مشاور شما

  • خانه 
  • "دیدار فائزه هاشمی با عضو ارشد فرقه بهائیت" 
  • تماس  
  • ورود 

در فراكسيون اميد چه گذشت؟

31 تیر 1395 توسط معصومه نجاتي

در فراكسيون اميد چه گذشت؟
جلسه روز سه‌شنبه فراکسیون امید با جنجال‌ها و انتقادات زیادی برای شکل‌گیری هسته مرکزی آن تشکیل شد و اگرچه پشت درهای بسته و با سانسور ویژه خبری از سوی اصلاح‌طلبان برگزار شد اما نکاتی از جلسه این فراکسیون در رسانه‌ها درز پیدا کرد که نشان دهنده وضعیت ویژه آن و انتقادات نسبت به نحوه مدیریت عارف در این فراکسیون است .

آب رفتن فراکسیون اصلاح‌طلبان مجلس

به گزارش مشرق، رسانه‌های اصلاح‌طلب که در اوائل اعضای لیست امید را بیش از 120 نفر در مجلس عنوان می‌کردند با ریزش در انتخابات موقت ریاست مجلس و آرای عارف روبرو شدند که به 103 نفر رسیدند و بعد از مدتی این ریزش‌ها ادامه داشت تا اینکه دیروز خبرگزاری‌ها و رسانه‌های اصلاح‌طلب اعلام کردند که شرکت کنندگان در انتخابات مهم هیئت رئیسه دائم این فراکسیون بین 70 الی 80 نفر بوده‌اند.

در همین رابطه، روزنامه زنجیره‌ای اعتماد با ارائه گزارشی از این جلسه نوشت:‌« با وجود همه انتقادها اما مرد اول پایتخت معتقد است که در چند وقت اخیر اصلاح‌طلبان توانسته‌اند به انسجام خوبی برسند اما آسیب‌شناسی هم باید صورت بگیرد. دیروز اعضای مجمع عمومی فراکسیون امید که تعدادشان به ٨٠ نفر می‌رسید در مجلس گرد هم آمدند تا هم از عملکرد چند ماه اخیرشان ارزیابی داشته باشند و هم آنکه اعضای دایمی تصمیم‌گیر در فراکسیون را انتخاب کنند.»

اختلافات هیئت رئیسه پیشین با عارف

در اقدام تامل‌آمیز دیگر برخی از اعضای شاخص فراکسیون امید در انتخابات هیئت رئیسه فراکسیون نامزد نشدند تا شائبه تشدید اختلافات و تشکیل فراکسیونی مجزا در داخل فراکسیون امید به‌وجود بیاید.

روزنامه اصلاح‌طلب شرق در این زمینه نوشت:‌ «اعضای فراکسیون امید مجلس، روز گذشته در جلسه مجمع عمومی این فراکسیون، اعضای هیأت‌رئیسه دائم را انتخاب کردند. انتخاباتی که در آن، از جمع اعضای هیأت‌رئیسه موقت، غلامرضا تاجگردون، محمدعلی وکیلی و الیاس حضرتی، نامزد انتخاب در هیأت‌رئیسه دائم نشدند.»

گفتنی است محمد علی وکیلی که طراح استیضاح علی ربیعی وزیر کار،‌ تعاون و رفاه اجتماعی بود که بر سر این طرح با هیئت رئیسه موقت اختلاف نظر داشته و به توافق نرسیده است.

به گفته برخی اعضای این فراکسیون -که خواستند نامشان منتشر نشود- در اثنای این جلسه بحث‌های متعددی درباره استیضاح ربیعی در میان اعضا صورت گرفته که تعدادی از اعضا جلسه را به علت اعتراض به این موضوع ترک کردند.

شنیده‌ها حاکی است اوج گرفتن اختلافات سیاسی درون فراکسیون و عدم توافق برسر موضوع استیضاح ربیعی از دلایل اصلی ترک جلسه توسط اعضا و نامزد نشدن نمایندگان برای عضویت در هیئت رئیسه دائم فراکسیون بود.[1]

سانسور اخبار جلسه مهم فراکسیون امید

به نظر می‌رسد که جلسه درونی دیروز فراکسیون امید بسیار پرحاشیه بوده است چراکه رسانه‌های اصلاح‌طلب هم در مورد کم و کیف این بحث‌ها اخبار و اطلاعاتی به دست نیاوردند و یا از انتشار اخبار آن به عمد خود‌داری کرده‌اند.

یکی از روزنامه‌های زنجیره‌ای در این باره نوشت که « هر هیچ‌یک از اعضای فراکسیون درباره اینکه در ساعت آغازین این جلسه سه‌ساعته و قبل از انتخابات در جریان بررسی عملکرد دوماهه و کاستی‌های فراکسیون چه گذشت، توضیحی ندادند، اما از سخنان کوتاهی که روز گذشته به نقل از عارف منتشر شد، پیداست موضوع انتقادات بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان و حامیان فراکسیون امید از برخی عملکردهای اعضای این فراکسیون، یکی از موضوعات بررسی‌شده بوده است. به گفته یکی از نمایندگان حاضر در جلسه سخنان ابتدایی عارف بیشتر حول محور گزارش عملکرد فراکسیون و جلسات برگزارشده هیأت‌رئیسه و اقداماتی که صورت گرفته، بوده است.»

دلواپسی از تاثیرگذاری عملکرد بد فراکسیون امید بر انتخابات 96

موضوع جالبی که از کانال تلگرامی فراکسیون امید دریافت می‌شود این است که فراکسیون اصلاح‌طلبان مجلس با توجه به ناکامی‌ها و شکست‌هایی که داشته به شدت نگران تاثیرگذاری منفی عملکرد خود در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 است. در همین زمینه کانال تلگرامی امید در خبری که درباره سخنان عارف در جلسه فراکسیون منتشر کرد، به اشاره عارف درباره انتخابات سال ٩٦ پرداخته و به نقل از رئیس فراکسیون امید آورده است: «انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۶ انتخاباتی بسیار مهم است و فراکسیون امید می‌تواند با حفظ انسجام خود در این انتخابات تأثیرگذار باشد».

روزنامه اعتماد نیز به طور تلویحی هشدار داد که وضعیت فراکسیون امید خوب نیست و نوشت: «حالا فراکسیون امید وارد مرحله جدی‌تری از عملکرد خود شده است و به نظر می‌رسد که کار جدی حالا در میان آنها آغاز شده است. جدیت کار از هشدار محمدرضا عارف در مورد انتخابات پیش رو به خوبی مشخص است.»

بنابر همین گزارش‌ها امروز ارکان هیئت‌رئیسه انتخاب می‌شوند. درحالی‌که پس از پایان جلسه دیروز، محمدعلی وکیلی اعلام کرده که ارکان هیئت‌رئیسه دائم در اولین جلسه هیئت‌رئیسه انتخاب خواهند شد، یک منبع آگاه از فراکسیون امید به این روزنامه زنجیره‌ای گفت که «نخستین جلسه هیأت‌رئیسه دائم، امروز در مجلس برگزار می‌شود تا در این جلسه با رأی اعضا، تکلیف کرسی‌های نایب‌رئیسی اول و دوم و همچنین دبیران و سخنگوی هیأت‌رئیسه مشخص شود.»

 

 نظر دهید »

"واکاوی آثار و پیامدهای کودتا در ترکیه"

31 تیر 1395 توسط معصومه نجاتي

واکاوی آثار و پیامدهای کودتا در ترکیه

رضا سراج
روند تغییر سیاست خارجی دولت ترکیه و نزدیکی آن به ایران و روسیه پرشتاب تر و سبب استفاده عربستان از جریان تکفیری برای بی ثباتی و ناامنی در این کشور می شود. کودتا نافرجام شد اما اردوغان و آنکارا باید همچنان تاوان اشتباهات خود را بپردازند.
سیاست‌های غلط اردوغان، ترکیه را با بحران‌های انزوای سیاسی، فعال شدن گسل‌های قومی_مذهبی و جریان‌های سکولار و لائیک مواجه نمود. این مخاطرات، ترکیه را به تجدید نظر در محاسبات و تغییر در سیاست‌ های خود وادار کرد.

حرکت ترکیه به سمت پیچ تغییر

آنکارا برای رهایی از خطر بی ثباتی و تجزیه، با حرکت به سمت پیچ تغییر، بازسازی مناسبات با مسکو، تهران و حتی دمشق را آغاز کرد. این تغییر مسیر، از یک سو عامل چرخش محور اخوانی و تضعیف محور تحجٓر (تکفیری) می شد و از سوی دیگر باعث تقویت ائتلاف چهارگانه و تغییرات راهبردی در منطقه می گردید. از این رو در آستانه رسیدن ترکیه به دور برگردان سیاسی، کودتای آمریکایی، اسرائیلی و سعودی به وقوع پیوست. طراحان و سیاست گذاران کودتا سعی داشتند جریان غربگرا و ضد ایرانی-شیعی گولنیست‌ها را در ترکیه حاکم کنند تا مانع تغییر معادلات در ترکیه و منطقه شوند.

نتیجه

در بُعد داخلی، نگرانی مردم و جریان‌های سیاسی از مخاطرات امنیتی و تجزیه این کشور، باعث تحکیم انسجام ملی و تقویت موضع اردوغان و فرصت سازی برای وی شد. ولی با گذر زمان، مشکلات اردوغان در حوزه اقتصادی، سیاسی و امنیتی بیش از پیش می‌گردد. در بُعد خارجی، چالش در روابط و مناسبات آنکارا-ریاض و تنش فیمابین ترکیه و برخی ازکشورهای غربی قابل تصور است. روند تغییر سیاست خارجی دولت ترکیه و نزدیکی به ایران و روسیه، پرشتاب تر می گردد. این مهم باعث می شود تا عربستان از جریان تکفیری برای بی ثباتی و نا امنی در ترکیه استفاده کند. کودتا نافرجام شد؛ اما اردوغان و ترکیه باید همچنان تاوان اشتباهات خود را بپردازند.

دکتر رضا سراج، عضو هیئت علمی دانشگاه و کارشناس ار شد مسائل راهبردی

 

 نظر دهید »

کلاه‌های شیک اما گشاد

31 تیر 1395 توسط معصومه نجاتي

کلاه‌های شیک اما گشاد

محمد صرفی

کلاهبردارها اغلب به دو شیوه عمل می‌کنند. برخی یکباره و در یک مرحله کلاهبرداری کرده و فرار می‌کنند اما آنها که حرفه‌ای، سابقه‌دار و البته گستاخ‌تر هستند در چند مرحله و به صورت تصاعدی دست به کلاهبرداری می‌زنند. با چرب‌زبانی امتیازی می‌گیرند و وعده‌ای می‌دهند. زمان می‌گذرد اما از عمل به وعده خبری نمی‌شود. طرف معامله که احساس ضرر و زیان می‌کند، از کلاهبردار وعده‌هایش را مطالبه می‌کند و او هم مقداری آسمان و ریسمان می‌بافد و توجیه می‌کند و بهانه می‌تراشد اما در نهایت ناامید نمی‌کند و می‌گوید اگر فلان امتیاز را هم بدهی، این بار دیگر به خواسته‌ات می‌رسی! امتیاز را می‌گیرد و دوباره همان آش و همان کاسه. امید واهی و اعتماد نابجا اگر ادامه یابد، این دور باطل و کلاه پشت کلاه آنقدر ادامه می‌یابد تا دیگر کلاهی برای برداشتن نباشد!
وضعیت فوق را می‌توان در موضوع توافق هسته‌ای و معامله‌ای که ایران با آمریکا یک سال پیش انجام داد، مشاهده کرد. دولت ایران با سرعتی فراتر از انتظار - که غربی‌ها را هم شگفت زده کرد- تعهدات خود در برجام را عملی کرد. دو سوم سانتریفیوژها را برچید، ذخایر اورانیوم غنی شده به ۳ درصد کاهش یافتند، اجازه بازرسی‌های گسترده و فراتر از ان.پی.تی داده شد، غنی‌سازی در فردو تعطیل شد، قلب راکتور آب سنگین اراک با بتن پر شد، پروتکل الحاقی عملیاتی شد و… این امتیازات فراوان و نقد در حالی به طرف مقابل ارائه شد که با گذشت بیش از ۶ ماه از اجرای برجام، موضوع و هدف اصلی ایران از مذاکره و توافق، یعنی لغو تحریم‌ها، همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.
آمریکایی‌ها مدعی هستند به تعهدات خود عمل کرده و تحریم‌ها را برداشته‌اند. بله! راست می‌گویند اما به قول آقای عراقچی تنها روی کاغذ! واشنگتن در سال ۱۳۹۱ بانک اچ اس بی‌سی -یکی از بزرگ‌ترین بانک‌های اروپا- را به بهانه کمک به نقل و انتقال پول به ایران حدود ۲میلیارد دلار جریمه کرد. مهرداد عمادی اقتصاددان ساکن انگلیس و مشاور پیشین اقتصادی اتحادیه اروپا به رادیو فردا در این خصوص می‌گوید؛ یک مسئول اچ اس بی‌سی به من گفت که آن مقدار چراغ سبزی که باید نشان داده شود (از سوی آمریکا برای کار با ایران) داده نشده است. او در ادامه می‌افزاید آمریکا به تناسب بزرگی بانک‌ها، معیارهای چندگانه دارند و طرف ایرانی اگر از ابتدا این را می‌دانست، آنقدر از خودش انعطاف نشان نمی‌داد.
مقامات آمریکایی آنچه در دل دارند را بر زبان نمی‌آورند اما برخی تحلیلگران غربی از نوع رفتار آنها رمزگشایی کرده‌اند. اوباما در دوران مذاکرات و پس از آن، با صراحت اعلام کرد هدف استراتژیک و راهبردی دولت وی از مذاکره و توافق با ایران، تقویت جریان به اصطلاح میانه رو و تغییر رفتار جمهوری اسلامی است. با گذشت یک سال از توافق هسته‌ای، آمریکایی‌ها در این زمینه خود را بازنده می‌بینند. پایگاه تحلیلی دیپلمات در این خصوص می‌نویسد: «براساس توافق ایران باید برنامه هسته‌ای خود را رها می‌کرد که به نحو امیدوارانه‌ای می‌توانست مقدمه‌ای برای میانه‌روی آن و یک ایران ملایم‌تر و آرام‌تر باشد. اما اکنون با گذشت یک سال، این امیدها از واقعیت بسیار دور است.»
هفته گذشته اندیشکده موسوم به «بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها»، نشستی با عنوان «کسب و کار مخاطره‌آمیز در ایران: یک سال پس از برجام» در کنگره آمریکا برگزار کرد. مارک دوبوویتز مدیرعامل این اندیشکده که مغز متفکر طرح تحریم‌های ایران در سالهای اخیر بوده در پاسخ به این پرسش که آیا ایران ثروتمندتر از نظر امنیت به نفع آمریکا است یا ایران فقیرتر گفت: «پاسخ به این سوال به نکاتی بستگی دارد.اگر ایران ثروتمندتر شود بطوری که این ثروت سبب اعتدال در (سیاست‌های) ایران شود، این وضع سبب اعتدال در حاکمیت ایران شود، و در مدت مثلا هشت تا ۱۰ سال، رژیمی متفاوت را در ایران رقم بزند، خوب است.مسئله اصلی این است که بهبود اوضاع اقتصاد ایران سبب اعتدال‌گرایی مردان تندروی ایران شود یا خیر.آیا این امر می‌تواند سبب شد آنها به افرادی با نگرشهای عملگرایانه و سرمایه‌داری تبدیل شوند که دیگر به صدور انقلاب اعتقادی نداشته باشند و دیگر به حمایت از تروریسم و تقویت برنامه موشکهای بالستیک قاره‌پیما اعتقادی نداشته باشند؟»
شاید برخی با خوش‌خیالی گمان کنند منظور آمریکایی‌ها از اعتدال و میانه‌روی، دولت آقای روحانی و چهره‌هایی مانند آقای ظریف هستند. اما اینگونه نیست و از نظر کاخ سفید حتی آقای ظریف هم باید جواب پس بدهد که چرا بر سر مزار شهید عماد مغنیه حاضر شده و دسته گلی به نشانه احترام بر آن نهاده است! در پازل آمریکا حتی این کار هم نشانه تندروی بوده و قابل تحمل نیست چه برسد به کمک به مردم مظلوم سوریه و فلسطین و حمایت سیاسی و معنوی از مظلومان بحرین و یمن!
رهبر معظم انقلاب اسلامی در آغاز مذاکرات هسته‌ای در سال ۹۲ فرمودند: در آغاز مذاکرات هسته‌ای ضمن تاکید بر بی‌اعتمادی به آمریکا، فرمودند این مذاکرات برای ملت ایران یک تجربه است و ظرفیت فکری ملت را بالا خواهد برد. نتایج نظرسنجی موسسه ایران پل از سوی مرکز مطالعات بین‌المللی و امنیتی دانشگاه مریلند قابل تامل و به روشنی گویای ماحصل این تجربه است. از جمله اینکه یک سال پیش - زمان رسیدن به توافق هسته ای- حدود ۱۲ درصد بر این عقیده بودند که در این توافق ایران امتیازات بسیار زیادی به گروه ۱+۵ داده و ۲۲ درصد معتقد بودند که این گروه امتیازات بسیار مهمی به ایران داده است. اما اکنون این رقم کاملا تغییر کرده است و ۱۹ درصد می‌گویند ایران امتیاز زیادی داده است و نظر فقط ۵ درصد برعکس آن است. کمی پس از امضای توافق، ۶۳ درصد از ایرانی‌ها گفتند انتظار دارند اوضاع اقتصادی ظرف مدت یکسال به طور ملموسی بهبود یابد.اما با گذشت یک سال، ۷۴ درصد از مردم این کشور می‌گویند هیچ بهبودی در اوضاع اقتصادی حاصل نشده است. بسیاری از مردم ایران واشنگتن را مقصر این قضیه می‌دانند.از هر چهار ایرانی، سه ایرانی فکر می‌کنند آمریکا فعالانه مانع عادی شدن روابط اقتصادی کشورهای دیگر با ایران می‌شود. بیش از ۷۲درصد از کسانی که در این نظرسنجی شرکت کردند نظر مساعدی به دولت آمریکا ندارند و حدود ۷۲ درصد هم گفتند اعتماد چندانی به آمریکا در پایبند بودن به تعهداتش ندارند یا به هیچ وجه به آن اعتمادی ندارند.
این نگرش محدود به ملت نیست و مقایسه مواضع امروز و یک سال پیش حامیان و حتی دست‌اندرکاران برجام نیز قابل تامل است. آقای لاریجانی که در مجلس نهم زمینه تصویب ۲۰ دقیقه‌ای برجام را فراهم کرد، دیروز در صحن علنی مجلس با اشاره به بدعهدی‌ها و کارشکنی‌های طرف مقابل تاکید کرد راهی جز مقابله برای ایران باقی نمانده است و سازمان انرژی اتمی باید طرح غنی‌سازی در درجات مورد نیاز کشور را آماده کند.
بنا به دلایل متقن و متعدد، سال دوم توافق هسته‌ای، سالی سخت‌تر و پرچالش‌تر از سال نخست آن خواهد بود. آمریکایی‌ها کلاه‌های متعدد و بعضا خطرناکی را برای سر ملت ایران تدارک دیده‌اند. جنوب غرب آسیا امروز به دریایی از خون و آتش می‌ماند که جمهوری اسلامی ایران تنها جزیره امن آن است. حفظ این اقتدار و امنیت، منوط به تحکیم مولفه‌های قدرت ملی است. دقیقاً همان چیزی که آمریکایی‌ها نمی‌خواهند.

کیهان

 نظر دهید »

تکلیف تاریخی مجلس دهم درباره مناطق آزاد

31 تیر 1395 توسط معصومه نجاتي

تکلیف تاریخی مجلس دهم درباره مناطق آزاد
نویسنده : مهدی محسنی
در روزهای پایانی هفته گذشته و با تصویب نمایندگان مجلس شورای اسلامی، لایحه ایجاد ۷ منطقه آزاد تجاری و ۱۲ منطقه ویژه اقتصادی جدید با یک‌فوریت در دستور کار مجلس قرار گرفت. لایحه‌ای که در ماه‌های پایانی مجلس نهم و به فاصله کم‌تر از دو ماه (۲۹ آذرماه و ۵ بهمن‌ماه)، دو بار در صحن علنی مجلس مطرح ولی با مخالفت نمایندگان مردم بایگانی شده بود. دولت با ارسال مجدد این لایحه در نظر دارد مناطق آزاد بوشهر، جاسک، اینچه‌برون، اردبیل، بانه و مریوان، مهران و زابل را به ۷ منطقه آزاد فعلی اضافه کند که به معنای ۲ برابر کردن تعداد مناطق آزاد کشور خواهد بود.اکبر ترکان، دبیر شورای عالی مناطق آزاد، هدف دولت از ایجاد مناطق آزاد جدید را آزاد کردن نوار مرزی کشور و فراهم کردن زمینه صادرات عنوان کرده است. به علاوه، برخی نمایندگان مجلس نیز در دفاع از لایحه دولت در این زمینه، به موضوعاتی مانند محرومیت‌زدایی و ایجاد اشتغال از طریق تأسیس مناطق آزاد جدید اشاره می‌کنند.به نظر می‌رسد یکی از بهترین راهکارها برای موضع‌گیری صحیح درباره لایحه افزایش مناطق آزاد، بررسی کارنامه مناطق آزاد فعلی کشور باشد. بررسی‌های انجام‌شده نشان می‌دهد که ایجاد این مناطق در کشور که با اهدافی مانند جذب سرمایه‌گذاری خارجی و افزایش صادرات صورت گرفت، تاکنون توفیق چندانی نداشته و حتی خسارات سنگینی نیز به اقتصاد کشور وارد کرده است. جوانب مختلف این ناکامی و همچنین دلایل آن‌ها را می‌توان این‌گونه بیان کرد:
۱. عدم تحقق صادرات و تسهیل واردات: یکی از اصلی‌ترین اهداف ایجاد مناطق آزاد، تولید با استفاده از معافیت‌های گوناگون در این مناطق و سپس صادرات محصولات تولیدی آن است. به عبارت دیگر، قرار بود این مناطق «صادرات محور» باشند اما تاکنون نه تنها در زمینه تولید و صادرات توفیق خاصی نداشته‌اند که به دلایلی مانند معافیت‌های گمرکی و برخی اشتباهات در قوانین مرتبط با اداره مناطق آزاد، به دروازه واردات و محملی برای ورود کالاهای قاچاق نیز تبدیل شده‌اند. این موضوع مورد تأکید بسیاری از مقامات ارشد کشور مانند وزیر صنعت، معدن و تجارت، رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و مدیرکل نظارت بر ترانزیت گمرک ایران نیز قرار دارد. به عنوان مثال، نعمت زاده در همایش روز ملی صنعت و معدن در تاریخ ۱۹ تیرماه امسال صراحتاً گفت: «خبری از تولید در مناطق آزاد نیست». از جمله دلایل رونق واردات در مناطق آزاد، تأمین زیرساخت‌های این مناطق از محل درآمدهای وارداتی است. به علاوه، امتیاز خرده‌فروشی و اعطای معافیت کالای مسافری نیز از سایر دلایل جذابیت بالای واردات در مناطق آزاد به شمار می‌روند.
۲. فراهم شدن زمینه قاچاق کالا: یکی دیگر از مشکلاتی که بر اثر نارسایی در قوانین مناطق آزاد به وجود آمده، تسهیل قاچاق کالاست. دراین‌باره وزیر صنعت، معدن و تجارت در همایش روز ملی صنعت و معدن امسال، اعلام کرد که مناطق آزاد «یکی از گلوگاه‌های واردات و قاچاق کالا» است. علیرضا دشتانی، مدیرکل نظارت بر ترانزیت گمرک ایران نیز چند ماه قبل (مصاحبه با خبرگزاری فارس، ۵ دی‌ماه ۹۴) اعلام کرده بود که مناطق آزاد به «محلی برای ورود کالاهای قاچاق یا کالاهایی که مستقیم نمی‌توانند از مبادی رسمی وارد شوند» تبدیل شده‌اند. معافیت واردات کالای مسافری و کالاهای ته لنجی و همچنین عدم نظارت و کنترل در مبادی مناطق آزاد و عدم هماهنگی گمرک مناطق مذکور و سرزمین اصلی از دلایل اصلی تسهیل قاچاق در مناطق آزاد به حساب می‌آید. در واقع سودجویان از فرصت‌های موجود در مناطق آزاد و عدم نظارت‌های گمرکی به خوبی استفاده کرده و کالاهای قاچاق را به راحتی به داخل کشور منتقل می‌کنند.
۳. محقق نشدن اهداف سرمایه‌گذاری خارجی: فراهم شدن زمینه سرمایه‌گذاری خارجی، یکی دیگر از اهداف ایجاد مناطق آزاد بود. با وجود این، برآوردها از ناچیز بودن این سرمایه‌گذاری‌ها در مناطق فوق در یک دهه اخیر حکایت دارد به‌گونه‌ای که میانگین سرمایه‌گذاری خارجی در مناطق آزاد حدود ۴۰ میلیون دلار در سال برآورد می‌شود. وجود معافیت‌های مشابه در سرزمین اصلی و عدم مزیت این مناطق برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی باعث شده تا مناطق آزاد در جذب سرمایه‌گذاری خارجی نیز توفیقی نداشته باشند.
۴. عدم توفیق در ایجاد اشتغال و رفع محرومیت: با وجود تصوری که درباره ارتباط توسعه مناطق آزاد و محرومیت‌زدایی وجود دارد، بررسی‌ها نشان می‌دهد که در سال‌های گذشته موفقیت چندانی در این زمینه به دست نیامده است. به عنوان مثال، رحیم زارع، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس درباره موضوع فوق در گفتگوی ویژه خبری ۱۴ تیرماه امسال گفت: «در جزیره قشم در طول ۲۰ سال می‌بایست ۱۰۰ هزار شغل ایجاد می‌شد اما تاکنون فقط ۲۴ هزار شغل با احتساب ۱۲ هزار شغل ناپایدار، ایجاد شده است». علت این اتفاق را می‌توان در عدم شکل‌گیری مناطق آزاد بر پایه تولید دانست زیرا مناطق مذکور بدون تولید تنها معبری برای عبور کالا (واردات یا قاچاق) هستند و با این‌که ظاهر آن‌ها با ساختمان‌های تجاری رنگین شده ولی اشتغالی برای مردم بومی آن‌ها در پی نداشته است. طبیعتاً تا زمانی که محور فعالیت این مناطق به جای تولید، «تجارت» باشد به‌گونه‌ای که به قول نعمت زاده، هر روز صفحات روزنامه‌ها مملو از تبلیغات خرید املاک تجاری در مناطق آزاد باشد (همایش روز ملی صنعت و معدن امسال)، نمی‌توان به محرومیت‌زدایی با ایجاد مناطق جدید امیدوار بود.با توجه به نکات فوق، افزایش مناطق آزاد در شرایط فعلی، نتیجه‌ای جز تسهیل قاچاق کالا و واردات بی‌رویه و تضعیف تولید داخلی ندارد و قطعاً برخلاف سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی خواهد بود. بنابراین امید می‌رود نمایندگان مجلس، منافع بلندمدت کشور را مدنظر قرار داده و علاوه بر عدم تصویب لایحه افزایش مناطق آزاد، اصلاح قوانین مربوط به مناطق آزاد فعلی را در دستور کار قرار دهند. این همان پیشنهادی است که مرکز پژوهش‌های مجلس در سال ۹۰ با انتشار گزارشی با عنوان «بررسی چالش‌های مناطق آزاد» (گزارش شماره ۱۲۰۱۷) مطرح کرده بود تا مناطق آزاد واقعاً «صادرات محور» شوند و دیگر دروازه واردات و محملی برای ورود کالاهای قاچاق نباشند. بدون تردید، شرط لازم برای اجرای این پیشنهاد، ترجیح منافع ملی بر منافع حزبی و منطقه‌ای از سوی نمایندگان مردم در خانه ملت است.

خراسان

 نظر دهید »

"مبارزه با فساد ، اقدام اعتماد‌ساز

31 تیر 1395 توسط معصومه نجاتي

مبارزه با فساد ، اقدام اعتماد‌ساز
نویسنده : عباس حاجي‌نجاري
كشف بزرگ‌ترين محموله قاچاق كشور توسط نيروي انتظامي استان هرمزگان كه طي آن افراد يك شبكه با استفاده از اسناد جعلي و نفوذ در برخي سازمان‌ها و ادارات مرتبط و همچنين پرداخت رشوه اقدام به قاچاق كالا مي‌كردند، در كنار خبر بازداشت مديرعامل سابق بانك ملت توسط سازمان اطلاعات سپاه كه در ارتباط با موضوع نفوذ و شبكه فساد اقتصادي است، بار ديگر موضوع مقابله جدي با فساد اقتصادي را كه متأسفانه در بخش‌هايي از بدنه اجرايي و مديريتي كشور لانه گزيده است، به عنوان ضرورتي انكارناپذير و براي اصلاح نظام اقتصادي و مديريتي كشور مورد تأكيد قرار داد.

فارغ از آسيب‌هايي كه انتشار اين‌گونه اخبار بر افكار اجتماعي و به تبع آن خدشه بر سلامت نظام اداري و مديريتي كشور مي‌‌تواند وارد كند و چه بسا ممكن است مورد سوءاستفاده دشمنان نظام اسلامي و معاندان داخلي قرار گيرد، اما اين امر نشان‌دهنده عزم جدي نظام در مقابله با اين مفاسد و حركتي در جهت اصلاح سيستم مديريتي است كه در اثر غفلت‌هاي گذشته يا سوءمديريت‌ها، بستري براي نفوذ در اركان اجرايي و مديريت كشور يافته است.

واقعيت اين است كه ضرورت مبارزه با مفاسد اقتصادي به يك مطالبه ملي تبديل شده و مقام معظم رهبري بارها بر آن تأكيد كرده‌اند. ايشان در ۱۳۹۳/۹/۱۷ در سخناني با تأكيد بر اينكه مگر وضعيت براي مسئولان روشن نيست يادآور شدند كه با توجه به شرايط مناسب و اميدبخشي كه از لحاظ همدلي، هماهنگي و همفكري بين مسئولان امر وجود دارد، چرا اقدام قاطع و اساسي انجام نمي‌گيرد كه نتيجه را همه به طور ملموس مشاهده كنند. توقع من از آقايان محترم اين است كه چه با سمینار (همايش ملي ارتقاي سلامت نظام اداري و مقابله با فساد) و چه بدون آن تصميمات قاطع و عملي، بدون هرگونه ملاحظه‌اي بگيرند و اجرا كنند. ايشان چند ماه بعد از آن در بياني ديگر كه نشان‌دهنده عدم رضايت از عملكرد مسئولان و انتقاد از سخنان رسانه‌اي است در تاريخ ۱۳۹۴/۲/۹ يادآور مي‌شوند: حالا اسم فساد زياد آورده مي‌شود، حرف زدن راجع به فساد كه فايده‌ ندارد. «با دزد دزد گفتن»، دزد از دزدي دست برنمي‌دارد. بايد رفت وارد شد، مسئولان كشور روزنامه كه نيستند كه راجع به فساد حرف مي‌زنند. بله، روزنامه راجع به فساد ممكن است حرف بزند، من و شما كه مسئول هستيم بايد اقدام كنيم. حرف ديگر چيست؟ وارد بشويد ‍[اگر] بلديم اقدام كنيم، جلوي فساد را به معني واقعي كلمه بگيريم.

در اين زمينه توجه به چند نكته ضروري است:
۱- در زمينه مقابله با فساد بايد به شدت از سياسي و جناحي كردن موضوع پرهيز كرد، چراكه اين امر سبب برخورد يكسويه و از طرفي بي‌اعتمادي مردم و خصوصاً اقدامات يكجانبه مي‌شود. اين روزها كه موضوع فيش‌هاي نجومي يا برخي انتصابات مرتبط با اين شبكه‌هاي فساد مطرح است، دولتمردان بايد در صف اول حمايت و پشتيباني از اقدامات دستگاه‌هاي ذي‌ربط باشند.
۲- در امر مقابله با فساد نبايد هيچ تبعيضي ديده شود و هيچ نهادي نبايد استثنا شود، در نقطه مقابل هم بايد از متهم كردن بي‌دليل نهادهاي ديگر صرفاً با توجيه كاهش فشار رواني روي دستگاهي كه مصاديق فساد آن ثابت شده است، پرهيز كرد.
۳- شفافيت و اطلاع‌رساني متعادل در برخورد با مفاسد اقتصادي از يك‌سو جلب اعتماد اجتماعي را به دنبال دارد و از سوي ديگر عاملي بازدارنده در رشد و گسترش آن است.
۴- برخورد قاطع و بازدارنده با مجرمان اقتصادي مي‌تواند زمينه‌ساز ايجاد فضاي سالم اقتصادي و ورود صاحبان فكر و سرمايه در عرصه فعاليت‌هاي اقتصادي باشد.
۵- سلامت افراد عمل‌كننده در اين عرصه، چه نهاد قضايي يا نيروهاي نظامي و انتظامي و دستگاه‌هاي اجرايي از ضروريات عمل هوشمندانه در اين عرصه است. به تعبير مقام معظم رهبري با دستمال كثيف نمي‌توان شيشه را تميز كرد.

بصیرت

 نظر دهید »

"عدم مغایرت عدل الهی و تولد نوزاد ناقص الخلقه"

27 اردیبهشت 1395 توسط معصومه نجاتي

 

مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران
مدرسه علمیه الزهرا (س)
معاونت پژوهش

موضوع :
عدم مغایرت عدل الهی و تولد نوزاد ناقص الخلقه

اساتید راهنما:اساتیدعظام زینب احمدپور-فاطمه فولادگر

گردآورنده :
معصومه نجاتی درچه

مربوط به درس روش تحقیق

بهار 95

چکیده
از جمله شبهات کلامی در رابطه با عدل الهی، تولد نوزاد ناقص الخلقه می باشد. در پاسخ باید گفت: نقص عضو علل مختلفی چون علل تجربی، عدم توجه به توصیه های اسلام در باب آمیزش و … دارد و از ان مهمتر از آنجایی که نمی توان نظام علی و معلولی حاکم بر جهان را نادیده گرفتف پس نمی توان انتظار داشت که فعلی بر فعل دیگر تاثیر نگذارد. بنابراین هر چه شر در دنیا و آخرت به انسان می رسد ناشی از عملکرد خود اوست و خداوند خیر محض است و هیچ شری از او صادر نمی گردد اما از آنجایی که خداوند خیرمحض و جبران کننده است برای نوزاد ناقص الخلقه هم در دنیا با تخفیف در تکلیف و هم با عوض در آخرت جبران می کند و نکته مهم این است که ظرف ظهور عدل مطلق خداوند در آخرت است پس نباید هستی را در دنیا خلاصه کرد.

کلید واژگان : عدل الهی، نوزاد ناقص الخلقه، نظام علی و معلولی، جبران.

مقدمه
از آنجایی که تخریب اسلام توسط دشمنان اسلام و قرآن روز به روز در حال گسترش است، وظیفه همه مسلمانان بیدار و بصیر ایجاد می کند تا سر حدّ توان به یاری اسلام برخاسته و نقشه دشمن را نقش بر آب سازد. از جمله این تخریب ها افکندن شبهات کلامی و اعتقادی در ذهن جوان و پیکره وجودی اوست. در این مقاله برآنیم تا با برسی و پاسخ به یکی از شبهات روز یعنی آیا عدل الهی با تولد نوزاد ناقص الخلقه سازگاری دارد یا خیر …؟ گامی کوچک و قلمی ناچیز برای یاری اسلام عزیز برداریم.

1-1- مفهوم عدل
امام علی (ع) می فرمایند : العدل یَضَعُ الامور مَواضعها (عدالت هر چیزی را در جایگاه مناسب آن قرار می دهد) جامع ترین معنای عدل عبارت است از نهادن افراد و اشیاء در جایگاه شایسته خود. مسئله عدل الهی یکی از مهمترین اصول اعتقادی اسلامی است و بیانگر یکی از اوصاف الهی که از آن به عنوان یکی از اصول پنج گانه دین و مذهب یاد شده است. اعتقاد به اصل عدل علاوه بر نقش که در جهان بینی و خدا شناسی دارد، دارای آثار تربیتی فراوانی برای فرد و اجتماع است. این اصل نقش مهمی در تصویر ما از خداوند دارد و با کل نظام تکوینی و تشریعی عالم در ارتباط است و یکی از پایه های مهم اثبات معاد و پاداش و کیفر اخروی است و منشأ بسیاری از صفات و اساس بسیاری از اعتقادات به شمار می رود. از عدل خدا نبوت و امامت و معاد پیدا می شود و جبر و تفویض مردود می شود، از عدل خدا مقدمات تکوینی و قضا و قدر درست پیاده می شود و در آفرینش موجود است از عدل خدا به هر کسی هر چه لازم داشته عطا می شود.

1-2- تعاریف عدل
1-2-1- موزون بودن
در این مورد اگر مجموعه ای را در نظر بگیریم که در آن اجزاء مختلفی بکار رفته است و هدف خاصی از آن منظور است باید شرایط معینی در آن از حیث مقدار لازم هر جزء و از لحاظ کیفیت ارتباط اجزاء با یکدیگر رعایت شود و تنها در این صورت است که آن مجموعه می تواند باقی بماند و اثر مطلوب خود را بدهد و نقشی منظور را ایفا نماید.
جهان هم موزون و متعادل است و در مورد این مفسران گفته اند که در ساختمان جهان، رعایت تعادل شده است. و در هر چیز از هر ماده ای به قدر لازم استفاده شده است. در حدیث نبوی آمده است « بالعَدلِ قامَتِ السَّمواتُ و الارضُ » «همانا آسمان و زمین به موجب عدل بر پاست». نقطه مقابل عدل به این معنی بی تناسبی است.
بحث عدل به معنی تناسب در مقابل بی تناسبی از نظر کل و مجموع نظام عالم است ولی بحث عدل در مقابل ظلم از نظر هر فرد و هر جزء مجزا از اجزای دیگر است. در عدل به مفهوم اول (مصلحت) کل مطرح است و در عدل به مفهموم دوم مسئاله حق فرد مطرح است. عدل به معنی تناسب و توازن از شوون حکیم بودن و علیم بودن خداوند است(. ایدئولوژی و عقاید اسلامی، محمد دشتی، صفحه ی 114 )

1-2-2- میزان و تساوی
معنی دوم عدل، تساوی و نفی هرگونه تبعیض است. اگر مقصود این باشد که عدالت ایجاب می کند که هیچگونه استحقاقی رعایت نگردد و با همه چیز و همه کسی به یک چشم نظر شود این عدالت عین ظلم است و امّا اگر مقصود این باشد که عدالت یعنی رعایت تساوی در زمینه ی استحقاقهای متساوی، البته معنی درستی است؛ عدل ایجاب می کند این چنین مساواتی را و این چنین مساوات از لوازم عدل است.

1-2-3- رعایت حقوق افراد و عطا کردن به هر ذی حق، حق او را
معنی حقیقی عدالت اجتماعی بشری یعنی عدالتی که در قانون باید رعایت شود و افراد بشر باید آن را محترم بشمارند. این عدالت متکی بر دو چیز است : یکی حقوق و اولویتها، یعنی افراد بشر نسبت به یکدیگر و در مقایسه با یکدیگر نوعی حقوق و اولویت پیدا کنند. یکی دیگر خصوصیت ذاتی بشر است که طوری آفریده شده است که در کارهای خود الزاماً نوعی اندیشه ها که آنها را اندیشه ی اعتباری می نامیم استخدام می کند و با استفاده از آن اندیشه های اعتباری به مقاصد طبیعی خود نائل می آید. این معنی از عدل و ظلم که در بردارنده ی دو حکم بود در ساحت کبریایی راه ندارد. زیرا او مالک علی الاطلاق است و هیچ موجودی نسبت به هیچ چیزی در مقایسه با او اولویت ندارد و از اینرو ظلم به معنی تجاوز به اولویت دیگری درباره ی او محال است و از آن جهت محال است که مورد و مصداق نمی تواند پیدا کند

1-2-4- رعایت استحقاقها در اضافهی وجود و امتناع نکردن از اضافه و رحمت به آنچه امکان وجود دارد
ذات حق که کمال مطلق است به هر موجودی آنچه را که برای او ممکن است از وجود و کمال وجود اعطا می کند و امساک نمی نماید. عدل الهی در نظام تکوین طبق این نظریه یعنی هر موجودی، هر درجه از وجود و کمال وجود استحقاق و امکان آن را دارد، دریافت می کند و ظلم یعنی منبع فیض و امساک جود از وجودی که استحقاق دارد.
حکما معتقدند که هیچ موجودی بر خدا حقی پیدا نمی کند که دادن آن حق انجام وظیفه شمرده شود و خداوند از آن جهت عادل شمرده شود که بدقت تمام وظایف خود را در برابر دیگران انجام می دهد. عدل خداوند عین فضل جود او است یعنی عدل خداوند عبارت است از اینکه خداوند فضلش را از هیچ موجودی در هر حدی که امکان تفضل برای آن موجود باشد، دریغ نمی دارد.1(عدل الهی، شهید استاد مرتضی مطهری ، صفحه ی 54)

1-3- اقسام کلی عدل الهی
1-3-1- عدل تکوینی
خداوند به هر موجودی به اندازه شایستگی های او از مواهب و نعمت ها عطا می کند و هیچ استعداد و قابلیتی را در این حوزه بی پاسخ و مهمل نمیگذارد. به دیگر سخن، خداوند متعال به هر یک از مخلوقات خویش به اندازه ظرفیت وجودی آن موجود اضافه می کند و آنها را به قدر قابلیت و استعدادشان از کمالات بهره مند میسازد.

1-3-2- عدل تشریعی
خداوند از یک سو در وضع تکالیف و حبل قوانینی که سعادت و کمال انسان در گرو آن است، فروگذار نمی کند و از سوی دیگر، هیچ انسانی را به عملی که بیش از استطاعت و طاقت اوست مکلّف نمی سازد، بنابراین، شریعت الهی به هر دو معنای یاد شده، عادلانه است.
1-3-3- عدل جزایی
خداوند در مقام و کیفر بندگان خود، جزای هر انسانی را متناسب با اعمالش مقرر می کند. بر این اساس، خداوند در مقابل اعمال نیک نیکوکاران، آنان را پاداشی می دهد و بدکاران را به سبب کارهای زشتشان کیفر می کند.همچنین عدل جزایی خداوند اقتضا دارد که هیچ انسانی به سبب تکلیفی که به او ابلاغ نشده است، مجازات نشود، بخشی از این پاداش و کیفر، در دنیا و بخشی در آخرت واقع می شود. البته باتوجه به حقیقت مجازات اخروی و رابطه ی تکوینی آن با اعمال عدل جزایی در نهایت به عدل تکوینی خداوند باز می گردد. (آموزش کلام اسلامی، محمد سعیدی مهر ، صفحه ی 316. )

1-4- استدلال عقلی بر عدل الهی
مهمترین مبنای عقلی عدل الهی، اصل حسن وقع عقلی است استدلال عقلی بر اصل عدل این چنین است که نظر عقل، عدل کاری شایسته و ظلم عملی ناشایست و خداوند حکیم از انجام کارهایی که عقل ناشایست می شمارد، منزه است، پس خداوند هیچگاه مرتکب ظلم نمی شود و تمام افعال او عادلانه است.
البته متکلمان طرفدار عدل ادله دیگری نیز ارائه کرده اند؛ ولی به نظر می رسد که هیچ کدام استفاده از اصل حسن و قبح عقلی تمام نیست. برای نمونه، گفته شده است اگر فرض کنیم خداوند سبحان مرتکب ظلم می گردد و یا متقضای حکمت اوست. دو احتمال اول به وضوح باطل است، زیرا خداوند واجب الوجود و دارای علم مطلق است و لذا جهل او نسبت به ظالمانه بودن فعلی که انجام میدهد یا بنابراین تمام احتمالات ممکن در باب ارتکاب ظلم از سوی خداوند، باطل است و در نتیجه ثابت می شود که تمام افعال او عادلانه است.(همان)

1-5- رابطه حکمت و عدل
اول : یکی ازمعانی حکمت اجتناب فاعل از انجام کارهای زشت و قبیح است و این معنا از حکمت شامل عدل نیز می گردد. زیرا عدالت ورزی کاری شایسته و ظلم عملی قبیح است. پس می توان صفت عدل را یکی از شاخه های صفت حکمت به شمار آورد.
در میان صفات پروردگار دو صفت است که از نظر شبهات و ایرادهای وارده بر آنها، متقارب و نزدیک به یکدیگرند، این دو صفت عبارتند از : عدالت و حکمت. منظور از عادل بودن خدا این است که استحقاق و شایستگی هیچ موجودی را مهمل نمی گذارد. و به هر کسی هر چه را استحقاق دارد می دهد، و منظور از حکیم بودن او این است که نظام آفرینش، نظام، احسن و اصلح یعنی نیکوترین نظام ممکن است. حکمت از شوون علیم بودن و مرید بودن است و مبین اصل علت غایی برای جهان می باشد. ولی عدالت ارتباطی به صفتها، علم و اراده ندارد، عدالت به مفهومی که گفته شد از شوون فاعلیت خداوند یعنی از صفات فعل است نه از صفات ذات. اشکال مشترک در مورد عدل و حکمت تحت عنوان ظلم ایراد بر عدل الهی بشمار آورد و می توان تحت عنوان پدیده های بی هدف نقضی بر حکمت بالغه پروردگار تلقی گردد. (استادشهیدمطهری عدل الهی)

2-1- طرح شبهه
سوال این است که ابتدای امر؛ انسان بدون دخالت خودش در برخی علتها قرار می گیرد و در داخل آن علت بزرگ می شود، مثل انسانهایی که در بدو تولد ناقص به دنیا می آیند در حالی که علت از ناحیه مادر به او عارض شده است، خود طفل هیچگونه دخالتی در این زمینه ندارد و یا فقری که کودک در آن به دنیا می آید. حال اگر خدا عادل است چرا نوزادان ناقص الخلقه به وجود مى آیند؟ و آیا این با عدل ، سازگار است که فردى یک عمر با نقص عضو در نهایت زحمت و بدبختى زندگى کند؟ مثلاً از چشم، کور و یا از گوش، کر و یا از زبان، لال و یا از پا یا دست، فلج باشد؟ و نیز به دنیا آمدن نوزاد ناقص الخلقه که نمی‌تواند بد و خوب را تشخیص دهد، چگونه با مسئله‌ی سؤال و جواب در پرتوعدل الهی قابل توجیه است.

3-1- علل ناقص الخلقه شدن
3-1-1- از منظر علوم تجربی
آنچه از روایات اسلامی و ره‏آورد دانش بشری به دست می‏آید این است كه بخش مهمی از این نقیصه‏ها مربوط به جهل و نادانی والدین درباره وظایف همسری، نحوه آمیزش، كیفیت پرورش فرزندان و تغذیه مادران هنگام بارداری و نیز ناشی از اموری مانند مصرف شراب، مواد مخدر، سیگار، آمیزشهای حرام و تا حد زیادی وراثت است. به دیگر سخن آن نقیصه‏ها و كمبودها، غرامتی است كه پدران و مادران به جهت نادانی خود می‏پردازند. البته علل پیدایش این استثناها منحصر در عوامل یاد شده نیست. اینك به اختصار به برخی از این عوامل اشاره و توضیحاتی ارائه می‏كنیم:
الف) سوء تغذیه
احادیث اسلامی، سوء تغذیه را مایه پیدایش كمبودها دانسته و تغذیه مناسب را یك پیشگیری می‏داند: قال رسول اللّه‏ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله : «اَطْعِمُوا السَفَرجَلَ فَاِنَّهُ یَحْسن اَوْلادكُم؛ [به زنان باردار] به بخورانید زیرا این میوه مایه زیبایی كودكان شما می‏شود» و در روایت دیگر می‏فرماید: «أَطعِموا نِساءَكُمْ اَلحَوامِلَ اللُّبانَ فَانَّهُ یَزیدُ فی عقلِ الصبی؛ به همسران باردار خود «كندر» بدهید، زیرا كندر خِرَد بچه را می‏افزاید». در علوم روز نیز این مسئله به طور گسترده مطرح است كه سوء تغذیه باعث بیماری و نقص كودك می‏گردد. در ذیل نمونه‏هایی متذكر می‏شویم:
1- یكی از پزشكان اروپا آمار جامعی از نطفه‏هایی كه در اوایل سال مسیحی منعقد می‏شود برداشته و منتشر كرده است. این پزشك اروپایی می‏نویسد: «به طور كلی هشتاد درصد اشخاص ناقص الخلقه و معلول، محصول شب اول ژانویه می‏باشند؛ زیرا در این شب مسیحیان عید بزرگی دارند و به عیش و نوش پرداخته، بیش از حد متعارف مشروب می‏خورند و عیاشی می‏كنند؛ به حدی كه مریض می‏شوند»_(. دكتر غیاث الدین جزایری، اعجاز خوراكیها،تهران، انتشارات كتابهای پرستو، ۱۳۴۵ )

2- اگر هنگام تولید مثل نطفه پدر مسموم باشد، تمام سلولهای بدن او مسموم بوده و در نتیجه علیل خواهد بود و از این نطفه مسموم و علیل جنین ناقص و علیل بوجود می‏آید. این مسمومیت ممكن است در اثر غذای فاسد چون خوردن مشروب، كشیدن تریاك، كشیدن بنگ و غیره باشد. پس در هنگام مسمومیت به خصوص مستی باید از تولید مثل خودداری كرد(همان مدرك، ص۲۱۵ )
3- عده‏ای از كودكان در روزهای اول عمر مبتلا به زخمهایی می‏شوند كه آنها را «اگزمای» كودكان و «رشكا» می‏نامند. این زخم نتیجه سوء تغذیه مادر هنگام بارداری است. مادر در این‏مدت بر اثر خوردن ادویه‏جات مانند خردل یا دارچین، نوزاد را مبتلا به «اگزما» می‏كند(اعجاز خوراكیها، ص۲۴۷ ـ ۲۴۸. )
4- بنابر نظر پزشكان، سلامتی جنین و مادر بستگی كامل به غذایی دارد كه مادر در زمان حمل می‏خورد. كم مو بودن و پر مو شدن كودك، نتیجه غذای مصرفی مادر است، رنگ چهره، مو، سرخی و سفیدی، سبزه نمكی، مشكی شدن موی سر، بور شدن آن و رنگ چشم، به غذای مادر بستگی دارد. (همان ص220)
5- سوء تغذیه باعث كم‏هوشی می‏شود. همچنین كاهش عمومی هوش و نیروی عقل، از الكل و مصرف غذای اعتیادآور ریشه می‏گیرد. طبق یك آمار رسمی ۸۰% از كودكان ناقص الخلقه جهان و كودكانی كه دارای نقصان رشد مغزی، عصبی و جسمی هستند، مادرانشان در دوران بارداری تغذیه درست نداشته‏اند.
6- فرزندان مادران سیگاری در دوران تحصیل از سایر كودكان هم سن خود عقب مانده‏ترند، و این عقب‏ماندگی به مقدار سیگار مصرفی مادر در دوران حاملگی بستگی دارد؛ زیرا سیگار باعث كم شدن سلولهای مغز كودك می‏گردد. دكتر «ملوین كنزلی» كه سالهای زیادی را به تحقیق درباره الكلیسم گذرانده است، در كنگره جهانی مبارزه با الكل و الكلیسم در «واشنگتن» گفت: «تحقیقات گسترده‏ای كه درباره مصرف الكل شده است، نشان می‏دهد كه مشروبات الكلی ـ حتی به میزان بسیار كم ـ سبب ضایعات مغز و انحلال در كار سلولهای مغزی می‏شود».
پرفسور لاندوزی می‏گوید: «جاهایی كه مرگ و میر در اثر سل زیاد است، مشروبات الكلی هم زیاد است.» خلاصه سخن اینكه بنابر پژوهشهای پزشكان، سوء تغذیه ممكن است باعث سقط جنین، نارس و ناقص به دنیا آمدن كودك، مرگ بچه قبل از تولد، كمبود وزن و قد كودك شود.
از مطالب گذشته این چنین به دست می‏آید كه هر گونه سوء تغذیه در دوران حاملگی؛ اعم از خوردن غذاهای غیرمقوی یا حرام مانند شراب، كشیدن سیگار، و غذاهای فاسد، به امراض گوناگون و سقط جنین یا نارس بودن و ناقص الخلقه بودن كودك می‏انجامد.(انسان موجود ناشناخته ترجمه پرویز دبیری، اصفهان،، ص۳۱۲

ب) وراثت
وراثت اصلی است كه اسلام بر آن صحه گذاشته است. گرچه ژنتیك در غرب علم نوپایی است، اما قانون وراثت به صورت كلی در قرآن و احادیث اسلامی وارد شده است.
رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «اُنْظُر فی أَی شَیءٍ تَضَعُ وَلَدكَ فَاِنَّ العِرْقَ دَسّاسٌ؛ ببین نطفه خود را در چه محلی قرار می‏دهی؛ زیرا اخلاق پدران به فرزندان منتقل می‏شود». امام صادق علیه‏السلام فرمودند: «اِنَّ اللّه‏ تبارك وَتعالی اِذا أرادَ اَنْ یَخْلُقَ خَلقا جَمَعَ كُلَّ صُورَهٍٔ بَینَهُ وَبَیْنَ آبائِهِ اِلی آدَمَ علیه‏السلام ثُمّ خَلَقَه عَلی صُورَهِٔ أحَدِهِمْ فَلا یَقُولَنّ اَحَدٌ هذا لایُشْبِهُنی وَلا یُشْبِهُ شَیئا مِنْ آبائی؛ وقتی خدا بخواهد انسانی را بیافریند صورتهایی كه میان او و پدران او تا حضرت آدم، وجود دارد جمع كرده و او را به شكل یكی از آن صورتها می‏آفریند. كسی نباید بگوید این فرزند به من و یا به یكی از پدران من شباهت ندارد».
پزشكان امراض روحی، ثابت كرده‏اند كه 66 درصد كودكان مبتلا به امراض روحی بیماری را از مادران خود به ارث برده‏اند.دكتر آلكسیس كارل فیرایولوژیست و جراح و زیست شناس معروف فرانسوی در این باره می‏گوید: «هیچ كس نباید با افرادی كه نشانه‏های بیماریهای ارثی دارند، زناشویی كند. تقریبا تمام بدبختیهای آدم ناشی از نقایص ساختمان عفونی و روانی و عوامل ارثی اوست، در حقیقت كسانی كه بهره بسیاری از دیوانگی، ضعف عقل و سرطان ارثی به دوش دارند باید از زناشویی خودداری كنند»..(انسان موجود ناشناخته، ترجمه پرویز دبیری، ص۳۱۲)

ج) آداب آمیزش
آمیزش زن و مرد پاسخ به یك نیاز فطری است. با اینكه این كار، یك عمل طبیعی و غریزی است، ولی آدابی در اسلام برای آن بیان شده است كه سرپیچی از آن مایه تباهی فرزند می‏شود. در ذیل نمونه‏هایی از آن را متذكر می‏شویم :
1- جنون و دیوانگی كودك
رسول اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمودند: «یُكْرَهُ أنْ یَغْشَی الرَّجُلُ الْمَرْأَهُٔ وَقَدْ اِحْتَلَمَ حتّی یَغْتِسلَ مِنْ اِحْتِلامِهِ الَّذی رَأی، فَإِنْ فَعَلَ فَخَرَجَ الْوَلَدُ مَجْنُونا فَلا یَلُومَنَّ إلاّ نَفْسَهُ؛ كراهت دارد كه مرد محتلم قبل از غسل [جنابت] از احتلامی كه دیده است با همسرش نزدیكی كند. اگر چنین كرد و فرزند دیوانه‏ای به وجود آمد، فقط خود را ملامت كند».
2- بیماری جذام و برص
كسی از رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله پرسید: چرا بیماری جذام و برص دامنگیر كودكان می‏شود؟ حضرت فرمود: «مَنْ جامَعَ اِمْرأئهًٔ وَهِیَ حائضٌ فَخَرَجَ الوَلَدُ مَجْذُوما اَو أَبْرَصَ فَلا یَلُومَنَّ الاّ نَفْسَهُ؛ اگر كسی با همسرش در حال حیض نزدیكی كرد و فرزندش با جذام یا برص به دنیا آمد، فقط خودش را سرزنش كند».
3- كوری كودكان
امام صادق علیه‏السلام فرمود: « در هنگام آمیزش به آلت جنسی زن نگاه نكنید كه بیم آن می‏رود فرزند كور شود».
4- لال بودن فرزند
از امام صادق علیه‏السلام نقل شده كه مرد و زن در هنگام آمیزش سخن نگویند، زیرا بیم آن می‏رود كه فرزند لال شود.(حلیه المتقین محمدباقرمجلسی)

3-1-2- از منظر علوم عقلی
الف) دلیل عقلی
متالهان اعم از متکلمان و فلاسفه بعد از اثبات عقلی «واجب الوجود» از همین عنوان، وصف استغنا و قدرت مطلق و همچنین علم همه‏دان واجب الوجود را استنتاج می‏کنند، چرا که در صورت کرانمند بودن اوصاف کمالی الهی عنوان «واجب الوجود» بر آن صدق نمی‏کند و این خلاف فرض است، بنابراین خداوند غنی و عالم مطلق است.محقق طوسی در این باره گوید: «وجوب الوجود یدل علی سرمدیته و نفی الزاید و الحاجة و علی ثبوت الجود و التمام وفوقه و الخیریة و الحکمة و التجبر». (کشف المرادقسم الالهیات)
از سوی دیگر وقتی داعی و انگیزه ارتکاب افعال قبیح و ظلم را مورد تحلیل و تجزیه قرار می‏دهیم با دو عامل انگیزه‏ای، به نام «احتیاج‏» و «جهل‏» مواجه می‏شویم، به این معنا که فاعلی که مرتکب فعل قبیح و ناروایی می‏شود بالضرورة داعی و انگیخته او به سوی فعل زشت ‏یکی از این دو انگیزه است، مثلا کسی که دزدی می‏کند انگیزه‏اش رفع حاجت‏خود است و یا کسی که از روی عصبانیت ‏به شخص دیگر ضرب و جرح وارد می‏کند، داعی‏اش تشفی نفس و خاموش کردن شعله آتش قلب خود است که به آن نیازمند است، یا کسی بدون علم در حق شخص دیگر ظلم می‏کند و بدون آگاهی مرتکب امر قبیح می‏گردد، بنابراین انگیزه‏های فاعل شرّ به یکی از این دو انگیزه برمی‏گردد .
از این دو مقدمه (غنی و قدرت و علم مطلق الهی و رجوع انگیزه فعل شرّ به دو داعی فوق) به این رهیافت می‏رسیم که خداوند نمی‏تواند فاعل امر قبیح و فعل ناروا گردد، چون هیچ یک از این دو داعی در وجود او قابل تصور نیست، چرا که حسب ادله خداوند غنی و قادر و عالم مطلق است.
از این رو هیچ انگیزه و توجیهی وجود ندارد که خداوند متعال در حق مخلوقات خود از جمله انسان - که گل سرسبد بوستان آفرینش است- ظلم و فعل قبیحی را روا بدارد. پس آنچه خود را «شرّ» و «ظلم‏» در حق بندگان مینمایاند حتما در آن خیر و مصلحتی نهفته است که ما از آن غافل و بی‏خبریم .
علامه حلی در این باره می‏فرماید: «داعی و انگیزه فعل قبیح و شر در سه انگیزه «نیاز» «جهل‏» «حکمت‏» خلاصه می‏شود. اولی به این صورت که شخص آگاه از قبح فعل به خاطر نیاز مرتکب آن می‏شود. دومی، به این گونه است که شخص قادر توان ترک قبیح را دارد اما چون آگاه از قبح فعل نیست، آن را انجام می‏دهد. سومی، به این گونه است که شخص، هم عالم به قبح فعل است و هم نیازی به آن ندارد اما به خاطر وجود مصلحت و حکمت انجام می‏دهد که با آمدن مصلحت در بین، فعل از قبح خارج و متصف به نیکو می‏گردد. و چون خداوند متعال فاعل غنی و عالم و حکیم است، به هیچ وجه داعی اول که ملاک صدور فعل قبیح بود، در او متصور نیست و لذا صدور فعل قبیح از باری تعالی محال است (دلائل الصدق، ج 2، ص 378 ). به عبارت دیگر، چون ذات خداوند متعال دارای صفات کمالی مطلق از قبیل جود، فیض، رحمت، حکمت، کرامت و غیره است و هیچ صفت نقصی مانند بخل، حسادت، تشفی خاطر و غیره در او نیست پس آنچه از آن منبع نورانی به آیینه وجود امکانی بتابد همه‏اش مطابق اصل سنخیت و مطابق عکس با معکوس نورانی و جمیل و نیکو و خیر خواهانه و حکیمانه است «کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی‏ شاکِلَتِهِ ‏» «ان الله جمیل و یحب الجمال‏».(همان)
ب) نظام علی و معلولی
به موجب اين نظريه همه جهان از آغاز تا سرانجام با يك اراده الهى به وجود آمده است. قرآن مى‏فرمايد: «إِنَّا كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ وَ ما أَمْرُنا إِلاَّ واحِدَةٌ - ما همه چيز را با اندازه و قدر مشخصى آفريده‏ايم و كار ما جز يكى نيست‏». به موجب اين عقيده، براى آفرينش نظام خاص و قانون و ترتيب معينى هست و اراده خدا به وجود اشياء عين اراده نظام است. از همين‏جاست كه قانون علت و معلوم و يا نظام اسباب و مسببات به وجود مى‏آيد. بدين معنا كه هر معلولى، علت خاصى و هر علتى، معلول مخصوص دارد. در حقيقت هر موجودى در نظام علت و معلول، جاى مشخص و مقام معلومى دارد؛ يعنى، آن معلول، معلول شى‏ء و معين و آن علت، علت شى‏ء معين است. نبودن نظام معين در بين موجودات، مستلزم اين است كه هر موجودى بتواند منشأ ايجاد هر چيزى بشود و نيز ممكن است هر چيزى از هر چيز ديگر به وجود آيد؛ مثلاً اثر يك شعله كبريت با اثر خورشيد برابرى كند. بنابراين ارتباط هر علت با معلول خودش و ارتباط هر معلول با علت خودش، از ذات علت و معلول برمى‏خيزد. معلول به تمام ذات، با علت مرتبط است و علت نيز با تمام ذات خود، منشأ صدور معلول است. پس مرتبه هر وجودى، عين ذات است و تخلف‏ناپذير است (مانند مراتب اعداد). گفتنى است كه جهان طبيعت بر پايه اسباب و مسببات استوار است و اصطكاك و تزاحم در طبيعت آن نهفته است و تصوير ماده منهاى اين ويژگى، نفى وجود آن است. آتش در هر كجا باشد، اثر ويژه آن سوزاندن است؛ خواه در كلبه و مسجد باشد خواه در خانه و مغازه. بنابراين نمى‏توان انتظار داشت كه جهان ماده - خارج از نظام عليت - كارى را صورت دهد؛ مثلاً الكل فقط در فرد الكلى اثر بگذارد نه در نسل او. يا بيمارى سل فقط خود بيمار را از پاى درآورد و در محيط اثر نگذارد. چنين انتظارى از جهان طبيعت، انتظار بى‏جايى است و معناى آن اين است كه خداوند در آفرينش تنها به جهان مجردات اكتفا ورزد و اصولاً ماده را در هم پيچيده، اثرى از آن ظاهر نشود. اين خود مفسده عظيمى دارد كه نتيجه آن، ناديده گرفتن خيرات عظيمى است كه در اين بخش از هستى وجود دارد. البته ناگوارى‏هايى كه در محيط زندگى - به خصوص در بستگان و فرزندان به وجود مى‏آيد - معلول ناآگاهى انسان از قوانين طبيعت و يا احكام الهى است. طبق تحقيقات به عمل آمده، قسمت عظيمى از معلوليت‏هاى جسمى و روانى فرزندان، معلول ناآگاهى و احياناً بى‏مبالاتى والدين است. چه بسا انسان آگاه و مقيد به اصول زندگى، از اولاد سالم‏تر برخوردار مى‏شود. ولى در برابر اين واقعيت، عدل الهى ايجاب مى‏كند كه گرفتاران بى‏گناه را از طريق پاداشهاى اخروى، (بقره، آيه 155) و يا تخفيف در احكام، (نور، آيه 61) و مكلف ساختن ديگران در اعانت وهمكارى با حادثه‏ديدگان و معلولان جبران سازد.(لوح پرسمان نهادمقام معظم رهبریدر دانشگاه ها)
درباره علل تفاوت‏ها در بين افراد بشر بايد دانست، تفاوت در كيفيت خلقت انسان‏ها نتيجه و لازمه حتمى نظام‏مندى و قانونمندى جهان هستى است. يعنى:
1) نظام خلقت نظام علت و معلول است. هيچ معلولى بدون علت به وجود نمى‏آيد و تخلف هيچ معلولى از علت تامه‏اش ممكن نيست (اصل ضرورت عِلّى).
2) رابطه علت و معلول داراى قوانين و قواعد معين است؛ يعنى چنان نيست كه از هر علتى، هر معلولى قابل ايجاد باشد. به تعبير ديگر هر علت معيّنى معلول معيّنى دارد؛ مثلا از علف خوردن گوسفند، بوعلى سينا درست نمى‏شود و آمريكايى‏ها به خاطر خوردن قهوه، به كره ماه نرفتند (اصل سنخيت علت و معلول).
اگر دو اصل فوق با ژرفكاوى دقيق فلسفى مورد بررسى قرار گيرد، مشخص خواهد شد بينا يا نابينا تولد يافتن يك فرد لازمه حتمى مجموعه عللى است كه در به وجود آوردن وى مؤثر بوده‏اند. در اين امور عوامل بسيار متعددى دخيل‏اند، حتى كيفيت آميزش والدين، زمان، مكان، روحيات و حالات روانى، وضعيت جسمى، نوع و مقدار غذاهايى كه مصرف كرده‏اند و… هر يك به سهم خود نقشى در كيفيت تكوين جنين ايفا مى‏كنند. در اين جا ممكن است سوال شود كه آيا خداوند نمى‏تواند با تفاوت چشمگيرى كه همه اين عوامل دارند، ولى تأثير همه را يكسان سازد؟ پاسخ آن است كه چنين چيزى سر از تناقض درمى‏آورد، زيرا لازمه آن اين است كه علت پديده‏اى محقق باشد، ولى تأثير نكند و علت بودن و تاثير نكردن تناقض‏آمیز است و يا معلولى بدون علت پديد آيد، كه لازمه آن اين است كه كل طرح نظام آفرينش به هم بخورد، زيرا در اين صورت پديد آمدن هر چيز از هر امر نامربوطى محتمل مى‏شود و آن گاه است كه از علف خوردن گوسفند بايد ابوعلى سينا پديد آيد! (ر.ك: - عدل الهي, شهيد مطهري, بحث راز تفاوت ها)
ج) افاضه وجود خداوند به مقدار قابلیت موجودات
در اصل دادن وجود، خداوند متعال به هر موجودی تا آن مقدار که قابلیّت دارد افاضهی وجود می کند، لذا از سوی خدا بخلی در کار نیست. و البته هر چه می دهد فضل و احسان است نه حقّ مخلوق. چون کسی را از خدا طلبی نیست تا اگر نداد ظالم خوانده شود. ظلم در مورد شخصی فرض دارد که دیگری بر او حقّی داشته باشد، و او آن حقّ را ندهد. و روشن است که کسی را بر خدا حقّی نیست. او اگر ندهد، حقّ کسی را نخورده است؛ و اگر بدهد، احسان نموده. اگر زیاد بدهد، زیاد احسان کرده و اگر کم بدهد، باز احسان نموده است. بنده اگر یک میلیون تومان به شما بدهم و پنج میلیون تومان هم به همسایه ی شما بدهم، در حقّ هر دوی شما احسان نموده ام؛ و شما نمی توانید بگویید: چرا به من کم دادی؟! بلکه اگر بخشی از آن یک میلیون را از شما بازپس گیرم باز هم منطقاً حقّ اعتراض نخواهید داشت. امّا در مقام عمل، ناراحت می شوید و احساس می کنید که در حقّ شما ظلمی شده است. این احساس از آنجا ناشی می شود که ما انسانها خودخواهیم و خیال می کنیم همه چیز باید برای من باشد. امّا اولیای الهی حتّی در بزرگترین مصیبتها نیز شاکرند؛ و احساس نمی کنند که به آنها ظلمی شده است. چون خود را از خدا طلبکار نمی دانند. جریانات عاشوا از بارزترین نمودهای این معناست؛ بخصوص آن جمله ی زینب کبری(س) که فرمودند: « ما رأیت الّا جمیلاً- من چیزی جز زیبا (خدای زیبا) ندیدم».
دنیا نیز محلّ امتحان است نه جای پاداش. بنا بر این، از این زاویه عدالت جستن در دنیا معنی ندارد. عدالت خدا در دنیا به این است که بر هر کسی تنها به میزان توانش تکلیف می کند. یعنی بسته به امکانات وجودی افراد برای آنها سوالات امتحانی طرح می نماید. و کلّ زندگی ما امتحان است. سلامتی و بیماری ، باهوش بودن و کم هوش بودن ، فقر و ثروت ، زشتی و زیبایی و … ، همه سوالات امتحانی اند. لذا نه داشتن دست و پا برای کسی کمال حقیقی است نه نداشتن آنها برای کسی نقص حقیقی می باشد؛ بلکه هر دوی اینها امتحانند؛ و البته بودشان امتحان خطرناکتری است. پس بدا به حال آنکه اینها را غیر از سوال امتحانی چیز دیگری ببیند؛ و خیال کنند که داشتههای دنیایی حقیقاً برای او هستند.http://sokhanha.ir))
3-1-3- دلایل نقلی
الف) آیات قرآن کریم
مساله شر و وجود آلام و مصائب و انواع ناگواریها و ناملایمتها در حیات بشری مورد تاکید قرآن مجید قرار گرفته است. در آیه‏های مختلف و با انگیزه‏های متعدد به وجود ناملایمتها و جبران آن در آخرت اشاره‏هایی شده است، مثلا کلمه «شر» که در قرآن به معنای ناملایمت و ضرر و زیانها و ضد خیر است، بیش از سی بار به کار برده شده است که در ذیل به بعضی از آیه‏ها اشاره می‏شود .
1) «وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَی اْلإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأی‏ بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ کانَ یَؤُسًا»
2) «هنگامی که به انسان نعمت می‏بخشیم، (از حق) روی می‏گرداند و متکبرانه دور می‏شود؛ و هنگامی که (کمترین) بدی به او می‏رسد، (از همه چیز) مایوس می‏گردد».(اسرا\83)
3) «وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَی اْلإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَا بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسّ - و هرگاه به انسان (غافل و بی‏خبر) نعمت دهیم، روی می‏گرداند و به حال تکبّر از حق دور می‏شود؛ ولی هرگاه مختصر ناراحتی به او رسد، تقاضای فراوان و مستمرّ (برای بر طرف شدن آن) دارد! » (فصلت\51)
4) « إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعًا - هنگامی که بدی به او رسد بیتابی می‏کندو هنگامی که خوبی به او رسد مانع دیگران می‏شود (و بخل می‏ورزد»، «لا یَسْأَمُ اْلإِنْسانُ مِنْ دُعاءِ الْخَیْرِ وَ إِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَیَؤُسٌ قَنُوطٌ -
انسان هرگز از تقاضای نیکی (و نعمت) خسته نمی‏شود؛ و هرگاه شرّ و بدی به او رسد، بسیار مأیوس و نومید می‏گردد».(معارج\21)
در این چهار آیه بر ابتلای انسان به انواع شرور تاکید و خاطر نشان شده است که به وجود آمدن این شرور زمینه ساز شکوه-گذاری و یأس و جزع انسان از خدای منان است.
امتحان الهی
1- « کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً وَ إِلَیْنا تُرْجَعُونَ - هر انسانی طعم مرگ را می‏چشد! و شما را با بدیها و خوبیها آزمایش می‏کنیم؛ و سرانجام بسوی ما بازگردانده می‏شوید».
2- «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ اْلأَمْوالِ وَ اْلأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرینَ - قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوه‏ها، آزمایش می‏کنیم؛ و بشارت ده به استقامت‏کنندگان».
3- «وَ لَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنینَ وَ نَقْصٍ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ ‏- و ما نزدیکان فرعون (و قوم او) را به خشکسالی و کمبود میوه‏ها گرفتار کردیم، شاید متذکر گردند».
در این آیه‏ها نیز خداوند متعال خودش را علت و عامل پیدایش بعضی انواع شرور مانند قحطی، انواع بیماریها و فقر اقتصادی و بلایای مادی و جانی معرفی می‏کند و انگیزه آن را امتحان و آزمایش انسانها ذکر می‏کند.(ر.ک: المیزان، ج 14، ص 287 )
.

کیفر اعمال
قرآن کریم بعضی شرور و بلایا و آلام را کیفر اعمال انسانها و انتقام و قهر الهی ذکر می‏کند که در طول تاریخ بعضی امم مانند عاد، لوط، فرعون، اصحاب ایکه و حجر گرفتار آن شدند در اینجا به بعضی از این آیه‏ها اشاره می‏شود :
1) «فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ فِی الْیَمّ‏ِ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ کانُوا عَنْها غافِلینَ» این آیه به قوم فرعون اشاره می‏کند که هنگامی که به انسان نعمت می‏بخشیم، (از حق) روی می‏گرداند و متکبرانه دور می‏شود و هنگامی که (کمترین) بدی به او می‏رسد، (از همه چیز) مایوس میشود.
2) «سرانجام از آنها انتقام گرفتیم، و آنان را در دریا غرق کردیم؛ زیرا آیات ما را تکذیب کردند، و از آن غافل بودند».
3) «سپس شهر و آبادی آنها را زیر و رو کردیم؛ بالای آن را پایین قرار دادیم و بارانی از سنگ بر آنها فرو ریختیم!» نتیجه طغیانها و نقض عهدهای خود در دریا غرق شدند. (حجر\74)
4) «فَجَعَلْنا عالِیَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَیْهِمْ حِجارَةً مِنْ سِجِّیلٍ»
این آیه شریفه ناظر به یکی از عذابهای دهشتناک امتهای سابق است که قوم حضرت لوط به خاطر مبتلا شدن به ‏رذیله و انحراف بزرگ اخلاقی گرفتار غضب الهی (زیر و رو شدن شهر آنها و باران سنگ) شدند. در ذیل همین آیه نیز به قصه اصحاب أیکه و حجر نیز اشاره شده است.
در اهتمام قرآن شریف به مساله «انتصاف‏» همین بس که خداوند متعال یکی از صفات خود را «ذوانتقام‏» ذکر می‏کند و این صفت ‏بیش از سیزده مرتبه در قرآن تکرار شده است.(محمدحسن قدردان ملکی عدل الهی)
ب) روایات
در روایات معصومان علیهم السلام به این نکته تصریح شده است که خداوند در مقابل همه آلام و دردها مانند بیماری سردرد، تب و عقب ماندگی جسمی و ذهنی، حتی اندوه و حزن قلبی و …. جزای برتر اعطا خواهد کرد.
امام صادق علیه السلام در توجیه نقصهای بدنی مانند نابینایی و ناشنوایی می‏فرماید: خداوند در آخرت به چنین اشخاصی در صورت بردباری و صبر، چنان پاداشی اعطا می‏کند که اگر بین بازگشت ‏به دنیا و تحمل دوباره همین مصائب و باقی ماندن در آخرت مخیر باشند، بازگشت ‏به بلایا را انتخاب می‏کنند تا اجرشان مضاعف گردد.
ماینالهم منها، حتی انهم لو خیروا بعد الموت لاختاروا ان یردوا الی البلایا لیزدادوا من الثواب».
امام رضا علیه السلام در فلسفه وجودی انواع مرض می‏فرماید :
«المرض للمؤمن تطهیر و رحمة و للکافر تعذیب و لعنة و ان المرض لایزال بالمؤمن حتی لایکون علیه ذنب»(.ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، کتابخانه صدوق، با ترجمه علی اکبر غفاری)
درباره تب و سردرد وارد شده است: « ان المؤمن اذا حمی واحدة تناثرت الذنوب منه کورقة الشجر فان ان علی فراشه فانیته تسبیح و صیاحه تهلیل و تقلبه علی فراشه کمن یضرب بسیفه فی سبیل الله»، «صداع لیلة تحط کل خطیئة الا الکبائر».(همان)
بنابراین وقتی به آلام و شرور از دیدگاه عرشی بنگریم این مطلب دستگیرمان خواهد شد که شرور متضمن معانی ژرف و موجهی هستند و بی‏معنی دانستن شرور از دیدگاه «مذهب»‏حکایت از عدم شناخت مذهب می‏کند.

4-1- دنیا مقدمه آخرت
مطلب دیگرى که در اینجا تذکرش لازم است این که : این گفته که به موالید ناقص الخلقة ظلم مى شود، بر اساس حساب مادّى و دنیایى است و اینکه همه چیز از دیده آسایش و راحتى یا زحمت و ناراحتى دنیایى بررسى شود و ناقص الخلقه ها را بدبخت و تندرست ها را خوشبخت بشمارند و زحمات و صدمات و مصایب و مجاهدات آنان، تلافى و تدارک نشود. در این صورت هرچه بر سر این افراد بیاید خسارت و زیان جبران ناپذیر و بدون تدارک است و این افراد در زندگى محکوم به بدبختى هستند و غیر از این رنج و زحمت و نگرانى و گرفتارى و سختى بهره اى از زندگانى نمى برند.
بر اساس حساب دنیایى و مکتب مادّى ، ثمره همین است و غیر از این نیست . این افراد هیچ نتیجه اى از زندگى نمى برند و بهتر این است که هرچه زودتر حیاتشان - اگرچه به خودکشى باشد - پایان پذیرد. بلکه بنا براین حساب ، تامّ الخلقه ها بالا خره چون زندگیشان آلوده به مرارت ها وتلخی ها و ناکامی ها و نگرانی هاست و حیات و وجودشان ترجمه و تفسیرى که واقعا دلپسند و آرامبخش باشد ندارد، عدمشان بهتر از وجودشان بوده است . و اگر هم فرض کنیم هیچ گونه نگرانى برایشان پیش نیاید، اگر فقط حساب زندگى این جهان است باز هم این حیات براى آنان حاصلى ندارد.
اما بر حسب مکتب زنده و امید بخش و الهى اسلام ، هیچ فردى محکوم به بدبختى نیست و زندگیش بیهوده و بى ثمر نمى باشد، مکتب اسلام عالیترین تفسیر و ترجمه را از حیات بشر کرده و جمال واقعى حیات را به بشر نشان داده و او را شیفته و دلباخته آن مى کند و یأس و ناامیدى در قاموس این مکتب وجود ندارد.
مکتب اسلام مى گوید: تمام افراد در مسیر کسب کمال انسانیّت قرار دارند و دنیا مقدمه آخرت است و لذت واقعى و خوشبختى حقیقى وقتى حاصل مى شود که شخص ، خود را نایل به کمال انسانیت ببیند و براى هرکس رسیدن به کمال انسانى و سعادت واقعى فراهم است و مى تواند هم در این دنیا سعادتمند باشد و هم در آن دنیا و اگرچه به ظاهر امکانات بعضى بیشتر باشد ولى آنانکه امکانات کمتر دارند چون مسؤلیت و تکالیفشان کمتر است با آنها در امکان توفیق کسب کمال برابرند.
کسى که چشم ندارد و گوشش کر است و زبانش لال ، مى تواند انسان کاملى باشد و بسا در میان انسان هاى ناقص الخلقه افرادى یافت مى شوند که در کمال انسانى و خوشبختى واقعى به مراتب بالاتر از بسیارى از تامّ الخلقه ها مى باشند و درک و فهم و تفسیر و تعبیرشان از مطالب حیات ، عالى و امید بخش و مشحون از رضا بگذشته و حال و آینده است ؛ چون صعود به آسمان بلند انسانیت بدون چشم و دست و پا و بدون مال و مکنت و ثروت و کاخ و تمتّعات مادّى دیگر هم ممکن است و نداشتن گوش و دست و پا و مال و منال کسى را از کسب خوشبختى و لذت حقیقى و آنچه ارزش یک انسان به آن است باز نمى دارد.
خدا عادل است و عالم طبیعت را بر اساس نظم عادلانه و صحیح قرار داده است که طبق جریان صحیح و مستقیم آن ، همه موالید باید صحیح الاعضاء و داراى مشاعر مستقیم باشند. ولى انحرافاتى که بشر به عمد یا به جهل یا به اشتباه ، در مسیر این جریان طبیعى به وجود مى آورد موجب این اختلافات و نقص ها مى گردد.
بر حسب عقاید اسلامى و تعالیم مکتب اسلام ، کاستی هایى را که بندگان مؤ من داشته باشند، خدا در جهان دیگر جبران مى نماید و عوض مى بخشد و به مصیبت دیدگان و صابرین ، پاداش بى حساب مى دهد. و آن قدر این مردم پاداش مى گیرند که آرزو مى نمایند کاش بلا و مصیبات آنان زیادتر شده بود تا به پاداش ‍ بیشتر و ثواب زیادتر مى رسیدند. در روایات رسیده است که : آرزو مى کنند بدن هاى آنان در دنیا با مقراض بریده شده بود و صبر کرده بودند تا امروز به اجر زیادتر مى رسیدند. خلاصه تمام فقدانات آنان تدارک مى شود. بیمارى که به درد مبتلا مى گردد و سلامتى و تندرستیش را به طور موقت یا دایم از دست مى دهد، فقیرى که محتاج مى گردد و هرکس صدمه اى بخورد بدون عوض نخواهد بود. بنابراین ، از این نظر هم خسارت و زیانى بر این افراد نیست جز اینکه مدت زحمت آنها بسا از نظر ما، در دنیا زیاد شمرده شود که آن هم پس از گذشت حیات دنیایى با دیگران تفاوت ندارد و مانند کسى است که براى هزارها سال ، ناز و نعمت و راحتى چند ساله خود را در زحمت و رنج بیندازد.
پس با حساب مکتب ایمان به خدا و پاداش روز جزا و فهم و درک لذت کمال انسانى و اینکه خدا عالم به استحقاق بندگان و چگونگى شرایط و موانع و امکانات هرکس است و هیچ کس را کمتر از استحقاقش عطا نمى کند، این مسایل حل شده است . شداید و سختی ها و درد و مرض و فقر و مصیبت بر افرادى که واقعا در مکتب اسلام تربیت شوند پیروز و غالب نخواهد شد و چنین افراد عارف و موفق ، در همین دنیا هم بدبخت نیستند و با رضا به قضا و قدر الهى و ارتباط با ملأ اعلى و عالم غیب و با یاد و ذکر خدا و ایمان به ثواب و وعده هاى الهى بر تمام جراحات روحى و جسمى مرهم مى گذارند. و چون با چشم خوش بینى مى نگرند زحمت درد و الم را مى پذیرند و زهر را مانند شهد مى نوشند و از اینکه نعمت و ناز دنیا مانع از توجه آنان به خدا نشده و آنان را مغرور و سرگرم و متکبر نکرده و درد و الم و مصیبت، آنان را به ذکر و یاد خدا و گفتن یا اللّه ! و یاربّ ! و دعا و مناجات مشغول داشته است، خوشحالند.
از این رو به نظر می‏رسد که باید در رویارویی با مشکل شرور راه حل واقع‏بینانه‏ای را طرح کرد که علاوه بر این که در مباحث عقلی و فلسفی از اتقان و اعتبار خاصی برخوردار باشد، گره و شبهه رنجیدگان و مبتلایان واقعی به انواع آلام و مصائب را نیز تبیین و حل و فصل و آتش رنج و درد آنها را خاموش و خاکستر کند. بلکه در صورت توان از پس آتش آن، تصویری از آب حیات ارائه دهد؟
آیا چنین امری ممکن است؟ آیا بیمار زمین گیری که در عمر خود بهره چندانی از خیر و خوشی دنیا ندیده و انسانهایی که به انواع المها و مصیبتها و رنجهای مادی و روحی مبتلا هستند، واقعا می‏توانند چنین تصویری از زندگی دنیای کنونی داشته باشند؟
پاسخ آن مثبت است. پاسخی که می‏توان آن را از سرچشمه‏های زلال معرفت و دانش کامل قرآن مجید و روایتهای نبوی و علوی یافت و متکلمان اسلامی آن را در قالبهای مختلف تبیین کرده‏اند.(آیة اللّه حاج شیخ لطف اللّه صافى گلپایگانى -بسوی آفریدگار)

5-1- نظریه جبران
متکلمان اسلامی با اذعان به وجود المها و مصیبتها و انواع ضرر و زیانهای مادی و جسمی و روحی در جهان کنونی - که به مجموع آنها عنوان «شر» اطلاق میشود - تلاش می‏کنند که با طرح اصل «عوض‏» و «انتصاف‏» سازگاری شرور را با صفات کمالی الهی نظیر عدالت و حکمت اثبات کنند. متکلمان ابتدا آلام و شرور عالم را به سه دسته تقسیم می‏کنند:
1) آلام و ناگواریهایی که خود انسان مسئول به وجود آمدن آن است. مثلا شخصی با توجه کامل دست ‏خود را می‏سوزاند یا جرح و ضرری به خود وارد می‏کند.
در این قسم از شرور ظاهرا جای مناقشه بین موافقان و مخالفان نیست و نقد و جرحی متوجه دین و آموزه‏های آن نمی‏شود تا متکلم دین در مقام دفع آن باشد.
2) آلام و ناملایمتهایی که توسط انسانهایی که مخلوق الهی هستند و با قدرت و تمکین او در حق دیگران انجام می‏گیرد، مثلا ظالمی به انسان دیگر جراحات وارد می‏کند یا اموال او را غصب می‏کند یا شخصی چون استالین و هیتلر عامل کشتار هزاران تن انسان مظلوم می‏شود .
در این قسم از شرور و آلام، متکلمان معتقدند: درست است که مسئول مستقیم این همه المها و مصیبتها خود انسان است، اما چون این جنایتها با تمکین و قدرت خداوند صورت گرفته است ‏خواه ناخواه خداوند نیز مسئول شناخته می‏شود، لذا می‏بایست داد مظلوم را از ظالم بستاند و حق را به حق¬دار برساند. خداوند عادل نیز یا در همین دنیا از مظلوم حمایت می‏کند و ظالم را به قهر خویش مبتلا می‏کند یا این که هر دو را به روز رستاخیز حواله می‏دهد که از آن به اصل «انتصاف‏» تعبیر می‏شود.ابی نوبخت دراین مورد بیان می دارد: «خداوند بخاطر تمکین و اعطای قدرت به ظالم ضامن انتصاف است نه عوض» و سید مرتضی میفرماید: «خداوند متعال بخاطر تمکین آلام و مضار ضامن انتصاف است».
متکلمان در این مقوله مباحث ‏بسیار گسترده و ژرفی را دارند و شعاع آن را به حقوق و آلامی که بر حیوانات وارد می‏شود نیز کشانده‏اند. که طرح آن در این مختصر نمی‏گنجد، به هر حال قاطبه متکلمان اسلامی بر جبران حق مظلوم و شخص متالم و مبتلا به شرور و آلام تاکید و اتفاق نظر دارند.
3) المها و مصیبتهایی که پیامد قوانین طبیعت و مستند به خداوند است. مثلا کسی در اثر زمین لرزه یا طوفان و دیگر سوانح طبیعی جان خود را از دست می‏دهد یا دچار جراحات و آلامی می‏شود یا این که خداوند متعال به طور مستقیم به خاطر عللی چون امتحان، بلایا و مصیبتهایی بر انسانها وارد می‏کند.
در این قسم از شرور و آلام که واسطه‏ای بین الم و خداوند نیست، متکلمان اسلامی به طریق اولی قایل به جبران هستند و معتقدند که خداوند می‏بایست در مقابل این همه دردها و آلامی که متوجه انسانها می‏شود، در دنیا یا آخرت به اندازه‏ای جزا و پاداش اعطا کند تا آلام جبران گردد. و از این اصل در اصطلاح کلامی به «عوض‏» یا «اعواض» تعبیر می‏شود.(محمدحسن قدردان :عدل الهی)
ابواسحاق ابن نوبخت در این مورد میگوید: «دردها و آلامی که از طرف خداوند در حق انسان مکلف و غیر او ابتدائاً و بدون اینکه استحقاق آن را داشته باشد، روا و صادر می‏شود می‏بایست‏ خداوند عوض و پاداش همه آنها را انجام دهد».
و شیخ طوسی میفرماید (م 460 ه. ق) : «دردناکی که خداوند برتر از همه در هر زنده‏ای پدید آورد - چه آن موجود زنده تکلیف شده باشد یا نشده باشد - آن دردناکی از وجود دست آویزی که همیشه از کار بندگان پدید می‏آید سرنزده باشد، همانا بر خداوند برتر از همه است که آن تاوان را بجای دردناک کردن باید بپردازد، تا تاوان از ستم بودن بیرون برود».
و علامه حلی (م 726 ه. ق)، اصل «عوض‏» را به «امامیه‏» نسبت می‏دهد و با تقسیم آلام به استحقاقی و ابتدایی می‏گوید: «المی که خداوند در حق انسان روا می‏دارد اگر بر وجه انتقام و استحقاق باشد در آن عوضی نیست، اما اگر الم به صورت غیر استحقاقی باشد حسن آن منوط به تحقیق دو شرط ذیل است :
الف) الم می‏بایست مشتمل بر یک نوع مصلحت و لطفی چه در حق شخص «متالم‏» و چه در حق دیگران باشد، وگرنه متصف به «عبث‏» می‏شود که خداوند از آن منزه است .
ب) در مقابل درد می‏بایست ‏برای شخص دردمند عوضی مضاعف وجود داشته باشد بگونه‏ای که اگر بر شخص دردمند، نخست عدم «الم‏» و وجود «عوض‏» عرضه شود او دومی را انتخاب کند. وگرنه ظلم و جور بر حق تعالی لازم می‏آید-( دلائل الصدق، انتشارات بصیرتی قم، ج 1، ص 361)
علامه حمصی رازی (م اوائل قرن هفتم) میگوید: «اگر الم متضمن عوض نباشد ظلم لازم می‏آید. نکته دیگر اینکه علاوه بر عوض می‏بایست الم مشتمل بر لطفی در حق مکلفین باشد، تا «الم‏» با حصول «لطف‏» از عبثیت و با تحقق «عوض‏» از ظلم خارج گردد، و در این فرض نیکوست».
با مرور آرای متکلمان این نکته دستگیرمان می‏شود که متکلمان ضمن پذیرش وجود کژیها و ناملایمتها در جهان طبیعت، آن را چنین توجیه می‏کنند: چون پایان این دردها و غمها به خیر و نفع انسانی تمام می‏شود در حقیقت نمی‏توان به این امور شر واقعی اطلاق کرد، بلکه آنها صرف ناملایمتها و ضررهایی هستند که پل ترقی و نیل انسان به سعادت و کامروایی محسوب می‏شوند.

6-1- سایر شبهات پیرامون رابطه عدل الهی و تولد نوزادان ناقص الخلقه
6-1-1- بی تقصیری کودک
سؤال دیگر این است كه اگر والدین كوتاهی كردند، گناه كودك چیست؟
در پاسخ می‏توان گفت : هم خدا منزّه است و هم كودك بی‏تقصیر. مقصر اصلی، والدین هستند ولی ناراحتی آن به دوش كودك است و این مخصوص نوزاد نیست. در تمام ظلمهای عالم، ظالم مقصر است؛ اما ناراحتی ظلم به دوش مظلوم می‏افتد.
اگر من سنگی به سوی شما پرتاب كردم و پیشانی شما شكست، نه شما گناهكارید، نه خدا، گناه از من است كه سنگ زدم. ولی سختی این گناه را شما تحمل می‏كنید. این سؤال مانند سؤال در مورد سایر ظلمهاست كه ظالمان تقصیر كرده‏اند، گناه مظلومان چیست؟ آیا اگر شما خمیر شور یا تلخی را نزد نانوا ببرید و او نان شور یا تلخ به شما داد، می‏گویید نانوا ظالم است؟
در ادامه باید گفت : تأثیر علل و اسباب طبیعی، یك امر قهری است و به اراده و خواست ما تعلق ندارد. ما خواه بدانیم یا ندانیم، هر علت طبیعی نتیجه خاصی را به دنبال دارد. عدسی چشم به اندازه‏ای ظریف و لطیف است كه اصابت سنگریزه‏ای آن را نابود می‏سازد، خواه چشم انسان بی‏گناه باشد یا مجرم، كودك باشد یا بزرگسال، عالم باشد یا جاهل.
به عبارت دیگر : اگر انسان كاری انجام دهد و اثر نكند و به نتیجه نرسد، و خداوند آثار علل را از معلولها بگیرد، مثلا: سم اثر نكند، الكل مؤثر نباشد، ترس شدید بی‏اثر باشد و… و اگر فقط جلوی آثار كارهای بد را بگیرد و یا نگذارد كار بد صورت بپذیرد، جبر لازم می‏آید و این خلاف اختیار و انتخاب و آزادی انسان است. و اگر گفته شود، انسانها، هرچه می‏خواهند بخورند و هركاری دلشان می‏خواهد انجام دهند، خدا هست، بلاها و بدیها را دور می‏كند!! حرف بسیار نادرستی است، چون خلاف قانون علت و معلول و اثر و مؤثر است، در نظام هستی خداوند علت و معلول را كنار هم نهاده است. بنابراین، این ما هستیم كه بر اثر عدم رعایت شرایط بهره‏برداری، خود و عزیزان خود را میان بلاها و آفتها می‏افكنیم. كاشف نیروی الكتریسیته عالی‏ترین خدمت را به جامعه انسانی انجام داده است، ولی هرگاه كسی در مقام بهره‏برداری، شرایط لازم را رعایت نكند، هرگز نمی‏توان «ادیسون» را مقصر شناخت كه بشر را به چنین موهبت طبیعی راهنمایی كرده است. (استاد جعفر سبحانی، پرسشها و پاسخها)

6-1-2- اگر نقص ها زاییده طبیعت باشند
اگرنقصها زاییده ی طبیعت باشند و کسی مقصّر نباشد . خداوند متعال شخص ناقص را به تناسب نقصش عوض خواهد داد. توجّه شود! عوض می دهد نه ثواب. عوض در مقابل نقصها و محدودیّتهاست و ثواب در مقابل کار اختیاری است. البته این عوض، لزوماً در آخرت نیست؛ بخشی از این عوض در آخرت است و برخی دیگر در دنیاست به صورت تخفیف تکلیف ؛ و زیادت ثواب ؛ به این نحو که برخی تکالیف از اینها برداشته می شود ؛ یا ثواب برخی اعمال آنها افزونتر نوشته می شود ؛ یا برخی گناهان آنها به اندازه ی دیگران جدّی گرفته نمی شود.
اگر نقصها به سبب برخی انسانها باشند ، در این صورت افزون بر تخفیفهای دنیوی فوق الذّکر، اینها از عامل مقصّر نیز طلبکارند. لذا اگر در همین دنیا آن عامل مقصّر را بخشیدند اجر این بخشش را برای خود ذخیره خواهند نمود؛ و اگر نبخشیدند، در روز قیامت خداوند متعال بخشی از گناهان او را بر گردن مقصّر خواهد گذاشت و اگر با این کار توازن حاصل نشد، حسنات مقصّر را به نامه ی اعمال فرد ناقص منتقل می کند. اگر با این کار نیز توازن حاصل نگشت ، خداوند متعال از فضل خویش او را راضی می کند. افزون بر اینها، اگر فرد ناقص بر مشکلات ناشی از آن نقص خود صبر جمیل نمود و لب به شکایت از خداوند عادل و حکیم نگشود، اجر صابران را هم خواهد داشت ؛ و اگر افزون بر صبر ، راضی به این امر نیز بود ، اجر شاکران را هم می برد.
لذا چه بسیار از این گونه افراد که در روز قیامت آرزو می کنند ای کاش نقصی بیش از این داشتیم. چون از داشته ها حساب می کشند و نداشته را حساب نیست که هیچ، چه بسا لطفی نیز در پی دارد. در قیامت از دست و پا و چشم و گوش و هوش و استعداد و مال و مقام و شهرت و … حساب خواهند کشید که این نعمتها را کجا و به چه صورت مصرف نمودی؟ اگر درست مصرف شده اجر دارد و در غیر این صورت مجازات در پی دارد و شکّ نیست که اکثر مردمان از نعمتها درست استفاده نمی کنند امّا آنکه مثلاً پا ندارد، حساب پا را هم ندارد؛ و بابت نداشتن آن، عوضی هم می گیرد.http://sokhanha.ir))

6-1-3- والدین بی خبر
در اینجا ممكن است سؤالی مطرح شود و آن اینكه والدین خبر نداشتند كه این عمل در فلان شرایط آثار سویی روی نوزاد می‏گذارد، در این صورت آنان چه تقصیری دارند؟
پاسخ آن است كه دانستن یا ندانستن پدر و مادر در پیامد طبیعی اثر ندارد. ما اگر ندانیم كه در سیم، برق است و دست به آن بزنیم، برق ما را می‏گیرد. برق صبر نمی‏كند ببیند ما بی‏اطلاعیم تا به ما كاری نداشته باشد. ما اگر ظرف شرابی را به خیال آب بخوریم، مست خواهیم شد زیرا مست شدن پیامد طبیعی شراب است، خواه خیال كنیم آب است یا چیز دیگر، بنابراین بی‏تقصیری پدر و مادر به معنای آن است كه گناه عمدی نكرده، اما پیامدهای طبیعی و وضعی همچنان درجای خود باقی است.( اصول عقاید، محسن قرائتی، نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ چهارم، ص۹۷)

نتیجه گیری
خداوند عالم طبیعت را بر اساس نظم عادلانه و صحیح قرار داده است که طبق جریان صحیح و مستقیم آن ، همه موالید باید صحیح الاعضاء و دارای مشاعر مستقیم باشند. ولی انحرافاتی که بشر به عمد یا به جهل یا به اشتباه ، در مسیر این جریان طبیعی به وجود می‌آورد موجب این اختلافات و نقص‌ها می‌گردد و عوامل و علل باعث این نارسایی‌ها می‌شود ؛ بنابراین ، پرسش کننده چون سلسله علل و معلولات را فقط در عالم خارج از رحم و بعد از ولادت مشاهده مى کند و گمانش این است که در عالم رحم و پیدایش جنین ، نظامات آن بدون علل و عوامل خارجى تغییر مى کند و از تأثیر اعمال و کارهاى والدین بلکه جدّ او،ُ بر روى طفل و امور دیگر غافل است ، این سؤال را مى نماید و آن را خلاف عدل مى پندارد ولى با توجه به این عوامل این اعتراض و سؤ ال خود به خود مرتفع و پاسخ داده مى شود و از آنجایی که خداوند خیر محض است، کاستی هایى را که بندگان مؤ من داشته باشند، در جهان دیگر جبران مى نماید و عوض مى بخشد و به مصیبت دیدگان و صابرین، پاداش بى حساب مىدهد.

منابع
قدردان قراملکی،دفترششم عدل الهی1391،تهران
اسماعیل اژدری، دکتر برای همه، انتشارات اقبال، تهران، 1374.
آیت الله شیخ لطف الله صافی گلپایگانی، به سوی آفریدگار، قم.
دکتر غیاث جزایری، اعجاز خوراکی ها، انتشارات پرستو، تهران، 1345.
دلائل الصدق، انتشارات بصیرتی قم، ج 1
محسن قرائتی، اصول عقاید، نشر تبلیغات، چاپ چهارم.
محمد دشتی، ایدئولوژی عقاید اسلامی، قم.
محمد سعیدی مهر، کلام اسلامی، انتشارات طه، 1392.
محمدباقر مجلسی، حلیه المتقین، تهران، کتابفروشی اسلامیه.
مرتضی مطهری، عدل الهی، قم، 1361.
استاد جعفر سبحانی، پرسشها و پاسخها)
اینترنت:سایت http://sokhanha.ir))

 نظر دهید »

"تسلیم حق :اطاعت کامل از پروردگار"

03 دی 1394 توسط معصومه نجاتي

سر به فرمان حق گذاشتن، اطاعت و تبعیت کامل، «تسلیم شدن» انسان در برابر خداوند است. فرمانی که پروردگار متعال خود ما را بدان مأمور ساخت که: «و سلّموا تسلیما»[1]؛ به فرمانِ [رسول خدا] به خوبی گردن نهید. اگر اسلام به معنای تسلیم است[2] و مسلمانِ واقعی کسی است که دیگران از دست و زبان او سالم باشند[3] و بهترین راههای اطاعت «سُبلُ السّلام»[4] معرفی شده است؛ همه و همه بدین خاطر است که در راه اطاعت و عبودیت، آنچه ارزش واقعی به اعمال می بخشد، «کیمیای تسلیم و اطاعت محض» است بدون آنکه کوچکترین انحرافی در گفتار، رفتار و یا پندار انسان رخ دهد و آسیبی به دین خدا و بندگان خداوند وارد شود.
ره آورد این «تسلیم و اطاعت»؛ فراهم شدن زمینه بهره گیری از هدایت و بشارت قرآن[5]، دستیابی به هدایت خاص الهی[6]، پدید آمدن ابزارهای معنوی جهت ساده سازی تحمل سختیها و مصایب[7]، بسترسازی استجابت دعا[8] و انجام عاشقانه انفاق[9]، احسان[10]، صله رحم[11]، انصاف[12] و تصدیق معارف ناب دینی[13] با تمامی وجود خواهد بود و ثمره این صفت آسمانی همنشینی با انبیا، صدیقان، شهیدان و صالحان خواهد بود که اینان همدمانی بسیار نیکو و پسندیده خواهند بود:
«وَ من یطعِ اللّه و الرّسول فاولئک مع الّذین انعم اللّه ُ علیهم مِنَ النَبیین و الصدّیقین و الشّهداء و الصالحین و حَسُنَ اولئکَ رفیقا».[14]
آنان که از رهگذر آموزه های الهی و آسمانی معصومان علیهم السلام به حکمتها، برکات و آثار تسلیم و اطاعت در برابر دستورات خداوند، رسولان، امامان و پیشوایان پاک و مقدس، پی برده، ابعاد عقلانی و عاطفی خود را با این صفت والا زینت بخشند، نسیمی از اطمینان، آرامش و آسایش روحی و جسمی در وجود خود احساس می کنند به گونه ای که در سنگلاخهای مسیر زندگی، هیچ سرمایه ای را با این گوهر گرانمایه مبادله نمی کنند؛ همیشه خود را در محضر خداوند دیده و هیچ گاه احساس پوچی، تنهایی و گمراهی نمی یابند.
چنین باور گرانقدری، سیره و سخن فاطمه زهرا علیهاالسلام را چنان ارزش جاودانی بخشید که برای تمامی زمانها و همه افراد به عنوان الگویی پویا، به روز و شایسته مطرح خواهد بود.
آنگاه که اراده و تقدیر الهی را در آینده زندگی خود از زبان پدر شنید، با آبشاری از عشق و بینش فرمود: «خشنودم به آنچه که خدا برایم رضایت داده است.»[15]
و چون خود را در مقابل رسول خدا می بیند، افزون بر آنکه سر تسلیم بر تصمیم پیامبر(ص) فرود می آورد و می گوید: «در برابر خواسته های رسول اللّه مطیع هستم.»[16]
و حتی می فرماید: «انت اولی بی من نفسی»؛[17]
ای رسول خدا! شما بر من سزاوارتر از خودم هستی.
و به هنگام دریافت دستور امام و مقتدای خود، حضرت علی(ع) در باره منصرف شدن از نفرین به ستمگران به خاطر ستم برخی از آنان به شوهر خویش و غصب حق خود، در حالی که خشم و اندوه سراپای آن دردانه هستی را فرا گرفته بود با تمامی توان، دست اطاعت بر سینه گذارده، راه خود را از سوی مسجد پیامبر(ص) به طرف خانه برگردانده و با دنیایی از تسلیم و پیروی از امام زمان خود، اینچنین می فرماید:
«اذا ارجع و اصبر و اسمع له و اطیعَ»[18] حال که شوهرم و امام و پیشوایم فرمان داده که به خانه برگردم، می روم و صبر می کنم و سخن او را می پذیرم و از وی اطاعت می کنم.
و به دنبال آن شوهر مظلوم و معصوم خود را نگریسته می فرماید:
«علی! جانم فدای جان تو و روح من سپر بلاهای جان تو یا اباالحسن! همواره با تو خواهم بود، اگر تو در خیر و نیکی به سر می بری با تو خواهم زیست و یا اگر در سختی و بلاها گرفتار شدی باز هم با تو خواهم بود.»[19]
اوج اطاعت و تسلیم زهرای مرضیه علیهاالسلام روزی جلوه گر گردید که پیشاپیش خبر شهادت پاره تن خود حسین(ع) را در کربلا شنید. در این توفان غم و ماتم که هیچ مادری توان آگاهی از آن را در خود نمی بیند چون فاطمه تمامی این مصایب و سختیها را در محضر خداوند و بنا به خواست الهی می بیند، سر تسلیم فرود آورده و در سخنی کوتاه، بلندای معرفت، عشق و دلدادگی خود را نسبت به پروردگار مهربان این گونه توصیف می کند:
«یا اَبَه! سَلّمتُ و رَضیتُ و تَوکّلتُ عَلَی اللّه »؛[20]
پدرجان! در برابر خواسته های خدا تسلیم بوده و راضی ام و در این باره به خدا توکل کرده ام.
حضرت آیت اللّه خامنه ای این صفت ارجمند زهرای مرضیه(ع) را چنین توصیف می فرماید:
«بعد از مقامات معنوی و مراتب روحانی فاطمه زهرا علیهاالسلام که ماها قادر نیستیم آنها را درست بفهمیم خصوصیت عملی آن بزرگوار این بود که در همه شرایط، تسلیم محض حکم الهی و راه خدا بود. همین تسلیم محض بود که در طول تاریخ اسلام، از این بزرگوار یک مجاهد بی نظیر و یک پرچم مظلومیت و حقانیت به وجود آورد. تا امروز هم این پرچم برافراشته است و روز به روز مکانت آن
موجود عالی قدر افزوده شده است.»[21]

پی نوشت ها:

[1] . سوره احزاب، آیه 56.
[2] . مجمع البحرین، فخرالدین طریحی، ج2، ص404 و 405.
[3] . میزان الحکمه، محمدی ری شهری، ج4، بحث اسلام، مسلم و تسلیم.
[4] . سوره مائده، آیه 18.
[5] . سوره بقره، آیه 155.
[6] . سوره انعام، آیه 125.
[7] . سوره توبه، آیه 51.
[8] . سوره احقاف، آیه 15.
[9] . سوره حج، آیه 34.
[10] . سوره محمد، آیه 22.
[11] . سوره محمد، آیه 22.
[12] . سوره زمر، آیه 17.
[13] . سوره نساء، آیه 66 و 67 و 68.
[14] . همان، آیه 69.
[15] . ملحقات احقاق الحق، ج23، ص477؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص344؛ مختصر تاریخ دمشق، ج17، ص133.
[16] . بحارالانوار، ج43، ص149؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص344.
[17] . مناقب ابن شهر آشوب، ج1، ص142.
[18] . کتاب عوالم، ج11، ص211 و 599؛ ریاحین الشریعه، ج1، ص128 و 265؛ روضه کافی، ج8، ص238.
[19] . کوکب الدّری، ج1، ص196.
[20] . تفسیر فرات کوفی، ص55؛ بحارالانوار، ج44، ص264؛ تظلم الزهرا(ع)، ص95.
[21] . حدیث ولایت، ج6، صص72 73 (با تلخیص).

منبع : پایگاه حوزه

 نظر دهید »

"امام صادق علیه السلام را بهتر بشناسیم"

03 دی 1394 توسط معصومه نجاتي


(بخش اول)

نام شریفش جعفر، کنیه اش ابوعبدالله و ابواسماعیل و لقبهایش فاضل، قائم، طاهر، کافل، منجی و مشهورترین آنها صادق بود. درروز جمعه هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری قمری هنگام طلوع فجر درمدینه چشم به جهان گشود و در بیست و پنجم شوال سال 148 هجری قمری در سن شصت و پنج سالگی در مدینه چشم از جهان فرو بست ودر کنار پدر و جد (امام باقر و امام سجاد(ع) و عموی جدش (امام جسن مجتبی (ع » در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. پدرش 26ساله بود که او زاده شد. دوازده سال از عمر شریفش را در کنارجدش امام سجاد(ع) و نوزده سال را در کنار پدرش امام باقر(ع)گذراند. مدت امامت آن گرامی 34 سال بود که حدود هجده سال آن(132-114ه ) همزمان با حکومت امویان بود و شانزده سال آن(148-132 ه ) همزمان با حکومت عباسیان.

آن حضرت با پنج تن از خلفای بنی امیه هشام بن عبدالملک(125-105 ه )، ولید بن یزید (126-125ه)، یزید بن ولید(1267ه)، ابراهیم بن ولید (127ه) و مروان بن محمد ملقب به حمار (132-127ه) و دو تن از خلفای بنی عباس ابوالعباس سفاح(132-136) و ابو جعفر منصور (158-136ه) معاصر بود.

در مدت امامت آن حضرت در قلمرو اسلام حوادث مهمی روی داد. تنی چند از علویان علیه حکومت وقت قیام کردند. زید بن علی بن الحسین پسر امام سجاد(ع) در سال 121 هجری علیه هشام بن عبدالملک اموی در کوفه قیام کرد و به شهادت رسید. یحیی پسرزید نیز چند سال بعد در خراسان قیام کرد و کشته شد. محمد بن عبدالله معروف به نفس زکیه نوه امام حسن مجتبی(ع) نیز در سال 145 هجری علیه حکومت عباسی علیه منصور دوانیقی در مدینه قیام کرد ولی کارش به جایی نرسید و کشته شد. برادر این محمد،ابراهیم بن عبدالله هم در همان سال در بصره علیه منصور قیام کرد و کشته شد. از جمله مهمترین حوادث سیاسی اجتماعی دوران امامت امام صادق(ع) انتقال حکومت از امویان به عباسیان بود.

عباسیان که از سال 100 هجری یک نهضت فرهنگی پنهانی را بنیادکرده بودند و علیه امویان در خراسان مخفیانه تبلیغ می کردندسرانجام در سال 129 هجری به یک قیام نظامی به رهبری ابومسلم خراسانی دست زدند و در سال 132 هجری ابوالعباس سفاح را درکوفه به خلافت رساندند و در همان سال مروان حمار آخرین خلیفه اموی در مصر به دست سپاه خراسان کشته شد.

در دوره امامت امام صادق(ع) مسلمانان بیش از پیش به علم ودانش روی آوردند و در بیشتر شهرهای قلمرو اسلام بویژه درمدینه، مکه، کوفه، بصره و… مجالس درس و مناظره های علمی دایرو از رونق خاصی بر خور دار گردید. در این مدت و با استفاده ازفرصت به دست آمده امام صادق(ع) توانست علوم و معارف اهل بیت را بیان کرده در همه جا منتشر کند. سفرهای اجباری و اختیاری امام به عراق و به شهرهای حیره، هاشمیه و کوفه و مدتی اقامت در کوفه و برخورد با اربابان دیگر مذاهب فقهی و کلامی نقش بسزایی در معرفی علوم اهل بیت و گسترش آن در جامعه داشت. دراین شهرها مدینه، کوفه، حیره، هاشمیه و مکه در ایام حج گروههای مختلف برای فراگیری دانش نزد آن حضرت می آمدند و ازدریای دانش او بهره می بردند. بزرگان اهل سنت چون مالک بن انس،ابوحنیفه، سفیان ثوری، سفیان بن عیینه، ابن جریح، روح ابن قاسم و… ریزه خوار خوان دانش بیکران او بودند. آن اندازه که دانشمندان و راویان از او حرف و حدیث نقل کرده و از دانش وی بهره برده اند از هیچ یک از دیگر ائمه و دیگر خاندان اهل بیت،آن اندازه نقل نکرده اند. هیچ محدث و فقیهی به اندازه آن حضرت مساله پاسخ نگفته است. بر خورد وی با گروههای مختلف مردم سبب شد که آوازه شهرتش در دانش و بینش دینی، علم و تقوی، سخاوت وجود و کرم و… در تمام قلمرو اسلام طنین انداز شود و مردم ازهر سو برای استفاده از دانش بیکران وی رو سوی او کنند.

دانشمندان علم حدیث شمار کسانی را که مورد اعتماد بوده اندراویان ثقه و از آن حضرت حدیث نقل کرده اند تا چهار هزار نفررا نوشته اند.

ظاهرا نخستین بار ابن عقده این شمارش را انجام داده است. (نک مناقب، 4/369 دارالاضواء) شیخ طوسی در کتاب رجال خود سه هزار ودویست و سی و چهارتن از این راویان از جمله دوازده زن را نام برده است. (نک: رجال طوسی، اصحاب الصادق(ع » در این دوره علوم و فلسفه ایرانی، هندی و یونانی به حوزه اسلامی راه یافت وبازار ترجمه علوم گوناگون از زبانهای مختلف به زبان عربی گرم و پررونق گردید. همچنین مکتبهای کلامی و فرقه های مذهبی و فقهی در این عصر پایه گذاری شد. مناظرات امام صادق(ع) با اربابان دانشهای گوناگون چون پزشکان، فقیهان، منجمان، متکلمان، صوفیان و… بویژه مناظرات وی با ابوحنیفه مشهور و در منابع شیعه وسنی ثبت است. (نک مناقب: 4/305-233، کشف الغمه: 2/430-367) به عنوان مثال چگونگی گردش خون در بدن و وظائف گلبولها را امام صادق(ع) دست کم هزار سال پیش از دانشمندان غربی بیان کرده است. (بنگرید: توحید مفضل).
شمایل

بیشتر شمایل آن حضرت مثل پدرش امام باقر(ع) بود. جز آنکه کمی باریکتر و بلندتر بود. مردی بود میانه بالا، افروخته روی،پیچیده موی و پیوسته صورتش چون آفتاب می درخشید. در جوانی موهای سرش سیاه بود. بینی اش کشیده و وسط آن اندکی بر آمده بودو برگونه راستش خال سیاهی داشت. محاسن آن جناب نه زیاد پرپشت و نه زیاد تنک بود. دندانهایش درشت و سفید بود و میان دودندان پیشین آن گرامی فاصله داشت. بسیار لبخند می زد و چون نام پیامبر برده می شد رنگ رخسارش زرد و سبز می شد. در پیری سفیدی موی سرش بر وقار و هیبتش افزوده بود.
آراستگی ظاهر

بسیار با ابهت بود. چندانکه چون دانشمندان زمانش به قصدپیروزی بر او برای مناظره های علمی به دیدارش می رفتند، بادیدن او زبانشان بند می آمد. همواره با وقار و متین راه می رفت و به هنگام راه رفتن عصا در دست می گرفت. ظاهرش همیشه مرتب ولباسش اندازه بود. به وضع ظاهر خود بسیار اهمیت می داد. موهای سر و صورتش را هر روز شانه می زد. عطر به کار می برد و گل می بوئید. انگشتری نقره بانگین عقیق در دست می کرد و نگین عقیق بسیار دوست می داشت. هنگام نشستن گاه چهار زانو می نشست و گاه پای راست را بر ران چپ می نهاد. در اتاقش نزدیک در و رو به قبله می نشست. لباسهایش را خود تا می کرد. گاه بر تخت می خوابیدو گاه بر زمین. چون از حمام بیرون می آمد لباس تازه و پاکیزه می پوشیدو عمامه می گذاشت.
لباس پوشیدن

در لباس پوشیدن هم ظاهر را حفظ می کرد و هم توانایی مالی را ومی فرمود: «بهترین لباس در هر زمان، لباس معمول مردم همان زمان است.» هم لباس نو می پوشید و هم لباس وصله دار. هم لباس گران قیمت می پوشید و هم لباس کم بها و می فرمود: «اگر کهنه نباشد، نو هم نیست.» لباس کم بها و زبر را زیر و لباس نرم وگران قیمت را روی آن می پوشید و چون «سفیان ثوری » زاهد به وی اعتراض کرد که «پدرت علی (ع) لباسی چنین و گرانبهانمی پوشید» فرمود: «زمان علی (ع) زمان فقر و نداری بود واکنون همه چیز فراوان است. پوشیدن آن لباس در این زمان لباس شهرت است و حرام خداوند زیبا است و زیبایی را دوست دارد و چون به بنده اش نعمتی می دهد، دوست دارد بنده اش آن را آشکار کند.

سپس آستین را بالا زد و لباس زیر را که زبر و خشن بود، نشان داد و فرمود: «لباس زبر و خشن را برای خدا پوشیده ام و لباس روئین را که نو و گرانبها است برای شما.» هنگام احرام وانجام فریضه حج برد سبز می پوشید و به گاه نماز پیراهن زبر وخشن و پشمین. لباس سفید را بسیار دوست داشت و چون به دیدن دیگران می رفت آن را برتن می کرد. نعلین زرد می پوشید و به کفش زرد رنگ و سفید علاقه مند بود.
غذا خوردن

به هنگام غذا خوردن چهار زانو می نشست و گاهی هم بر دست چپ تکیه می کرد و غذا می خورد. رعایت بهداشت را بویژه به هنگام غذاخوردن بسیار مهم می شمرد. همواره هم پیش از غذا خوردن دستانش را می شست و هم بعد از غذا، با این تفاوت که پیش از غذا دستانش را بعد از شستن، با چیزی چون حوله خشک نمی کرد ولی پس از غذاآنها را می شست و خشک می کرد. اگر هنگام غذا خوردن دستانش تمیزبود آنها را نمی شست. همیشه غذا را با گفتن «بسم الله » شروع می کرد و با جمله «الحمدالله » به پایان می برد. نیز غذا را بانمک آغاز و با سرکه تمام می کرد. به هنگام خوردن غذا«الحمدلله » بسیار می گفت و نعمتهای خدا را سپاس می گفت. غذارا داغ نمی خورد بلکه صبر می کرد تا معتدل شود، میل می کرد. به وقت خوردن از آن قسمت ظرف که مقابلش بود غذا می خورد. هیچگاه در حال راه رفتن غذا نمی خورد. و هیچ وقت شام نخورده نمی خوابید. همواره به اندازه غذا می خورد و از پرخوری پرهیزمی کرد. بعد از غذا خوردن خلال می کرد.
عبادت

امام صادق(ع) از اعاظم عباد و اکابر زهاد بود. از سه حال خارج نبود: یا روزه داشت، یا نماز می خواند و یا ذکر می گفت. چون روزه می گرفت بوی خوش به کار می برد و بعد از ماه رمضان بی درنگ زکات فطره روزه خود، خانواده و خدمتکارانش را می پرداخت.

شبهای قدر را اگرچه مریض بود تا صبح در مسجد به نیایش وعبادت می گذراند. چون نیمه شب برای خواندن نماز شب بر می خاست با صدای بلند ذکر می گفت و دعا می خواند تا اهل خانه بشنوند وهرکس بخواهد برای عبادت برخیزد. هنگامی که ماموران حکومت برای دستگیری وی شبانه از دیوار منزلش وارد می شدند، او را درحال راز و نیاز با توانای بی همتا یافتند. آن گرامی ذکر رکوع وسجود را بسیار تکرار می کرد.

امام صادق(ع) خداوند را همه جا حاضر و او را بر اعمال خودناظر می دانست. از این رو به گاه نیایش مجذوب خداوند می شد. مالک بن انس می گوید: «با امام صادق بر او درود خدای باد حج گزاردم، به هنگام تلبیه هرچه می کوشید تا لبیک بگوید، صدایش درگلو می ماند و چنان حالتی به او دست می داد که نزدیک بود ازمرکبش به زیر افتد. گفتم: چاره ای نیست باید لبیک گفت. فرمود:

چگونه جرات کنم لبیک بگویم، می ترسم خداوند بگوید: «نه لبیک » چون زبان به لبیک می گشود، آن قدر آن را تکرار می کرد که نفسش بند می آمد. قرآن را بسیار بزرگ می داشت و آن را در چهارده بخش قرائت می فرمود.
برنامه زندگی کار

امام صادق(ع) در زندگی برنامه ای منظم داشت و هرکاری را به موقع انجام می داد; چنانکه خود فرمود: «بی حیا بی ایمان است وبی برنامه بی چیز» مجلس درس و بحث و مناظره ها و مذاکرات علمی با شاگردان، یاران و سران مذاهب دیگر وقت معینی داشت وپرداختن به امور زندگی و کار در مزرعه و باغ نیز وقت خاص خودش را.

آن حضرت یاران و پیروان خود را به کسب مال حلال تشویق می کرد واز آنان می خواست که در کار خود کوشا باشند و از هرگونه تنبلی و کسالت دوری کنند. کار کردن و تجارت را موجب عزت و سربلندی انسان می دانست و می فرمود: «صبح زود برای به دست آوردن عزت خود بروید.» ولی تاکید می کرد که تجارت باید سالم باشد و کسب در آمد از راههای درست و مشروع باشد.

آن گرامی هرگونه کوشش و تلاش را برای توسعه زندگی خود وخانواده، حج و زیارت رفتن، صدقه دادن و صله رحم کردن را تلاش برای آخرت می دانست نه دنیا. تنها به کار و کوشش سفارش نمی کرد،بلکه خود نیز کار می کرد و در روزهای بسیار گرم تابستان، عرق ریزان در مزرعه و باغ خود کار می کرد. باغش را بیل می زد وآبیاری می کرد. یکی از یارانش می گوید: «آن حضرت را در باغش دیدم، پیراهنی تنگ، زبر و خشن در برو بیل در دست باغ راآبیاری می کرد و عرق از سرو صورتش سرازیر بود. گفتم: «اجازه بفرمایید من کار را انجام دهم.» فرمود: «من کسی را دارم که این کارها را انجام دهد، ولی دوست دارم که مرد در راه به دست آوردن روزی حلال از گرمی آفتاب آزار ببیند و خداوند ببیند که من در پی روزی حلال هستم. » یکی از یارانش که آن حضرت را در یک روز بسیا گرم تابستان دید که کار می کند، معترضانه گفت:

«فدایت شوم، شما با مقام والایی که نزد خداوند داری وخویشاوندی نزدیکی که با پیغمبر داری، در چنین روزی، این گونه سخت کار می کنی؟» امام(ع) پاسخ داد: «در طلب روزی حلال بیرون آمدم تا از چون تویی بی نیاز شوم.» امام صادق(ع) هم خود کارمی کرد و هم غلامان و خدمتکاران خود را به کار وا می داشت و هم کارگران روز مزد را به کار می گرفت. هر وقت کارگری را به کارمی گرفت پیش از خشک شدن عرقش مزدش را می پرداخت. هنگام برداشت خرما هم در جمع آوری آن کمک می کرد و هم در وزن کردن آن. و هم به هنگام فروش و تقسیم بر فقرا و نیازمندان.
تجارت

امام صادق(ع) نه تنها پیروان و یارانش را به کارهای درست وتجارت صحیح تشویق می کرد بلکه خود نیز گاهی به تجارت می پرداخت.اما نه به دست خویش. بلکه سرمایه اش را در اختیار کارگزاران وافراد مطمئن قرار می داد تا با آن تجارت کنند. چون می شنید که سودی برده و روزی به او رسیده شادمان می شد. با این حال برتجارت سالم بسیار تاکید داشت و هنگامی که کارپرداز وی مصادف که با سرمایه وی به تجارت مصر رفته بود، با سودی کلان باز گشت فرمود: «این سود خیلی زیاد است با کالاها چه کردید که چنین سود هنگفتی به دست آوردید؟» مصادف پاسخ داد: «چون به مصرنزدیک شدیم از کاروانهای که از مصر می آمدند از وضع کالای خویش پرسیدیم. دانستیم که این کالا مورد نیاز مردم مصر است و دربازار آنجا بسیار نایاب است. از این رو با هم پیمان بستیم که کالایمان را جز در برابر هریک دینار سرمایه یک دینار سود، کمترنفروشیم، این بود که سود زیادی بردیم.»

امام(ع) فرمود:«سبحان الله، علیه مسلمانان هم پیمان می شوید که کالایتان راجز در برابر هر دینار سرمایه یک دینار سود کمتر نفروشید!»سپس اصل سرمایه اش را برداشت و فرمود: «من را به این سودنیازی نیست. ای مصادف، چکاچک شمشیرها از کسب روزی حلال آسان تراست.» چون امام(ع) این گونه سود بردن را اجحاف در حق مسلمانان می دانست به کارگزار خود اعتراض کرد و از آن سود چیزی بر نگرفت.

منبع : پایگاه حوزه

 نظر دهید »

"ويژگی های پیامبراکرم صلی الله علیه و آله از دیدگاه قرآن"

03 دی 1394 توسط معصومه نجاتي


کامل ترین انسان

وجود رسول اکرم صلی الله علیه و آله سرشار از فضیلت های انسانی و صفت های پسندیده و سیر و سلوکی پایدار بود که از بزرگی، اصالت و خوی ناب وی را حکایت می کرد. خداوند او را نیکو تربیت فرمود و از گزند محیطی که در آن می زیست، در امان نگاه داشت. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آراسته به سجایای نکوی اخلاقی بود، به همین دلیل خدای متعال او را در قرآن بدین صفت توصیف فرمود: «وإِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظیم.» بنابراین، محمد صلی الله علیه و آله برجسته ترین نمونه کمال انسانی و شایسته ترین الگوی مسلمانان است و از این رهگذر، خداوند به ما فرمان داده است که از او پیروی کنیم و برای دست یابی به رضوان الهی، به آموزه های وی عمل کنیم. خدای سبحان، مؤمنان را در قرآن مخاطب ساخته و فرموده است:

لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللّه ِ اُسْوَةٌ حَسَنةٌ لِمَنْ کان یَرْجُواللّه َ وَ الیومَ الآخِرَ و ذَکَرَللّه َ کَثیرا.(احزاب:21)

برای کسانی که به خدا و روز قیامت امیدوارند و خدا را زیاد یاد می کنند، رسول خدا بهترین الگو است.

این آیه، خود قوی ترین دلیل و بزرگ ترین گواه بر این است که رسول خدا صلی الله علیه و آله از شایسته ترین اخلاق و پسنده ترین فضیلت های انسانی بهره مند بوده است.
پیام متن:

رسول اکرم صلی الله علیه و آله بهترین و شایسته ترین الگوی اخلاقی برای مسلمانان است.
فروتنی، از ویژگی های اخلاقی پیامبر

بیشتر فرمانروایان صاحب قدرتی که زمام امور مردم را به دست دارند، از فروتنی به دورند؛ به ویژه در روزگاران گذشته که فخرفروشی لازمه حکومت حکم رانان کشورها به شمار می آمد.

حضرت محمد صلی الله علیه و آله در زمان خود با این شیوه ناپسند به مخالفت برخاست و فروتنی را پیشه حکومت خود ساخت، به گونه ای که یکی از اهداف رسالت آن بزرگوار، ریشه کن کردن خودپسندی در جامعه بود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بیشتر وقت ها، هواداران خویش را پند و اندرز می داد و می فرمود:«کسی که ذره ای تکبر در دل او باشد، هرگز روی بهشت را نخواهد دید». پیامبر خود، در نهایت تواضع با مردم رفتار می کرد. در باب رفتار رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است که آن حضرت در آخر مجلس می نشست و با افرادی که در مجلس بودند، به گونه ای یکسان برخورد می کرد تا کسی از جمع تصور نکند فرد دیگری که در آن مجلس حضور دارد، بیشتر از او مورد احترام پیامبر است.

روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله با تکیه بر عصا نزد اصحاب رفت. آنان به احترام حضرت از جای خود برخاستند. پیامبر فرمود:«مانند عجم ها نایستید که برخی بر بعضی دیگر تعظیم و کرنش می کنند».

از جمله سفارش های حضرت به یارانش این بود که:

شما در مدح و ستایش من مبالغه نورزید، آن گونه که مسیحیان درباره فرزند مریم راه افراط پیش گرفتند و او را فرزند خدا خواندند. من بنده ای از بندگان خدا هستم. از این رو، به من، بنده خدا و فرستاده او بگویید.

از نمونه های تواضع و فروتنی آن حضرت این بود که کفش خود را پینه و لباسش را وصله می زد؛ در کارهای خانه همکاری می کرد. به کمک آنها گوشت خرد می کرد. با حیاترین انسان ها بود. به چهره کسی خیره نمی شد به پرسش برده و شخص آزاد پاسخ می گفت و به گونه ای در جمع یاران می نشست که آخر مجلس واقع شود، اگر کسی در مورد نیازش با حضرت به گفت وگو می پرداخت و سخن به درازا می کشید، حضرت حوصله به خرج می داد تا آن فرد خودش سخن کوتاه کند و کسی که حاجتی از او می خواست، آن را برآورده می کرد و یا در زمینه برآورده شدن نیازش، با او سخن می گفت.

روز فتح مکه، مردی نزد پیامبر آمد، در حالی که اندامش از ترس می لرزید. آن حضرت فرمود: «نترس، من که پادشاه نیستم. من فرزند بانویی هستم از قبیله قریش که خوراکش گوشت خشکیده بود»
پیام متن:

فروتنی و تواضع، از برجسته ترین خصلت های اخلاقی رسول اکرم صلی الله علیه و آله است.
محبت و مهربانی رسول صلی الله علیه و آله

مهربانی عملی نیک و پسندیده در اسلام و یکی از صفت های پروردگاری است که او خود به مصداق «وَ رحمتی وسِعَت کُلَّ شی ءٍ»، رحمان است و رحیم.

خدای سبحان، رسول اکرم صلی الله علیه و آله را خاص این صفت گرداند و در خطاب به مؤمنان فرمود:

لَقد جاءکُمْ رسَولٌ مِنَ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ علیه ما عَنِتُّم حریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤمِنینَ رَئوُوفٌ رحیمٌ. (توبه: 128)

پیامبری از بین خودتان به سویتان آمد. وضع پریشانی و جهل شما بر او دشوار می آید. به شما اهتمام دارد و با مؤمنان رئوف و مهربان است.

در آیه ای دیگر، خداوند پیامبرش را این گونه می ستاید:

فَبما رَحْمَةٍ مِنَ اللّه ِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظّا غَلیظَ الْقَلْب لاَْنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک. (آل عمران: 159)

خداوند با رحمت خویش تو را با مردم مهربان و خوش خو گرداند و اگر تندخو و سخت دل بودی، مردم از پیرامون تو پراکنده می شدند.

سراسر زندگی رسول اکرم صلی الله علیه و آله رأفت و مهربانی بود؛ چه در رفتارش با مردم و چه در رهنمودهایی که به امت خویش داشت. آن حضرت به پیروان خود سفارش می فرمود:

به زمینیان مهربانی کنید تا آن که در آسمان است [خدا] به شما مهر بورزد. کسی که با مردم مهربانی نکند، مشمول مهر و محبت الهی نخواهد بود. مهربانی از دل شقاوتمند سلب می شود.

گفتنی است مهربانی کردن در حق کسانی که از حیث قدرت و مقام پایین ترند، ضرورت بیشتری می یابد. یکی از یاران حضرت رسول می گوید: من هرگز ندیدم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله یکی از خدمتکاران خود را کتک بزند.

مسلم، از انس روایت می کند:

ده سال خدمت گزاری رسول خدا صلی الله علیه و آله را کردم، آن حضرت هرگز به من اُف نگفت و هر کاری انجام دادم، نفرمود چرا انجام دادی و چیزی را که انجام ندادم، نفرمود چرا انجام ندادی.

از توصیه های آن حضرت درباره بردگان، این بود که:

آنها برادران شما هستند که زیردستتان قرار دارند. از آنچه می خورید، بدانان نیز بخورانید و از آنچه می پوشید، آنها را نیز بپوشانید و کاری را که در توان آنها نیست، از آنان درخواست نکنید. و اگر درخواست کردند، به آنها کمک کنید.

مهربانی و عطوفت پیامبر شامل حیوانات نیز می شد. ایشان در این باره می فرمود: «هر مسلمانی که درختی بکارد و یا زراعتی کشت کند و پرنده یا انسان و یا حیوانات از آن بهره مند شوند، صدقه به شمار می آید».

حضرت در این سخن کسی را که به حیوانی غذا بدهد، ستوده و آن را عملی نیک دانسته است که آدمی به واسطه آن، به پیشگاه خداوند تقرب می جوید. رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره کسانی که به حیوان ترحم و مهربانی نشان می دهند، حکایتی این چنین نقل می کند:

فردی در راهی می گذشت، تشنگی بر او چیره شد. چاه آبی دید و از آن پایین رفت و آب نوشید و بالا آمد.

ناگهان سگی را دید که از شدت تشنگی زبانش بیرون آمده است. مرد با خود گفت: تشنگی، قدرت و توان این سگ را نیز به اندازه من سلب کرده است. از این رو، از چاه پایین رفت و کفش خود را پر از آب کرد و آن را به دهان گرفت و بالا آمد و سگ را سیراب ساخت. خداوند نیز او را ستود و گناهان وی را بخشید.

باز از این بزرگوار در روایتی می خوانیم: «زنی بر اثر زندانی کردن گربه ای که به او خوراک و آب نداد و نیز آن را رها نساخت تا از حشرات بیابان بخورد، به عذاب الهی دچار شد».
پیام متن:

1. مهربانی، در اسلام صفتی نیک و برجسته است

2. رأفت و مهربانی رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز سرچشمه خدایی داشت.

3. مهربانی پیامبر صلی الله علیه و آله حتی با حیوانات.
شکیبایی و سخاوت

رسول خدا صلی الله علیه و آله در عین قدرت بر انتقام، گذشت و بردباری می نمود. این شکیبایی و بخشش، در واقع پیروی از دستور الهی بود که: «خُذِالْعَفْوَ و أمُرْ بِالعُرْفِ و أَعْرِضْ عنِ الجاهِلینَ». (اعراف: 199)

در تفسیر این آیه شریفه آمده است: با کسی که با تو قطع رابطه کرده است، ارتباط برقرار کن. به کسی که تو را از بخشش محروم ساخته است، عطا کن و کسی را که به تو ستم روا داشته است عفو کن؛ زیرا اگر با کسی که با تو قطع رابطه کرده است ارتباط برقرار کنی، در حقیقت او را بخشوده ای و اگر به کسی که تو را از عطا محروم ساخته است بخشش نمایی، کار نیکی انجام داده ای و اگر از کسی که به تو ستم روا داشته است بگذری، در واقع از افراد نادان و جاهل روگردان شده ای. خداوند در قرآن کریم درباره تشویق به عفو و بخشش فرموده است.

ولاتستوی الحسنةُ و لاالسَّیِّئَةُ إدفَعْ بِالّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإذا الذّی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کأَنَّهُ وَلیٌّ حَمیمٌ. (فصلت: 34)

خوبی و بدی با هم یکسان نیستند. بدی مردم را همیشه با نیکی دفع کن تا همان کس که بین تو و او دشمنی وجود دارد، دوست تو باشد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله ، هرگز برای خود از کسی انتقام نگرفت، مگر در مواردی که هتک حرمت الهی می شد که در آن صورت، برای خدا انتقام می گرفت.

یکی از رخدادهایی که بخشش کریمانه حضرت شامل آن شد و از بردباری بی نظیر وی دلالت داشت، این بود که در جریانی، تعداد هشتاد تن از اهالی مکه مجهز به انواع سلاح ها، از ناحیه کوه «تنعیم» به سمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و یارانش فرود آمدند و آهنگ حمله به رسول خدا صلی الله علیه و آله را سردادند که یاران آن حضرت، با درایت، آنها را به اسارت درآوردند، ولی پیامبر از خطای آنها گذشت.
پیام متن:

1. عفو و گذشت، از صفت های برجسته اخلاقی رسول اکرم صلی الله علیه و آله .

2. انتقام نگرفتن رسول خدا صلی الله علیه و آله از کسی، مگر به جهت جلوگیری از هتک حرمت الهی.
پیامبر پارسا

از دیدگاه اسلام، امور مادی نباید انسان را از پرداختن به وظایفش در پیشگاه آفریدگار بازدارد. انسان هر اندازه در زندگی، اموال و دارایی گرد آورد، سرانجام وی مرگ است و از آنچه گرد آورده است، باید دل برکند. بر این اساس، خداوند پیامبرش را این گونه به زهد دعوت می کند:

وَلا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعنا بِهِ أَزْواجا مِنْهُمْ زَهْرةَ الحیاةِ الدُّنیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ و رِزْقُ رَبّکَ خیرٌ و أَبْقی.(طه: 131)

خدای سبحان در این آیه شریفه، پیامبر خود و نیز مؤمنان را از طمع به مال دنیا و روآوردن به انواع لذت های حرام برحذر داشته است؛ زیرا همه نعمت های دنیا تنها برای آزمودن آدمی در اختیار اوست. بنابراین آنچه از خوبی ها که خداوند برای آخرت مؤمنان ذخیره می کند، جاودانی و ارزشمند است. این پیام به معنای دنیاگریزی و دوری از ابزارهای مادی و زیستن، به امید یاری دیگران نیست، بلکه منظور گذشتن ازخوشی های زودگذر در راه کمک به حق و دست گیری مستمندان است. سفارش رسول اکرم صلی الله علیه و آله برای کاستن از طمع ورزی و کشمکش بر سر دنیا، زهد و پرهیزکاری است. حضرت رسول در حدیثی می فرماید: «به مال دنیا بی اعتنا باش تا خداوند تو را دوست بدارد و به آنچه مردم دارند، چشم نداشته باش تا مردم تو را دوست داشته باشند».

نبی گرامی اسلام خود، الگوی بی نظیر زهد و پارسایی بود و از لذت های دنیا دوری می کرد. زهد آن حضرت از دلایل راستی نبوت ایشان بود؛ زیرا زمانی که دنیا به آن بزرگوار به ویژه پس از فتح مکه ـ رو آورده بود، شیوه حضرت در خوراک و پوشاک و اثاثیه منزل، هرگز تغییر نکرد.

یکی از همسران پیامبر زندگی ساده رسول خدا صلی الله علیه و آله را این گونه توصیف می کند:

رختخوابی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله در آن می خوابید، از پوستی پر شده با لیف خرما تهیه گشته بود. گاهی ما به عنوان خانواده رسول خدا صلی الله علیه و آله به مدت یک ماه، برای پختن غذا آتش روشن نمی کردیم و خوراک ما تنها خرما و آب بود. تا آن زمان که پیامبر رحلت کرد، خانواده وی دو روز پی در پی از قرص نان جو هم سیر نگشتند.

البته، این سخنان بدین معنا نیست که پیامبر خدا در مدت عمر خود از این گونه غذاها استفاده می کرد، بلکه روایت شده است که آن حضرت حلوا و عسل را دوست داشت و از گوشت و سبزیجات و میوه تناول می فرمود، ولی برای کمک به تهی دستان امت خود، از خوردن آنها خودداری می کرد و جز به مقداری که رفع گرسنگی کند، نمی خورد.
پیام متن:

رسول خدا صلی الله علیه و آله الگوی زهد و ساده زیستی امت خویش است.

 نظر دهید »

"سیمای حضرت مهدی در پرتو قرآن و روایات"

03 دی 1394 توسط معصومه نجاتي

موضوع مهدی، انتظار و ظهور، سراسر کتابها و مدارک مذاهب اسلامی را فرا گرفته است. پیامبر اکرم خود آن را تعلیم داده است. علیبن ابیطالب و دیگر امامان، همواره دربارهی آن سخن گفتهاند و دربارهی خصوصیات موعود و ظهور، و انتظار منتظران، دقایقی بسیار مطرح ساخته اند. علما و بزرگان فِرَق اسلامی ر سرتاسر تاریخ جهان اسلام، در اینباره فصلها نوشتهاند و کتابها نگاشتهاند. با این حساب، آیا شدنی است که موضوعی این چنین، در کتاب الهی ریشه نداشته باشد؟!

در قرآن کریم، دربارهی مسایل آیندهی دوران، و حوادث آخر الزّمان، و استیلای خوبی و خوبان بر جهان، و حکومت یافتن صالحان ـ گاه به اشاره، و گاه به تصریح ـ سخن گفته شده است. اینگونه آیات را مفسران اسلامی با مستندات و مدارک دربارهی حضرت مهدی و ظهور آخر الزّمان دانستهاند. از جمله آیات مربوط به حضرت مهدی و آخر الزّمان و ظهور طلعت رشیده و دولت کریمه است:

1. وارثان خدا بر روی زمین:

قال موسَی لِقومِهِ استَعینُوا باللهِ و اصبِروا إنّ الأرض لِلّه یُورِثُهَا مَن یَشَآءُ مِنْ عِبادِهِ والعَقبة لِلمُتّقین ؛ موسی به قوم خود گفت: “از خدا یاری جویید و پایداری ورزید، که زمین از آنِ خداست؛ آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد میدهد؛ و فرجام [نیک] برای پرهیزکاران است".

عن هشامبن سالم عن أبی خالد الکابلی عن أبی جعفر قال: وَجدنا فی کتاب علیّ “أنّ الأرضَ لِلّه یورثُها من یشاء من عباده والعاقبة للمتقین” أنا و أهلُ بیتی الذین أورثنا الأرض و نحن المتّقون و الأرضُ کلّها لنا…

امام باقر فرمود: ما در کتاب [حضرت] علی یافتیم که: زمین متعلق به خداست و به هر کس از بندگان خویش بخواهد وا میگذارد و سرانجام نیک از آنِ پرهیزکاران است. من و خاندانم کسانی هستیم که خدا زمین را به ما واگذار کرده و ما هستیم پرهیزکاران و همهی زمین از آنِ ماست، هرکه از مسلمانان زمینی را زنده کند باید آن را آباد کند و خراج آن را به امام از خاندان من بپردازد و هرچه از آن زمین استفاده کند و بخورد حق اوست و اگر زمین را واگذارد و خراب کند و مرد دیگری از مسلمین پس از وی، آن را آباد سازد و زنده کند او نسبت به آن زمین از کسی که آن را واگذاشته سزاوارتر است و او باید خراج آن را به امام از خاندان من بپردازد و هرچه از آن زمین استفاده کند، حق اوست تا زمانی که قائم از خاندان من با شمشیر ظاهر شود. آنگاه او، زمینها را تصرف کند و از متصرفین جلوگیری نماید و آنها را از آنجا اخراج کند ـ همچنان که رسول خد زمینها را تصرف کرد و از متصرّفین جلوگیری نمود ـ مگر زمینهایی که در دست شیعیان ما باشد که حضرت قائم نسبت به آنچه در دست آنهاست قرارداد میبندد و زمین را در دست آنها وا میگذارد.

2- حکومت صالحان در زمین:

ولَقَد کَتَبنَا فِی الزّبُورِ مِن بَعدِ الذّکرِ أنّ الأرضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالحُون ؛ و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایستهی ما به ارث خواهند برد.

علیبن ابراهیم فی تفسیره المنسوب إلی الصّادق فی معنی الآیة: قال؛ قال: الکتب کلّها ذکرالله، إنّ الأرض یرثها عبادی الصالحون قال: القائم و أصحابه و فی روایةٍ أخری عن الباقر: هم أصحاب المهدی فی آخر الزّمان.

علیبن ابراهیم در تفسیرش از قول امام صادق در تفسیر این آیه بندگان شایستهام وارث زمین خواهند شد آورده است که امام فرمود: مراد از بندگان شایسته حضرت قائم و یاران او هستند. و در روایت دیگری از قول امام باقر آمده است: مراد از بندگان صالح اصحاب حضرت مهدی هستند که در آخر الزمان میآیند. شیخ منصورعلی ناصف نویسندهی کتاب التاج الجامع للاصول کتابی که اصول پنجگانهی معروف اهل سنت در آن گردآوری شده و تقریظهای مهمی از علمای الازهر به آن نوشته شده است چنین آورده است:

إشتَهَرَ بَینَ العُلَماء سَلَفاً و خَلَفا أنّه فِی ءاخِرِ الزّمانِ لابُدّ مِن ظَهور ِ رَجُلٍ من أهل البَیتِ مُسمّی المهدی یَستَولی عَلَی المَمالِکَ الإسلامیّةِ وَیَتّبعهُ المُسلِمُونَ وَیَعدِلُ بَینَهُم ویؤیّدُ الدّین؛ در میان همهی دانشمندان امروز و گذشته مشهور است که در آخرالزمان به طور یقین مردی از اهل بیت: ظاهر میشود که بر تمام کشورهای اسلامی مسلط میگردد، و همهی مسلمانان از او پیروی میکنند و در میان آنها عدالت را اجرا مینماید و دین را تقویت میکند. سپس میافزاید:

وَقَد رُوِیَ أحادیثُ المَهدی جَماعة مِن خِیارِ الصّحابة وأخرَجَها أکابِرُ المُحدّثین: کأبی داوود، و ترمذی، و ابن ماجة، والطبرانی، و ابی یُعلی والبزاز و الامام احمد والحاکم. احادیث مهدی را گروهی از اصحاب خوب پیامبر نقل کرده و بزرگان اهل بیت مانند: ابو داوود و ترمذی و ابن ماجه و طبرانی و ابو یُعلی و بزاز و امام احمد و حاکم در کتابهای خود آورده اند.

3- حکومت جهانی مستضعفان:

وعداللهُ الّذینَ ءامَنُوا مِنکُم وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَسخلفنّهم فِی الأرض کَما استَخلَفَ الّذینَ مِن قَبلِهِم وَلَیُمَکّننَّ لَهُم دِینَهُم الّذی ارتَضی لَهُم وَلَیُبدّلَنّهُم مّن بَعدِ خَوفِهِم أمناً یَعبُدُونَنی لایُشرِکُونَ بِی شَیئاً وَمَن کَفَرَ بَعدَ ذلکَ فَأولئکَ هُمُ الفاسِقُون ؛ خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین جانشین [خود] قرار دهد همان گونه که کسانی که پیش از آنان بودند جانشین [خود] قرار داد. و آن دینی را که برایشان پسندیده است به سودشان مستقر کند، و بیمشان را به ایمنی مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت کنند و چیزی را با من شریک نگردانند، و هر کس پس از آن به کفر گراید؛ آنانند که نافرمانند. روی ابوعلی الفضلبن الحسن الطبرسی فی کتاب مجمع البیان فی تفسیر قوله تعالی: وعدالله الذین ءامنوا و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الأرض؛ قال المروی، عن اهل البیت:، انّها فی المهدی من ءال محمد طبرسی در مجمع البیان در تفسیر این آیه: خداوند آنان را که ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، وعده داده که آنها را در زمین جانشین خود کند، میفرماید: از اهل بیت: روایت شده که: این آیه در شأن حضرت مهدی از آل محمد نازل شده است. شیخ ابوالنًّضر عیاشی، با اسناد خود، از حضرت امام زین العابدین روایت کرده است که این آیه را خواند و فرمود: اینان به خدا شیعهی ما هستند، خدا این کار را در حق آنان به دست مردی از ما خواهد کرد و این مرد مهدیِ این امت است؛ و او همان کسی است که پیامبر فرموده است: “اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند، خدا همان یک روز را چنان دراز کند تا مردی از خاندان من حاکم جهان گردد. او هم نام من [محمد] است. او زمین را از عدل و قسط لبریز سازد، همانگونه که از ظلم و جور لبریز شده باشد.".

4- آیهی ظهور حق:

هُوَ الّذی أرسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدی ودینِ الحَقّ لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّین کلِّهِ ولوکَرِهَ المُشرِکوُن ؛ او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین درست، فرستاد تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند. محمدبن فضیل در حدیثی نقل میکند که امام موسی کاظم در تفسیر این آیه: لیظهرهُ علی الدین کله فرمود: هنگام قیام قائم این دین را بر سایر ادیان غلبه دهد. شیخ بزرگوار قمی در تفسیر خود میگوید: این آیه دربارهی قائم آل محمد نازل شده است و او تنها امامی است که خداوند او را بر همهی ادیان پیروز خواهد نمود. او زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد، بعد از آنکه از ظلم و جور پر شده باشد و این از آیاتی است که تأویل آن بعد از تنزیل خواهد بود. رشیدالدین میبدی، در تفسیر کشف الاسرار در شرح این آیه گوید: رسول، در این آیه، محمد است، و هدی و هدایت، قرآن و ایمان است. و دین حق، اسلام است. خدا این دین را بر دیگر ادیان برتری دهد، چنانکه دینی نماند مگر اینکه اسلام بر آن غالب آید. و این امر، بعد از این خواهد شد، و هنوز نشده است و قیامت نخواهد آمد، مگر اینکه این کار بشود. ابوسعید خِدری روایت کرده است که پیامبر از بلایی یاد فرمود که به این امت رسد، تا بدانجا که از بسیاری ظلم و ستم، کسی برای خویش پناهی نیابد. چون چنین شود، خداوند مردی از خاندان مرا برانگیزد، و به دست او زمین را از عدل و قسط به پا کند، آنسان که از ستم آکنده باشد. همهی ساکنان آسمان، و همهی ساکنان زمین، از او خرسند باشند. در روزگار او، قطرهی بارانی در آسمان نباشد، مگر اینکه بر زمین فرو بارد و گیاهی در زمین نباشد، مگر اینکه بروید. چنان روزگاری خوش و با برکت پدید آید که کسان آرزو کنند کاش مردگانشان زنده شوند و به این جهان باز گردند…

5. ذخیرهی الهی:

بَقیّتُ الله خَیرٌ لّکُم إن کُنتُم مّؤمِنینَ وَمَآ أنَا عَلَیکُم بِحَفیظ اگر مؤمن باشید، باقیماندهی [حلال] خدا برای شما بهتر است، و من بر شما نگاهبان نیستم. در تفسیر “نور الثقلین” از “اصول کافی"، نقل شده است: مردی از امام جعفر صادق دربارهی قائم پرسید، که آیا میتوان او را به هنگام سلام دادن، یا امیرالمؤمنین خطاب کرد؟ امام صادق فرمود: نه، این نامی است که خداوند آن را فقط به امیرالمؤمنین اختصاص داده است. آن مرد گفت: فدایت شوم، به هنگام سلام دادن به او، چه بگویم؟ امام صادق فرمود: بگو السلام علیک یا بقیة الله! سپس امام این آیه را تلاوت کرد: بقیت الله خیر لکم إن کنتم مؤمنین. شیخ ابومنصور طبرسی، در کتاب الاحتجاج از امیرالمؤمنین نقل کرده است که فرمود: بقیةالله، یعنی مهدی، که پس از گذشتن این دوره خواهد آمد و زمین را از قسط و عدل پر خواهد کرد، همانگونه که از ظلم و جور پر شده باشد.

6. مستضعفان وارثان زمین:

و نریدُ أن نَمُنَّ عَلی الّذینَ استُضعِفوا فِی الأرضِ و نجعَلَهُم أئِمّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوارِثینَ ؛ و خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرودست شده بودند منّت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم، و ایشان را وارث [زمین] کنیم. امیرالمؤمنین علی فرمود: مقصود از آیهی و نرید أن نمنّ…، آل محمد هستند که خداوند بعد از سختیها، مهدی آنها را مبعوث خواهد نمود و او اهل حق را عزیز و دشمنانشان را زایل خواهد کرد.

.7- مضطر کیست؟:

أمّن یُجیبُ المُضطرَّ إذا دَعاهُ وَیَکشِفُ السّوءَ وَیَجعَلُکُم خُلَفُآء الأرضِ أءلَهُ مّعَ اللهِ قلیلاً مّاتَذَکّروُن ؛ یا [کیست] آن کس که درمانده را ـ چون وی را بخواند ـ اجابت میکند، و گرفتاری را برطرف میگرداند، و شما را جانشینان این زمین قرار میدهد؟ آیا معبودی با خداست؟! چه کم پند میپذیرید. محمدبن مسلم نقل میکند که: امام باقر فرمود: این آیهی شریفه: أمّن یُجیبُ المُضطرَّ إذا دَعاهُ وَیَکشِفُ السّوءَ… دربارهی حضرت قائم نازل شده است. جبرئیل به صورت پرندهای سفید بالای ناودان رحمت بایستد و او اول کسی است که با آن جناب بیعت میکند. سپس سیصد و سیزده نفر با وی بیعت میکنند؛ آنها که به راه افتادهاند و آنها که از رختخوابهای خود ناپدید میشوند، همان ساعت میرسند و این است منظور امیرالمؤمنین که میفرماید: آنان که از بسترهای خود ناپدید شوند و همین است معنای این آیه: در خیرات سبقت بگیرید هرکجا باشید خداوند همه را حاضر میکند. ، مراد از خیرات ولایت است. علیبن ابراهیم قمی1 در تفسیر خود مینویسد: امام صادق دربارهی تفسیر آیهی مزبور میفرماید: این آیه دربارهی قائم آل محمد نازل شده است. به خدا سوگند! او مضطر است زمانی که در مقام، دو رکعت نماز بگزارد و خدا را بخواند و خداوند دعای او را مستجاب میکند و رنج او را برطرف مینماید و او را در زمین خلیفه قرار میدهد. و در حدیثی دیگر از امام صادق [بعد از بیان مطالب فرق] چنین روایت شده است که: و این از چیزهایی است که هنوز نیامده و اگر خدا بخواهد، خواهد آمد.

8. منظور از فجر، لیالٍ عشر، شفع و وتر چیست؟

والفَجرِ وَلَیَالٍ عَشر والشَّفعِ وَالوَترِ ؛ سوگند به سپیده دم، و به شبهای دهگانه، و به جُفت و تاق. جابر جعفی گوید: امام باقر در تفسیر این آیه ی شریفه: والفجر و لیال عشر فرمود: ای جابر! سپیده دم، جدّ من است و شبهای ده گانه، ده امام است و منظور از شفع زوج امیرالمؤمنین و وتر فرد اسم حضرت قائم است.

9- مراد از روز در آیهی والنهار اذا تجلّی چیست؟:

والّیلِ إذا یَغشی والنّهارِ إذا تَجلّی ؛ سوگند به شب چون پرده افکند. سوگند به روز چون جلوهگری آغازد. جابر گوید: امام صادق در تأویل این دو آیه: “قسم به شب وقتی که فراگیرد و روز وقتی که روشن شود.” فرمود: مراد از شب، دولت شیطان است تا روز قیامت صغری که همان روز قیام حضرت قائم است و مراد از روز، قیام حضرت قائم است هنگامی که قیام میکند.

10. روشن کنندهی زمین:

والشَّمسِ وَضُحهَا و القَمَرِ إذَا تَلَهَا وَالنَّهارِ إذَا جَلَّهَ ؛ سوگند به خورشید و تابندگیاش، سوگند به مَه چون پی [خورشید] رود، سوگند به روز چون [زمین را] روشن گرداند. فضلبن عباس گوید: امام صادق در تأویل این آیات: قسم به خورشید و روشناییاش و ماه چون از پی آن در آید و روز چون زمین را روشن کند فرمود: مراد از خورشید، امیرالمؤمنین است و منظور از ضُحها نور خورشید قیام حضرت قائم است و ماه که از پی آن درآید، امام حسن و امام حسین هستند و روز که زمین را روشن کند، نیز قیام قائم است. آیات یاد شده و پارهای دیگر از آیات قرآن کریم به مهدی موعود و مسایل و رخدادهای آخرالزمان و وقایع مقارن ظهور و پس از ظهور، تفسیر شده است. و در شرح و تفسیر آنها، به احادیث نبوی، و سخنان امام علیبن ابیطالب و دیگر ائمّه طاهرین:، و سایر علما و محدثان و بزرگان اسلام، استناد شده است. شاید کتاب تفسیری، از تفاسیر عالمان شیعه یافت نشود که در آن، به مناسبت آیات یاد شده، سخن از حضرت مهدی و مسایل آن امام، به میان نیامده باشد؛ خوانندگان محترم میتوانند به کتاب المَحجة، فی ما نزل فی القائم الحجّة تألیف عالم بزرگ، سید هاشم بحرانی مراجعه نمایند. همچنین در تفسیرهای معتبر اهل سنت نیز، برخی از آیات مذکور، و پارهای از آیات دیگر به حضرت مهدی و ظهور او تفسیر شده است؛ از جمله:

1. تفسیر غرائب القرآن، نظام نیشابوری. 2. تفسیر کشّاف، جارُالله زمخشری. 3. تفسیر کشف الاسرار، رشیدالدین میبدی. 4. تفسیر الکشف والبیان، ابواسحاق ثعلبی. 5. تفسیر مفاتیح الغیب، فخر رازی. 6. تفسیر الدّرالمنثور، جلال الدین سیوطی. 7. تفسیر المنار، شیخ محمد عبده مصری. 8. تفسیر روح البیان، اسماعیل حقی. 9. تفسیر روح المعانی، شهاب الدین آلوسی بغدادی. 10. تفسیر الجواهر، طنطاوی مصری.

 نظر دهید »
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مشاور شما

اخبارروز,تحلیل سیاسی,...
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • سیاسی
    • متن وصیت نامه حضرت امام خمینی
    • متن قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
    • احزاب موجود در ایران
    • تحلیل سیاسی هفته
      • اوضاع سیاسی دمشق
      • برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام
      • توافق موقت ژنو
      • بیانیه نهایی برجام
      • چکیده ای از بندهای برجام
      • دیدار فائزه هاشمی با عضو ارشد فرقه بهائیت
      • آتش جهنم قرارگاه خاتم الانبیاء در انتظار هواپیماهای متجاوز آمریکایی
      • آیت الله جنتی رییس مجلس خبرگان رهبری شد
      • ضدایران
  • اعتقادی
    • امامت
    • معاد
  • اخلاق
  • احکام
  • مدافعین حرم
    • استقبال5استان از شهدای مدافع حرم
    • شهادت "سمیرقنطار" را تلافی میکنیم
    • سردار سلیمانی ذر لیست ترور رژیم صهیونیستی
    • سربازان حزب الله در حمایت از پیروان مسیح
  • مقالات
    • مقالات دینی و اخلاقی
      • سیمای حضرت مهدی در پرتو قرآن و روایات
      • ويژگی های پیامبراکرم صلی الله علیه و آله از دیدگاه قرآن
      • امام صادق علیه السلام را بیشتر بشناسیم
      • تسلیم حق :اطاعت کامل از پروردگار
    • مقالات سیاسی
      • مبارزه با فساد اقدام اعتمادساز
  • طب سنتی
    • ادویه و گیاهان ضددیابت
    • بید گیاهی درد افکن
    • تخم شربتی برای مقابله با یبوست
    • بابونه برای کنترل قندخون
  • شبهات اعتقادی
  • اعیاد شعبانیه
  • پیامک
  • دیدارها وبیانات امام خامنه ای(مدظله العالی)
  • آخرین اخبار روز
  • اعمال روزهای خاص
  • میلاد یگانه منجی عالم بشریت مبارک
  • مناسبت ها
  • سالروز فتح خرمشهر
  • مشاوره
    • تازه های روانشناسی کودکان
  • islam
  • کدپیشواز ایرانسل

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس