرد.
از آن نهراسید، بلکه هوشمندانه بدان امید بست. دولت مردان باید این موقعیت را مغتنم بشمارند و دردمندانه به وضعیت کشور و ملت رسیدگی نمایند. در دهه ی سوم انقلاب ما باید طعم شیرین حاکمیت اسلامی بر پایه ی مردم سالاری دینی را با ترکیبی بدیع به کام ملت و جوانان بچشانیم.
از سلایق و منافع جناحی به سود منافع ملی چشم بپوشیم و در سایه ی ولایت فقیه به اصلاح و بازسازی روش ها و رویش و پویش ارزش ها و تداوم بینش امام(ره) و رهبری بیاندیشیم.
پی نوشت ها:
1. ر.ک: کیهان لندن 18/3/76، راه کارگر خرداد 76، نشریه پروفیل شماره ی 23، ژوئن 1997، لوموند 27 مهر 1997 و مصاحبه ی سی ان ان با یک تحلیل گر ایرانی 7/3/76.
2. این موضوع به معنای بی نظر بودن ایشان در داستان انتخابات نیست. بلکه به معنای عدم دخالت رهبری به سود نامزد خاصی است. ضمن آن که رهبری چه پیش و چه پس از انتخابات تأکید فرمودند که هرکدام از این چهار نفر رأی بیاورند برای من یکسان است.
3. ر.ک: مصاحبه ی علی ربیعی، با کار و کارگر 1/5/76. وی می گوید: از مجموع آرای شهرک شهید محلاتی (شهرکی سپاهی نشین) 1700 رأی به خاتمی، 100 رأی به ری شهری و 12 رأی به ناطق نوری بوده است.
4. کیهان، خرداد 76.
5. سلام، خرداد 76.
6. صادق زیباکلام، عکس های یادگاری با جامعه ی مدنی، ص 46.
7. ایران فردا، ش 36، شهریور 76، ص 44.
8. علی ربیعی، جامعه شناسی تحولات ارزشی، تهران، چاپ اول، 1380، انتشارات فرهنگ و اندیشه، ص 209.
9. بیم ها و امیدها، مصاحبه با سیدمصطفی تاج زاده، ص 46.
10. همان گونه که حتی عزت اللّه سحابی در سرمقاله ی ایران فردا، ش 34 به آن اشاره می کند.
11. خاتمی، سلام، 7/12/75، هرکس در نظام ماست باید ولایت فقیه را به عنوان مبنای نظام بپذیرد. و خاتمی، سلام 28/12/75، به جامعه ای مدنی می گویند که زیر چتر اسلام، ولی فقیه و قانون اساسی تنوع و تکثر را بپذیرند. (به نقل از جادوی گفتار، محمدجواد غلامرضا کاشی، تهران، 1379، انتشارات آینده پویان، ص 170).
12. محمدجواد غلامرضا کاشی، جادوی گفتار، ص 172.
13. ر.ک: سید محمدصادق الحسینی، پدیده ی خاتمی، ص 16، سخنرانی خاتمی در حرام امام، 29/10/76.
14. جامعه شناسی تحولات ارزشی، ص 212.
15. همان، ص 162.
16. ر.ک: ایران فردا، شماره ی 36، شهریور 76، ص 41 و جامعه شناسی تحولات ارزشی، ص 233 تا ص 237.
17. جامعه شناسی تحولات ارزشی، ص 237.
18. بیم ها و امیدها، مصاحبه با سهراب رزاقی، ص 102.
19. ر.ک: محمد جواد غلامرضا کاشی، جادوی گفتار، تهران، 1379، انتشارات آینده پویان.
20. ر.ک: تا صبح دم (روان شناسی نفوذ اجتماعی خاتمی) محمدرضا حنفی، تهران 1379، انتشارات روزنامه سلام.
21. همان، مصاحبه با مرتضی الویری، ص 24.
22. بیم ها و امیدها، مصاحبه با احمد نقیب زاده، ص 271.
23. همان، گفت وگو با محمدرضا تاجیک، ص 64.
24. جامعه شناسی تحولات ارزشی، علی ربیعی، ص 65 تا ص 73.
25. همان، ص 243.
26. درباره ی تأثیر وضعیت اقتصادی کشور بر حادثه ی دوم خرداد دو دیدگاه وجود دارد. گروهی دوم خرداد را محصول طبیعی دوران سازندگی دانسته اند (ر.ک: غلامحسین کرباسچی، بیم ها و امیدها) و گروهی دوم خرداد را اعتراض به مدیریت اقتصادی کشور و فن سالاری برآمده از آن تلقی نموده اند. (ر.ک: فرشاد مؤمنی، بیم ها و امیدها، ص 223 و همان، مصطفی تاج زاده، ص 43 و 44.
"مسجدجمکران در آستانه نیمه شعبان95"
"سربازان حزب الله در حمایت از پیروان مسیح"
چند روز دیگر سال میلادی، نو میشود و با وجود ویرانی جنگ و نابودی زیرساختها، نیروهای مقاومت حزب الله خود را متعهد به تامین امنیت شهروندان مسیحی سوریه نیز میدانند.
یک بار دیگر اثبات شد با تمام آسیبهای جبران ناپذیر جنگ و سرمایه گذاری کلان بعضی از کشورهای غربی و سران مرتجع منطقه، ایجاد فاصله میان انسانها با گلوله هیچگاه امکانپذیر نخواهد بود.
نیروهای مقاومت در سالهای گذشته نیز چندین شهرکمسیحینشین سوریه از جمله منطقه تاریخی «معلولا» را که تنها کسانی هستند که هنوز به زبان «آرامی» اصیل سخن میگویند، از لوث وجود عناصر تروریستی پاکسازی کرده بودند.
تروریستهای جبهه النصره، داعش وجیش الاسلام و… در پنج سال گذشته با حمله به شهرکهای مسیحی علاوه بر غارت این شهرها، اقدام به تخریب اماکن مقدس مسیحیان نیز کردند که همواره با سکوت مدعیان دفاع از حقوق بشر همراه بوده است.
تصاویر نیروهای حزب الله لبنان را در کنار مسیحیان سوریه در شهرکهای «صیدنایا» و «معلولا» در ریف دمشق در نزدیکی مرز با لبنان را نشان میدهد.
"باهم زمین نخوریم"
با هم زمین نخوریم!
فاصله میان ۱۲ ربیع الأول که سالگرد ولادت پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله) بنا بر روایات أهل سنت تا ۱۷ ربیع الأول که تاریخ ولادت رسول الله محمد(صلى الله علیه و آله) بنا بر روایات موجود در شیعه است، از سوی امام خمینی (ره)، به عنوان هفته وحدت نامکَذاری شده است.
ایجاد همبستگی و همدلی میان مسلمانان و اتحاد ملّی که امروزه از دغدغه های اندیشمندان مسلمان به ویژه رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز می باشد، در آموزه های اسلامی و دستورهای قرآن کریم ریشه دارد.
در این فرصت به اختصار در این باره نکاتی را عرض خواهیم کرد ….
اوضاع متشتت مسلمانان از یک سو و همدست شدن دنیای غرب علیه اسلام از سوی دیگر، ایجاب می کند که برای درمان درد پراکندگی پیروان اسلام، به قرآن رو آورد؛ از این رو، اتحاد که «انسجام و یگانگی همه مسلمانان در انتخاب شیوه واحد، برای نیل به اهداف واحد در برابر دشمنان» را معنا می دهد، از نظر قرآن امر ضروری به شمار می آید و اختلاف جز سستی و از دست رفتن عظمت مسلمانان را به ارمغان نمی آورد.
آیات بسیاری در قرآن مجید مسأله وحدت را بررسی، ریشه یابی و بر آن تأكید كرده اند كه به چهار دسته كلی تقسیم می شوند:
دسته اول آیات منع از حزب بندی
«… وَ اِنَّ هذِهِ اُمَّتُكُمْ اُمَّةً واحِدَةً وَ اَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ. فَتَقَطَّعُوا اَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ زُبُرا كُلُّ حِزْبٍ بِمالَدَیْهِمْ فَرِحُونَ»(1) ؛ «این امت شما، یك امت واحد است و من پروردگار شما هستم»،
ملاحظه می كنیم در این جا «وحدت بین مردم، با توحید پروردگار، لازم و ملزومند».
با هم نزاع نكنید، نزاع و منازعه یعنی دعواكردن، با یكدیگر جنگ كردن، اختلاف باید به صورت تنازع درنیاید، به صورت دعوا كردن نباشد، خوب اگر نزاع كردیم و اختلافات به منازعه رسید چه می شود؟ «فَتَفْشَلُ وا» «فَشَل» یعنی سست شدن، جامعه شما یك جامعه معیوب و سستی می شود كه زود می توان آن جامعه را ذلیل كرد
بعد می فرماید: «فَاتَّقُون» تقوا پیشه كنید و از خدا پروا داشته باشید. یعنی اگر شما بخواهید در زمینه وحدت امت و توحیدِ پروردگار موفق باشید، پیش شرطش التزام به تقوا است. یعنی كنترل خود را از دست ندهید و هر چه دلتان می خواهد، هر چه هوا و هوستان هست، هر چه دنیاتان اقتضاء می كند، انجام ندهید، بلكه خودتان را حفظ و كنترل كنید، خودنگه دار باشید.
منع از قطعه کردن!
بعد از این تذكر بلافاصله می فرماید: «فَتَقَطَّعُوا اَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ زُبُرا…» این امت ها (یا امت اسلام) امرشان را در بینشان تكه پاره كردند. یعنی به صورت آشكار و روشن، اختلاف بینشان واقع شد و تكه پاره شدند، بعد می فرماید: «كُلُّ حِزْبٍ بِمالَدَیْهِمْ فَرِحُونَ» هر گروهی به آنچه خودش دارد دل خوش كرده است و تصور می كند تشخیص وی برترین تشخیص و رویه دیگران مردود است و همین طرز تفكر یعنی خودبرتربینی و نفی دیدگاههای دیگران و اولین شكاف در دیوار عظیم وحدت ملی.
در آیاتی دیگر مسأله اختلاف احزاب را مطرح می كند: «فَاخْتَلَفَ الاْحْزابُ مِنْ بَیْنِهِمْ»،(2) احزاب در بین خودشان اختلاف كردند، اصلاً اگر امت، حزب، حزب شد حتما اختلاف هست، اگر اختلاف ندارند پس چرا چند حزب شدند؟
هر جا قرآن می خواهد مذمّت كند، كلمه (احزاب) را می آورد، آنجائی كه (حزب) است، همان حزب اللّه است، تعریف می كند، یعنی حزب اللّه در بین مسلمانان فقط یك حزب است و اگر به احزاب تقسیم شدند دیگر فاجعه است. (3)
دسته دوم آیات منع از اختلاف پس از وحدت
«وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمیعا وَلاتَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْكُمْ اِذْ كُنْتُمْ اَعْدآءً فَاَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِكُ مْ فَاَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ اِخْوانا وَ كُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النّارِ فَاَنْقَذَكُمْ مِنْها كَذلِكَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَكُمْ ایاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ»(4
) به ریسمان خدا متمسك شوید و متفرق نشوید و نعمت خدا را بر خودتان بیاد بیاورید كه شما دشمن هم بودید، خدا بین دل های شما الفت داد و در نتیجه این الفت برادر هم شدید هنگامی كه شما در كنار گودال آتش بودید، (به علت آن اختلافی كه در جاهلیت داشتید تا مرز سقوط در آتش رفته بودید) خدا شما را نجات داد» (انقاذ غریق، یعنی نجات دادن كسی كه دارد غرق می شود، خداوند مسلمان ها را با وحدت از دریای آتش نجات داد یعنی «تفرقه، دریای آتش است» ) این چنین خداوند آیات خود را برای شما بیان می كند شاید هدایت بشوید.
در آیه بعد می فرماید: «وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ اُمَّةٌ یَدْعُونَ اِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اُولآئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (5)
اگر شما بخواهید به این مفاهیم عالی برسید، در وحدت امت و در اعتصام به حَبْلِ اللّه و تقوا موفق باشید، شرطش این است كه جماعتی از شما، به معروف، امر و از منكر، نهی كرده مردم را به خیر دعوت كنند، قرآن، بلافاصله مسأله دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منكر را مطرح می كند. یعنی «اگر جماعتی مصلح و خیرخواه و آمر به معروف و ناهی از منكر، در بین مسلمانان نباشند، خود بخود مردم بطرف تفرقه و تحزب می روند» و حتما از تقوا دست برمی دارند. خداوند در آیه ای دیگر به مسأله تفرقه اشاره کرده و می فرماید:
وَ لاتَكُونُوا كَالَّذینَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جآءَهُمُ البَیِّناتُ وَ اُولآئِكَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ(6)؛ و مانند كسانی نباشید كه پراكنده شدند و اختلاف كردند، (آن هم) پس از آن كه نشانه های روشن (پروردگار) به آنان رسید و آن ها عذاب عظیمی دارند.
دسته سوم آیات منع از تنازع و سست شدن
«وَاَطیعُوا اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُكُمْ وَاصْبِرُوا اِنَّ اللّهَ مَعَ الصّبِرینَ» (7)
خدا و رسول را اطاعت كنید. (این اطاعت از خدا و رسول، همان اعتصام به حبل اللّه و همان تقوایی است كه قبلاً گفته شد كه منشأ وحدت و خیر است)، با هم نزاع نكنید، نزاع و منازعه یعنی دعوا كردن، با یكدیگر جنگ كردن، اختلاف باید به صورت تنازع درنیاید، به صورت دعوا كردن نباشد، خوب اگر نزاع كردیم و اختلافات به منازعه رسید چه می شود؟ «فَتَفْشَلُ وا» «فَشَل» یعنی سست شدن، جامعه شما یك جامعه معیوب و سستی می شود كه زود می توان آن جامعه را ذلیل كرد، بعد می فرماید: «وَاصْبِرُوا اِنَّ اللّهَ مَعَ الصّبِرینَ» یعنی اگر شما بخواهید جلو این تنازع و فَشَل را بگیرید، باید صبر كنید و در برابر اظهار نظر مخالف تحمل و صبر داشته باشید.
دسته چهارم منع از تفرقه پس از كشف حقیقت
در چند آیه می خوانیم كه بسیاری از افراد پس از این كه علم پیدا كردند و حقیقت برای آنها كشف شد اختلاف پیدا می كنند. این اختلاف را قرآن منع می كند. از جمله در این آیات:
«وَ لا تَكُونُ وا كَالَّذینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جآءَهُمُ البَیِّناتُ…» (8) ؛ شما مانند آن امت ها و جمعیت هایی نباشید كه پس از این كه آیات بیّنات و علم به سراغشان آمد، اختلاف كردند و به تفرّق گرائیدند.
به ریسمان خدا متمسك شوید و متفرق نشوید و نعمت خدا را بر خودتان بیاد بیاورید كه شما دشمن هم بودید، خدا بین دل های شما الفت داد و در نتیجه این الفت برادر هم شدید هنگامی كه شما در كنار گودال آتش بودید، (به علت آن اختلافی كه در جاهلیت داشتید تا مرز سقوط در آتش رفته بودید) خدا شما را نجات داد» (انقاذ غریق، یعنی نجات دادن كسی كه دارد غرق می شود، خداوند مسلمان ها را با وحدت از دریای آتش نجات داد یعنی «تفرقه، دریای آتش است»
«اَنْ اَقیمُوا الدّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فیهِ… وَ ما تَفَرَّقُوا اِلاّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَ هُمُ الْعِلْمُ بَغْیابَیْنَهُمْ» (9) ؛ آنان متفرق نشدند مگر بعد از آن كه علم به سراغشان آمد. یعنی از روی علم و عمد، اختلاف كرده و متفرق شدند چرا؟ «بَیْنَهُمْ» برای این كه بعضی از آن ها می خواستند بر دیگری تجاوز كنند.
این آیات، غالبا درباره بنی اسرائیل است كه باید سرگذشت آنان درس عبرتی برای ما مسلمانان باشد، اگر تورات موجود(10) را مطالعه كنید، رقابت های بین بنی اسرائیل را مشاهده خواهید كرد. حتی رقابت های آنان، به حدی رسید كه در همین فلسطین كوچك، دو حكومت تشكیل دادند: در شمال حكومتی به نام اسرائیل و در جنوب حكومت دیگر به نام یهود.
این ها را تاریخ نوشته و قرآن می خواهد به مسلمان ها بگوید: شما از آنان عبرت بگیرید، راز سقوط آنها را بررسی كنید، چشمتان را باز كنید و ببینید بنی اسرائیل كه به اوج قدرت رسیدند، چه شد كه به فرموده قرآن تا قیامت تو سری می خورند و ذلیل هستند.(11)
نتیجه:
از دیدگاه قرآن، ضرورت و اهمیت اتحاد، از اساسی ترین مسائل اجتماعی و دینی مسلمانان است. هدف واحد در سایه پرستش خدایی واحد، هشدار قرآن به پیامد اختلاف، چنگ زدن به ریسمان الهی و…، از بارزترین موارد تأکید قرآن بر وحدت است. چون نزاع و كشمكش، ضعف و ناتوانی در برابر دشمنان و از دست دادن ابهت و عظمت و… را در پی دارد و سرانجامی دردناک و در نتیجه تسلط دشمنان را به ارمغان می آورد!
بنابراین با توجه به دستور قرآن، باید همه مسلمانان با وجود عقائد و سلیقه های متفاوت، در برابر دشمنان مشترک یکدست و هماهنگ و منسجم عمل کنند و بجای تاكید بر اختلافات بر مشتركات فراوان تاكید كرده و از تفرقه بیشتر و تنازع بپرهیزند تا بلایایی كه از قبیل ضعف، سستی، تسلط دشمن و… بر سر قوم بنی اسرائیل آمد بر سر آنان نیاید.
ان شاء الله که با رعایت وحدت در جامعه، جامعه ای عزتمند و بدور از ضلالت و ذلت داشته باشیم.
پی نوشت ها:
1. مومنون/ 50- 53 .
2. 37 / مریم.
3. ندای وحدت، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، چاپ اول، ص 64.
4. 103 / آل عمران.
5. 104 / آل عمران.
6. 105/آل عمران.
7. 46 / انفال.
8. 105 / آل عمران.
9. 13 و 14 / شوری.
10. تورات فعلی در حقیقت، تاریخ بنی اسرائیل است و مسلما بعد از حضرت موسی نوشته شده و نه یك كتاب آسمانی.
11. “كتاب وحدت” از دیدگاه قرآن و سنت/ به اهتمام محمد بیستونی ص 12 تا 36
حجة الاسلام سید محمد علوی زاده
"دسیسه تشیع انگلیسی همزمان با نهم ربیعالاول"
فارس گزارش میدهد
دسیسه تشیع انگلیسی همزمان با نهم ربیعالاول/ چرا زیر دیگ وهابیت هیزم میگذارید+تصاویر
همزمان با نهم ربیعالاول مطالب انحرافی «عیدالزهرا» در راستای اختلافافکنی میان مسلمانان از سوی معاندان در شبکههای اجتماعی منتشر شد.
خبرگزاری فارس: دسیسه تشیع انگلیسی همزمان با نهم ربیعالاول/ چرا زیر دیگ وهابیت هیزم میگذارید+تصاویر
گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس: سالهاست که با رسیدن 9 ربیعالاول برخی مغرضان با انتشار مطالب و تصاویر وهنآمیز به اسم تشیع افراد ناآگاه را گمراه و آنها را با موج ساختگی خود همراه میکنند.
«تشیع لندنی» که پیش تر فعالیتهای تبلیغی خود را از طریق شبکههای ماهواره انجام میداد، با گسترش فضای مجازی و افزایش تعداد کاربران شبکههای اجتماعی از این ابزار ارتباطی نیز غافل نمانده است.
براین اساس در روزهای اخیر در صفحات مدیریت شده از سوی این افراد تصاویر و مطالب وهنآمیزی منتشر شد که با جعل حقیقت سعی در انجام مأموریت نیمهکار دشمنان اسلام داشت.
نکته قابل تأمل در این میان اشاعه یک باور غلط در میان افکار عمومی مبنی بر «قتل خلیفه دوم در 9 ربیعالاول است».
مطالب انحرافی معروف به «عید الزهرا» را که بتازگی در شبکههای اجتماعی منتشر شده و اغلب حاوی توهین و ناسزاست را مشاهده میکنید:
*قتل خلیفه دوم روز 9 ربیع الاول نبوده است
در کتاب «نهم ربیع، خسارتها و جهالتها» نوشته «مهدی مسائلی» عنوان شده که اساساً قتل خلیفه دوم روز 9 ربیع الاول نبوده است بلکه بر اساس اعلام اکثر علمای شیعه و مورخان سنی و شیعه تاریخ قتل خلیفه دوم 26 یا 27 ذیالحجه سال 23 هجری بوده است و روز 9 ربیع الاول روز کشته شدن عمر بن سعد به دست مختار ثقفی است.
*کینه پیروان تشیع انگلیسی با امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی
دکتر رحیم پور ازغدی پیش از این ضمن اعلام این هشدار که شیعیان لندنی به اندازه وهابیت خطرناک هستند گفته است: «امروز اینها شبکههای ماهوارهای راه انداختهاند و در حال تربیت طلبهاند. اینها همانهایی هستند که وقتی 15 خرداد شد امام گفت ما عزاداریم و امسال جشن نیمه شعبان نمیگیریم گفتند خمینی(ره) سیاسی است و ما نیمه شعبان را رها نمیکنیم.»
ازغدی بیان کرده است: «به آنهایی که به ما گفتند به کوری چشم مراجعی که اهل ولایت نیستند ما دهه محسنیه و اصلاً شهر محسنیه میگیریم گفتم یک روایت از حضرت زهرا(س) بخوانید بلد نبودند. اینها شاه و صدام و داعش را میپذیرند ولی با خمینی و خامنهای و مطهری درگیر میشوند. اینها به انقلابیون با بغض نگاه میکنند. کینهای که به امام خمینی داشتند به شاه نداشتند. اصلاً کینهای نسبت به شاه نداشتند.»
وی تصریح کرده است: «میگویند امام(ره) باید آن دنیا جواب دهد چون گفته است با قاتلان حضرت زهرا(س) اتحاد کنید. بروید به مناطق اهل سنت ببینید آیا این برادران ما قاتلان فاطمه زهرا هستند؟ برخی از آنها برای اهل بیت عزاداری میکنند. چرا زیر دیگ وهابیت هیزم میگذارید و میخواهید ایران را به سوریه و عراق تبدیل کنید؟»
در ادامه یکی از تصاویر منتشر شده که بیانگر مقابله «تشیع انگلیسی» با انقلاب اسلامی است را مشاهده میکنید :
* پرهیز از دشنام یک اصل اسلامی است
خداوند میفرماید «به معبود کسانى که غیر خدا را مىخوانند دشنام ندهید، مبادا آنها(نیز) از روى(ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند» [أنعام/108] بنابراین پرهیز از دشنام یک اصل قرآنی و اسلامی است.
* این دفاع از شیعه نیست؛ این دفاع از آمریکاست؛ این دفاع از صهیونیستهاست
مقام معظم رهبری در روز 27 آذر سال 1387 با بیان اینکه نباید به خاطر دفاع از شیعه به آتشافروزی میان غیر شیعه شتاب داد، تصریح میکنند: «این جور نباشد که کسى از یک گوشهاى خیال کند، دارد از شیعه دفاع میکند و تصور کند دفاع از شیعه به این است که بتواند آتش دشمنى ضد شیعه و غیر شیعه را برانگیزد، این دفاع از شیعه نیست؛ این دفاع از ولایت نیست، اگر باطنش را بخواهید، این دفاع از آمریکاست؛ این دفاع از صهیونیستهاست».
*عیدالزهراء روز بیان مشترکات میان شیعه و اهل تسنن و ترک لعن است
آیت الله بهجت(ره) درباره برخی از رفتارها به نام عیدالزهرا گفتهاند: «عیدالزهراء روز بیان مشترکات میان شیعه و اهل تسنن و ترک لعن است؛ چه بسا … این کارها موجب اذیت و آزار و یا قتل شیعیانی که در بلاد و کشورهای دیگر در اقلیت هستند گردد در این صورت اگر یک قطره خون از آنها ریخته شود ما مسبب آن و یا شریک جرم خواهیم بود.
به گزارش فارس، در کتابهای تاریخی شیعه و سنی تاریخ مرگ خلیفه دوم اواخر ذیالحجه و اول محرم ذکر شده است، این منابع تاریخی عبارتند از: «تاریخ الیعقوبى»، «التنبیه والإشراف»، «مروج الذهب»، «الفتوح»، «مسارّ الشیعه»، «الإمامة والسیاسة»، «أنسابالأشراف»، «الطبقاتالکبرى» و «تاریخالطبری».
همچنین در سیره اهل بیت(ع) تأکید بر مدارا با اهل سنت صورت گرفته است، چنان که در کتابهایی نظیر «المحاسن للبرقی»، «الکافی»، «تفسیر العیاشی»، «بحارالانوار» و «مستدرک الوسایل» به احادیثی بر میخوریم که بر اصل وحدت مسلمانان اذعان دارند.