" الزامات مقابله با خوی اشرافیگری"
الزامات مقابله با خوی اشرافیگری
سیدمحمد مشکوهالممالک/ یکی از پرکاربردترین کلیدواژههای امام خامنهای (مدظلهالعالی)، مقابله با خوی اشرافیگری و رسیدگی به احوال محرومان و دوری از زخارف دنیاست؛ ایشان در این باره میفرمایند: «ملت ما قرنهای متمادی خوی اشرافیگری را، استبداد و دیکتاتوری را در حاکمان نابحقِ این کشور تجربه کرده و دوران جمهوری اسلامی دیگر نمیتواند اینجور باشد. دوران جمهوری اسلامی یعنی دوران حاکمیت آن کسانی که از مردمند، با مردمند و منتخب مردمند، در کنار مردمند و رفتارشان شبیه رفتار مردم است. این، معنای مردمی است. مردمی است، یعنی باید به عقاید مردم، به حیثیت مردم، به هویت مردم، به شخصیت مردم، به کرامت مردم اهمیت گذاشته بشود. اینها مردمی است.» در راستای تبیین بیانات امام خامنهای در موضوع مقابله با اشرافیگری، خبرنگار صبحصادق گفتوگویی را با سه تن از مدرسان حوزه و دانشگاه انجام داده است.
مسئولان جلوی اشرافیگری را بگیرند
حجتالاسلام مسعود عالی*
در روایات آمده است: «اَلنّاسُ بِاُمَرائِهِمْ اَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبائِهِمْ»، به این معنا که تشابه مردم به مسئولانشان بیشتر از تشابه آنها به پدرانشان است. بنا بر این تعریف، مسئولان الگوهای اجتماعی مردم هستند؛ از این رو اگر مسئولان به سمت اشرافیگری متمایل شوند و به جای روحیه انقلابی که از شاخصههای مهم آن سادهزیستی و پاکدستی است، گرفتار اشرافیگری شوند، به تبع آنها مردم نیز مسیر تجملگرایی و مصرفگرایی را در پیش خواهند گرفت.
با توجه به فرمایش حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) در نهجالبلاغه که خطاب به حاکمان جامعه اسلامی فرمودند، به مسئولیت همانند یک طعمه نگاه نکنید؛ باید سازوکاری متناسب جامعه و حکومت اسلامی طراحی کرد که در آن درآمدها و موقعیتها به امتیازاتی برای بهرهبرداری هنگفت مسئولان و اطرافیان آنها تبدیل نشود. به عبارتی، سازوکار جامعه باید به گونهای طراحی شود که از رانتخواریها و ویژهخواریها جلوگیری کند.
در واقع، از یک سو برنامه مدیریت باید بهگونهای تعریف شود که جلوی ویژهخواریها گرفته شود و از سوی دیگر مسئولان باید مراقب باشند و نگذارند که طبقهای به نام طبقه اشراف در جامعه به وجود آید.
بخشی از این مسئله به جامعه و جوانان برمیگردد. برای نمونه، باید مردم هر شهری با مردم مناطق دورافتاده و محروم شهر خود در ارتباط باشند و به هر شکلی که در توان دارند، به مردم شهر خود خدماترسانی کنند؛ این امر سبب میشود مردم؛ بهویژه جوانان با مناطق محروم آشنا شوند و اگر زمانی دستشان به جایی رسید و مسئولیتی در جامعه قبول کردند، با روحیه جهادی و خدماترسانی به مناطق محروم آشنایی داشته باشند.
در حقیقت، ضروری است توصیههای اخلاقی و موعظه در زمینه زهد، سادهزیستی و دوری از اشرافیگری در یک حکومت دینی، به سازوکار اجرایی تبدیل شود و برای آن برنامه مشخصی وجود داشته باشد؛ بنابراین توصیه به تنهایی کفایت نمیکند.
به اعتقاد من شایسته است جوانان، دانشجویان و استادان دانشگاهها که به فرموده رهبر معظم انقلاب، افسران جنگ نرم هستند، از نظر فکری برنامههایی متناسب با نظام اسلامی طراحی کرده و برای مبارزه با اشرافیگری راهکار ارائه کنند. اگر اشرافیگری در بین مردم به یک ضد ارزش تبدیل شود، به حتم این فرهنگسازی اثر خود را خواهد گذاشت؛ چرا که موعظه در افرادی که به موقعیت ویژه و ثروت آن چنانی رسیدهاند، دیگر اثری ندارد.
*مدرس دانشگاه و حوزه
مدیر انقلابی باید در سطح متوسط مردم زندگی کند
حجتالاسلام علی سرلک*
عقبه اصلی مدیریتی احزاب گوناگونی که در مقابله با تفکر اسلام ناب محمدی قرار گرفتهاند، مدرنیته است که نتیجه ان انسان مصرفگرا، خودمحور و بیخداست؛ اگر انسان خدا را از جایگاه خود پایین آورد و در جایگاه محور و قدرت حاکم بر خود نپذیرد، در سبک زندگی دنیویاش به اسراف، تجمل، تبرّج، خودنمایی و مصرفگرایی و در مناسبات اجتماعی به ظلم و جنگافروزی روی خواهد آورد و دچار سرگشتگیها و بحرانهای گوناگون میشود.
عملاً هدف اصلی و مرکزی دشمنی دشمنان با نظام جمهوری اسلامی ایران، این است که ملت ایران را اهل دنیا و تعلقات پست آن کنند. اساس کار هالیوود که در جهان فرهنگ تولید میکند، بر دو محور استوار است؛ ۱ـ اکشن و هیجان؛ ۲ـ تأکید بر مسائل جنسی و ترویج گرایش به شهوات و تمایلات غریزی.
به عبارتی، عقبه تئوریکی آنها بر پایه منحرف کردن نگاه انسانها از خدا بنا شده است که در این صورت انسان بالطبع در زیست فردی، خانوادگی و اجتماعی خود دچار اشرافیگری، تبرّج و تفاخر میشود و به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب دچار مستی اشرافیگری میشود؛ اما مدیر تراز انقلاب ویژگیهایی دارد که اولین ویژگی وی، این است که زندگیاش باید از زندگی متوسط افراد جامعه بالاتر نباشد. در واقع، مدیر انقلابی باید خود را با متوسط جامعه همتراز نگه دارد.
ویژگی دوم مدیر در تراز انقلاب این است که خود را مدیون و بدهکار مردم، به ویژه مستضعفان بداند؛ موضوع خدمت برای او جدی باشد و زندگی کاری خود را فرصتی برای بندگی خدا و خدمترسانی به خلق خدا بداند. ویژگی سوم مدیر در تراز انقلاب شجاعت اوست، مدیری که بترسد و با سر و صدای دشمن جا بزند و به وعده خداوند اعتماد نداشته باشد، به یقین چنین شخصی صلاحیت و لیاقت مدیریت را در نظام اسلامی ندارد.
چهارمین ویژگی مدیر در تراز انقلاب، ولایتمحور بودن اوست. در جامعه دینی تنها مدیری میتواند وظیفه خود را به درستی انجام دهد که مگر این که به اصل هماهنگی با افکار و دیدگاههای محور جامعه دینی، که همان ولی فقیه است، پایبند باشد.
پنجمین و آخرین ویژگی مدیر در تراز انقلاب این است که اهل بینش، بصیرت، مطالعه، عبادت، شبزندهداری و انس با قرآن است. کسی که در جامعه دینی مسئولیت دارد، نمیتواند ایمان و باور سرهمبندی داشته باشد و اهل عبادت نباشد.
* مدرس حوزه و دانشگاه
تأمین امنیت اولین ثمره فقرزدایی است
حجتالاسلام محمد کدخدارستم*
اشرافیگری موضوعی است که در مقابل بحث فقر مطرح میشود. در اینجا میتوان گفت: اگر فقر عموم مردم را در بربگیرد، مردم به راحتی با آن کنار میآیند؛ کما اینکه در دوران هشت سال دفاع مقدس و اوایل انقلاب هم این گونه بود. در آن زمان مردم با تمام نداشتههایشان کنار میآمدند؛ چرا که میدانستند همه مانند آنها هستند؛ اما وقتی مانور اشرافیگری پیش آمد و عدهای برای خود ویژهخواری قائل شدند، طبیعتاً تحمل فقر برای مردم، به ویژه نسل جوان بسیار مشکل میشود. به تعبیر عامیانه «اگر دنیا بد است، چرا برای ما بد است و برای عدهای بد نیست.»
گفتنی است، ثمره محرومیت از دست دادن امنیت است، برای نمونه مرزهای کشور زمانی ناامن میشود که بتوان آن مرز را با یک پیت 20 لیتری بنزین خریداری کرد. به راستی، چه دلیلی سبب میشود که فردی به ازای یک پیت 20 لیتری بنزین، مرز را رها کند جز این که فقیر است؟ یا چه دلیلی جز فقر سبب میشود مرزنشینان اجازه دهند دشمن به راحتی به داخل کشور تردد کند؟ در حقیقت بخشی از محرومیتزدایی به امنیت کشور برمیگردد؛ چرا که محرومیتزدایی امینت کشور را افزایش میدهد.
حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند، معنای فقر احتیاج است و احتیاج سه نوع دارد؛ اولین نوع، احتیاجی است که انسان خود را فقط محتاج خدا بداند. دومین نوع، احتیاجی است که انسان خود را محتاج خدا و خلق خدا بداند و سومین نوع، احتیاجی است که انسان خود را محتاج خلق بداند؛ سپس فرمودند، احتیاجی که انسان خود را فقط محتاج خدا میداند، آن احتیاج فخر من است؛ اما احتیاجی که انسان خود را محتاج خلق میداند، همان احتیاجی است که نزدیک است انسان را به کفر بکشاند و آن کسی که خود را گاهی محتاج به خدا میداند و گاهی محتاج به خلق خدا، همان کسی است که در دنیا و آخرت چهرهاش سیاه است.
اولین نتیجه فقرزدایی تأمین امنیت داخلی است و زمانی که امنیت داخلی کشور تأمین شود، به تبع آن امنیت خارجی هم تأمین و تقویت میشود. افزونبر این، فقرزدایی سبب تحکیم پیوند مردم با نظام اسلامی میشود. در جهان مردم زمانی علیه یک نظام قیام میکنند که آن نظام خواستههای مردم را برآورده نمیکند. بنابراین، وقتی شاکلهای به نام نظام جمهوری اسلامی به وجود آمد، مردم انتظار دارند که در این نظام خواستههای آنها تا حدودی برآورده شود؛ از این رو فقرزدایی پیوند میان مردم و نظام را مستحکمتر میکند.
* مشاور فرهنگی سازمان صدا و سیما