مشاور شما

  • خانه 
  • "دیدار فائزه هاشمی با عضو ارشد فرقه بهائیت" 
  • تماس  
  • ورود 

"تسلیم حق :اطاعت کامل از پروردگار"

03 دی 1394 توسط معصومه نجاتي

سر به فرمان حق گذاشتن، اطاعت و تبعیت کامل، «تسلیم شدن» انسان در برابر خداوند است. فرمانی که پروردگار متعال خود ما را بدان مأمور ساخت که: «و سلّموا تسلیما»[1]؛ به فرمانِ [رسول خدا] به خوبی گردن نهید. اگر اسلام به معنای تسلیم است[2] و مسلمانِ واقعی کسی است که دیگران از دست و زبان او سالم باشند[3] و بهترین راههای اطاعت «سُبلُ السّلام»[4] معرفی شده است؛ همه و همه بدین خاطر است که در راه اطاعت و عبودیت، آنچه ارزش واقعی به اعمال می بخشد، «کیمیای تسلیم و اطاعت محض» است بدون آنکه کوچکترین انحرافی در گفتار، رفتار و یا پندار انسان رخ دهد و آسیبی به دین خدا و بندگان خداوند وارد شود.
ره آورد این «تسلیم و اطاعت»؛ فراهم شدن زمینه بهره گیری از هدایت و بشارت قرآن[5]، دستیابی به هدایت خاص الهی[6]، پدید آمدن ابزارهای معنوی جهت ساده سازی تحمل سختیها و مصایب[7]، بسترسازی استجابت دعا[8] و انجام عاشقانه انفاق[9]، احسان[10]، صله رحم[11]، انصاف[12] و تصدیق معارف ناب دینی[13] با تمامی وجود خواهد بود و ثمره این صفت آسمانی همنشینی با انبیا، صدیقان، شهیدان و صالحان خواهد بود که اینان همدمانی بسیار نیکو و پسندیده خواهند بود:
«وَ من یطعِ اللّه و الرّسول فاولئک مع الّذین انعم اللّه ُ علیهم مِنَ النَبیین و الصدّیقین و الشّهداء و الصالحین و حَسُنَ اولئکَ رفیقا».[14]
آنان که از رهگذر آموزه های الهی و آسمانی معصومان علیهم السلام به حکمتها، برکات و آثار تسلیم و اطاعت در برابر دستورات خداوند، رسولان، امامان و پیشوایان پاک و مقدس، پی برده، ابعاد عقلانی و عاطفی خود را با این صفت والا زینت بخشند، نسیمی از اطمینان، آرامش و آسایش روحی و جسمی در وجود خود احساس می کنند به گونه ای که در سنگلاخهای مسیر زندگی، هیچ سرمایه ای را با این گوهر گرانمایه مبادله نمی کنند؛ همیشه خود را در محضر خداوند دیده و هیچ گاه احساس پوچی، تنهایی و گمراهی نمی یابند.
چنین باور گرانقدری، سیره و سخن فاطمه زهرا علیهاالسلام را چنان ارزش جاودانی بخشید که برای تمامی زمانها و همه افراد به عنوان الگویی پویا، به روز و شایسته مطرح خواهد بود.
آنگاه که اراده و تقدیر الهی را در آینده زندگی خود از زبان پدر شنید، با آبشاری از عشق و بینش فرمود: «خشنودم به آنچه که خدا برایم رضایت داده است.»[15]
و چون خود را در مقابل رسول خدا می بیند، افزون بر آنکه سر تسلیم بر تصمیم پیامبر(ص) فرود می آورد و می گوید: «در برابر خواسته های رسول اللّه مطیع هستم.»[16]
و حتی می فرماید: «انت اولی بی من نفسی»؛[17]
ای رسول خدا! شما بر من سزاوارتر از خودم هستی.
و به هنگام دریافت دستور امام و مقتدای خود، حضرت علی(ع) در باره منصرف شدن از نفرین به ستمگران به خاطر ستم برخی از آنان به شوهر خویش و غصب حق خود، در حالی که خشم و اندوه سراپای آن دردانه هستی را فرا گرفته بود با تمامی توان، دست اطاعت بر سینه گذارده، راه خود را از سوی مسجد پیامبر(ص) به طرف خانه برگردانده و با دنیایی از تسلیم و پیروی از امام زمان خود، اینچنین می فرماید:
«اذا ارجع و اصبر و اسمع له و اطیعَ»[18] حال که شوهرم و امام و پیشوایم فرمان داده که به خانه برگردم، می روم و صبر می کنم و سخن او را می پذیرم و از وی اطاعت می کنم.
و به دنبال آن شوهر مظلوم و معصوم خود را نگریسته می فرماید:
«علی! جانم فدای جان تو و روح من سپر بلاهای جان تو یا اباالحسن! همواره با تو خواهم بود، اگر تو در خیر و نیکی به سر می بری با تو خواهم زیست و یا اگر در سختی و بلاها گرفتار شدی باز هم با تو خواهم بود.»[19]
اوج اطاعت و تسلیم زهرای مرضیه علیهاالسلام روزی جلوه گر گردید که پیشاپیش خبر شهادت پاره تن خود حسین(ع) را در کربلا شنید. در این توفان غم و ماتم که هیچ مادری توان آگاهی از آن را در خود نمی بیند چون فاطمه تمامی این مصایب و سختیها را در محضر خداوند و بنا به خواست الهی می بیند، سر تسلیم فرود آورده و در سخنی کوتاه، بلندای معرفت، عشق و دلدادگی خود را نسبت به پروردگار مهربان این گونه توصیف می کند:
«یا اَبَه! سَلّمتُ و رَضیتُ و تَوکّلتُ عَلَی اللّه »؛[20]
پدرجان! در برابر خواسته های خدا تسلیم بوده و راضی ام و در این باره به خدا توکل کرده ام.
حضرت آیت اللّه خامنه ای این صفت ارجمند زهرای مرضیه(ع) را چنین توصیف می فرماید:
«بعد از مقامات معنوی و مراتب روحانی فاطمه زهرا علیهاالسلام که ماها قادر نیستیم آنها را درست بفهمیم خصوصیت عملی آن بزرگوار این بود که در همه شرایط، تسلیم محض حکم الهی و راه خدا بود. همین تسلیم محض بود که در طول تاریخ اسلام، از این بزرگوار یک مجاهد بی نظیر و یک پرچم مظلومیت و حقانیت به وجود آورد. تا امروز هم این پرچم برافراشته است و روز به روز مکانت آن
موجود عالی قدر افزوده شده است.»[21]

پی نوشت ها:

[1] . سوره احزاب، آیه 56.
[2] . مجمع البحرین، فخرالدین طریحی، ج2، ص404 و 405.
[3] . میزان الحکمه، محمدی ری شهری، ج4، بحث اسلام، مسلم و تسلیم.
[4] . سوره مائده، آیه 18.
[5] . سوره بقره، آیه 155.
[6] . سوره انعام، آیه 125.
[7] . سوره توبه، آیه 51.
[8] . سوره احقاف، آیه 15.
[9] . سوره حج، آیه 34.
[10] . سوره محمد، آیه 22.
[11] . سوره محمد، آیه 22.
[12] . سوره زمر، آیه 17.
[13] . سوره نساء، آیه 66 و 67 و 68.
[14] . همان، آیه 69.
[15] . ملحقات احقاق الحق، ج23، ص477؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص344؛ مختصر تاریخ دمشق، ج17، ص133.
[16] . بحارالانوار، ج43، ص149؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص344.
[17] . مناقب ابن شهر آشوب، ج1، ص142.
[18] . کتاب عوالم، ج11، ص211 و 599؛ ریاحین الشریعه، ج1، ص128 و 265؛ روضه کافی، ج8، ص238.
[19] . کوکب الدّری، ج1، ص196.
[20] . تفسیر فرات کوفی، ص55؛ بحارالانوار، ج44، ص264؛ تظلم الزهرا(ع)، ص95.
[21] . حدیث ولایت، ج6، صص72 73 (با تلخیص).

منبع : پایگاه حوزه

 نظر دهید »

"امام صادق علیه السلام را بهتر بشناسیم"

03 دی 1394 توسط معصومه نجاتي


(بخش اول)

نام شریفش جعفر، کنیه اش ابوعبدالله و ابواسماعیل و لقبهایش فاضل، قائم، طاهر، کافل، منجی و مشهورترین آنها صادق بود. درروز جمعه هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری قمری هنگام طلوع فجر درمدینه چشم به جهان گشود و در بیست و پنجم شوال سال 148 هجری قمری در سن شصت و پنج سالگی در مدینه چشم از جهان فرو بست ودر کنار پدر و جد (امام باقر و امام سجاد(ع) و عموی جدش (امام جسن مجتبی (ع » در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. پدرش 26ساله بود که او زاده شد. دوازده سال از عمر شریفش را در کنارجدش امام سجاد(ع) و نوزده سال را در کنار پدرش امام باقر(ع)گذراند. مدت امامت آن گرامی 34 سال بود که حدود هجده سال آن(132-114ه ) همزمان با حکومت امویان بود و شانزده سال آن(148-132 ه ) همزمان با حکومت عباسیان.

آن حضرت با پنج تن از خلفای بنی امیه هشام بن عبدالملک(125-105 ه )، ولید بن یزید (126-125ه)، یزید بن ولید(1267ه)، ابراهیم بن ولید (127ه) و مروان بن محمد ملقب به حمار (132-127ه) و دو تن از خلفای بنی عباس ابوالعباس سفاح(132-136) و ابو جعفر منصور (158-136ه) معاصر بود.

در مدت امامت آن حضرت در قلمرو اسلام حوادث مهمی روی داد. تنی چند از علویان علیه حکومت وقت قیام کردند. زید بن علی بن الحسین پسر امام سجاد(ع) در سال 121 هجری علیه هشام بن عبدالملک اموی در کوفه قیام کرد و به شهادت رسید. یحیی پسرزید نیز چند سال بعد در خراسان قیام کرد و کشته شد. محمد بن عبدالله معروف به نفس زکیه نوه امام حسن مجتبی(ع) نیز در سال 145 هجری علیه حکومت عباسی علیه منصور دوانیقی در مدینه قیام کرد ولی کارش به جایی نرسید و کشته شد. برادر این محمد،ابراهیم بن عبدالله هم در همان سال در بصره علیه منصور قیام کرد و کشته شد. از جمله مهمترین حوادث سیاسی اجتماعی دوران امامت امام صادق(ع) انتقال حکومت از امویان به عباسیان بود.

عباسیان که از سال 100 هجری یک نهضت فرهنگی پنهانی را بنیادکرده بودند و علیه امویان در خراسان مخفیانه تبلیغ می کردندسرانجام در سال 129 هجری به یک قیام نظامی به رهبری ابومسلم خراسانی دست زدند و در سال 132 هجری ابوالعباس سفاح را درکوفه به خلافت رساندند و در همان سال مروان حمار آخرین خلیفه اموی در مصر به دست سپاه خراسان کشته شد.

در دوره امامت امام صادق(ع) مسلمانان بیش از پیش به علم ودانش روی آوردند و در بیشتر شهرهای قلمرو اسلام بویژه درمدینه، مکه، کوفه، بصره و… مجالس درس و مناظره های علمی دایرو از رونق خاصی بر خور دار گردید. در این مدت و با استفاده ازفرصت به دست آمده امام صادق(ع) توانست علوم و معارف اهل بیت را بیان کرده در همه جا منتشر کند. سفرهای اجباری و اختیاری امام به عراق و به شهرهای حیره، هاشمیه و کوفه و مدتی اقامت در کوفه و برخورد با اربابان دیگر مذاهب فقهی و کلامی نقش بسزایی در معرفی علوم اهل بیت و گسترش آن در جامعه داشت. دراین شهرها مدینه، کوفه، حیره، هاشمیه و مکه در ایام حج گروههای مختلف برای فراگیری دانش نزد آن حضرت می آمدند و ازدریای دانش او بهره می بردند. بزرگان اهل سنت چون مالک بن انس،ابوحنیفه، سفیان ثوری، سفیان بن عیینه، ابن جریح، روح ابن قاسم و… ریزه خوار خوان دانش بیکران او بودند. آن اندازه که دانشمندان و راویان از او حرف و حدیث نقل کرده و از دانش وی بهره برده اند از هیچ یک از دیگر ائمه و دیگر خاندان اهل بیت،آن اندازه نقل نکرده اند. هیچ محدث و فقیهی به اندازه آن حضرت مساله پاسخ نگفته است. بر خورد وی با گروههای مختلف مردم سبب شد که آوازه شهرتش در دانش و بینش دینی، علم و تقوی، سخاوت وجود و کرم و… در تمام قلمرو اسلام طنین انداز شود و مردم ازهر سو برای استفاده از دانش بیکران وی رو سوی او کنند.

دانشمندان علم حدیث شمار کسانی را که مورد اعتماد بوده اندراویان ثقه و از آن حضرت حدیث نقل کرده اند تا چهار هزار نفررا نوشته اند.

ظاهرا نخستین بار ابن عقده این شمارش را انجام داده است. (نک مناقب، 4/369 دارالاضواء) شیخ طوسی در کتاب رجال خود سه هزار ودویست و سی و چهارتن از این راویان از جمله دوازده زن را نام برده است. (نک: رجال طوسی، اصحاب الصادق(ع » در این دوره علوم و فلسفه ایرانی، هندی و یونانی به حوزه اسلامی راه یافت وبازار ترجمه علوم گوناگون از زبانهای مختلف به زبان عربی گرم و پررونق گردید. همچنین مکتبهای کلامی و فرقه های مذهبی و فقهی در این عصر پایه گذاری شد. مناظرات امام صادق(ع) با اربابان دانشهای گوناگون چون پزشکان، فقیهان، منجمان، متکلمان، صوفیان و… بویژه مناظرات وی با ابوحنیفه مشهور و در منابع شیعه وسنی ثبت است. (نک مناقب: 4/305-233، کشف الغمه: 2/430-367) به عنوان مثال چگونگی گردش خون در بدن و وظائف گلبولها را امام صادق(ع) دست کم هزار سال پیش از دانشمندان غربی بیان کرده است. (بنگرید: توحید مفضل).
شمایل

بیشتر شمایل آن حضرت مثل پدرش امام باقر(ع) بود. جز آنکه کمی باریکتر و بلندتر بود. مردی بود میانه بالا، افروخته روی،پیچیده موی و پیوسته صورتش چون آفتاب می درخشید. در جوانی موهای سرش سیاه بود. بینی اش کشیده و وسط آن اندکی بر آمده بودو برگونه راستش خال سیاهی داشت. محاسن آن جناب نه زیاد پرپشت و نه زیاد تنک بود. دندانهایش درشت و سفید بود و میان دودندان پیشین آن گرامی فاصله داشت. بسیار لبخند می زد و چون نام پیامبر برده می شد رنگ رخسارش زرد و سبز می شد. در پیری سفیدی موی سرش بر وقار و هیبتش افزوده بود.
آراستگی ظاهر

بسیار با ابهت بود. چندانکه چون دانشمندان زمانش به قصدپیروزی بر او برای مناظره های علمی به دیدارش می رفتند، بادیدن او زبانشان بند می آمد. همواره با وقار و متین راه می رفت و به هنگام راه رفتن عصا در دست می گرفت. ظاهرش همیشه مرتب ولباسش اندازه بود. به وضع ظاهر خود بسیار اهمیت می داد. موهای سر و صورتش را هر روز شانه می زد. عطر به کار می برد و گل می بوئید. انگشتری نقره بانگین عقیق در دست می کرد و نگین عقیق بسیار دوست می داشت. هنگام نشستن گاه چهار زانو می نشست و گاه پای راست را بر ران چپ می نهاد. در اتاقش نزدیک در و رو به قبله می نشست. لباسهایش را خود تا می کرد. گاه بر تخت می خوابیدو گاه بر زمین. چون از حمام بیرون می آمد لباس تازه و پاکیزه می پوشیدو عمامه می گذاشت.
لباس پوشیدن

در لباس پوشیدن هم ظاهر را حفظ می کرد و هم توانایی مالی را ومی فرمود: «بهترین لباس در هر زمان، لباس معمول مردم همان زمان است.» هم لباس نو می پوشید و هم لباس وصله دار. هم لباس گران قیمت می پوشید و هم لباس کم بها و می فرمود: «اگر کهنه نباشد، نو هم نیست.» لباس کم بها و زبر را زیر و لباس نرم وگران قیمت را روی آن می پوشید و چون «سفیان ثوری » زاهد به وی اعتراض کرد که «پدرت علی (ع) لباسی چنین و گرانبهانمی پوشید» فرمود: «زمان علی (ع) زمان فقر و نداری بود واکنون همه چیز فراوان است. پوشیدن آن لباس در این زمان لباس شهرت است و حرام خداوند زیبا است و زیبایی را دوست دارد و چون به بنده اش نعمتی می دهد، دوست دارد بنده اش آن را آشکار کند.

سپس آستین را بالا زد و لباس زیر را که زبر و خشن بود، نشان داد و فرمود: «لباس زبر و خشن را برای خدا پوشیده ام و لباس روئین را که نو و گرانبها است برای شما.» هنگام احرام وانجام فریضه حج برد سبز می پوشید و به گاه نماز پیراهن زبر وخشن و پشمین. لباس سفید را بسیار دوست داشت و چون به دیدن دیگران می رفت آن را برتن می کرد. نعلین زرد می پوشید و به کفش زرد رنگ و سفید علاقه مند بود.
غذا خوردن

به هنگام غذا خوردن چهار زانو می نشست و گاهی هم بر دست چپ تکیه می کرد و غذا می خورد. رعایت بهداشت را بویژه به هنگام غذاخوردن بسیار مهم می شمرد. همواره هم پیش از غذا خوردن دستانش را می شست و هم بعد از غذا، با این تفاوت که پیش از غذا دستانش را بعد از شستن، با چیزی چون حوله خشک نمی کرد ولی پس از غذاآنها را می شست و خشک می کرد. اگر هنگام غذا خوردن دستانش تمیزبود آنها را نمی شست. همیشه غذا را با گفتن «بسم الله » شروع می کرد و با جمله «الحمدالله » به پایان می برد. نیز غذا را بانمک آغاز و با سرکه تمام می کرد. به هنگام خوردن غذا«الحمدلله » بسیار می گفت و نعمتهای خدا را سپاس می گفت. غذارا داغ نمی خورد بلکه صبر می کرد تا معتدل شود، میل می کرد. به وقت خوردن از آن قسمت ظرف که مقابلش بود غذا می خورد. هیچگاه در حال راه رفتن غذا نمی خورد. و هیچ وقت شام نخورده نمی خوابید. همواره به اندازه غذا می خورد و از پرخوری پرهیزمی کرد. بعد از غذا خوردن خلال می کرد.
عبادت

امام صادق(ع) از اعاظم عباد و اکابر زهاد بود. از سه حال خارج نبود: یا روزه داشت، یا نماز می خواند و یا ذکر می گفت. چون روزه می گرفت بوی خوش به کار می برد و بعد از ماه رمضان بی درنگ زکات فطره روزه خود، خانواده و خدمتکارانش را می پرداخت.

شبهای قدر را اگرچه مریض بود تا صبح در مسجد به نیایش وعبادت می گذراند. چون نیمه شب برای خواندن نماز شب بر می خاست با صدای بلند ذکر می گفت و دعا می خواند تا اهل خانه بشنوند وهرکس بخواهد برای عبادت برخیزد. هنگامی که ماموران حکومت برای دستگیری وی شبانه از دیوار منزلش وارد می شدند، او را درحال راز و نیاز با توانای بی همتا یافتند. آن گرامی ذکر رکوع وسجود را بسیار تکرار می کرد.

امام صادق(ع) خداوند را همه جا حاضر و او را بر اعمال خودناظر می دانست. از این رو به گاه نیایش مجذوب خداوند می شد. مالک بن انس می گوید: «با امام صادق بر او درود خدای باد حج گزاردم، به هنگام تلبیه هرچه می کوشید تا لبیک بگوید، صدایش درگلو می ماند و چنان حالتی به او دست می داد که نزدیک بود ازمرکبش به زیر افتد. گفتم: چاره ای نیست باید لبیک گفت. فرمود:

چگونه جرات کنم لبیک بگویم، می ترسم خداوند بگوید: «نه لبیک » چون زبان به لبیک می گشود، آن قدر آن را تکرار می کرد که نفسش بند می آمد. قرآن را بسیار بزرگ می داشت و آن را در چهارده بخش قرائت می فرمود.
برنامه زندگی کار

امام صادق(ع) در زندگی برنامه ای منظم داشت و هرکاری را به موقع انجام می داد; چنانکه خود فرمود: «بی حیا بی ایمان است وبی برنامه بی چیز» مجلس درس و بحث و مناظره ها و مذاکرات علمی با شاگردان، یاران و سران مذاهب دیگر وقت معینی داشت وپرداختن به امور زندگی و کار در مزرعه و باغ نیز وقت خاص خودش را.

آن حضرت یاران و پیروان خود را به کسب مال حلال تشویق می کرد واز آنان می خواست که در کار خود کوشا باشند و از هرگونه تنبلی و کسالت دوری کنند. کار کردن و تجارت را موجب عزت و سربلندی انسان می دانست و می فرمود: «صبح زود برای به دست آوردن عزت خود بروید.» ولی تاکید می کرد که تجارت باید سالم باشد و کسب در آمد از راههای درست و مشروع باشد.

آن گرامی هرگونه کوشش و تلاش را برای توسعه زندگی خود وخانواده، حج و زیارت رفتن، صدقه دادن و صله رحم کردن را تلاش برای آخرت می دانست نه دنیا. تنها به کار و کوشش سفارش نمی کرد،بلکه خود نیز کار می کرد و در روزهای بسیار گرم تابستان، عرق ریزان در مزرعه و باغ خود کار می کرد. باغش را بیل می زد وآبیاری می کرد. یکی از یارانش می گوید: «آن حضرت را در باغش دیدم، پیراهنی تنگ، زبر و خشن در برو بیل در دست باغ راآبیاری می کرد و عرق از سرو صورتش سرازیر بود. گفتم: «اجازه بفرمایید من کار را انجام دهم.» فرمود: «من کسی را دارم که این کارها را انجام دهد، ولی دوست دارم که مرد در راه به دست آوردن روزی حلال از گرمی آفتاب آزار ببیند و خداوند ببیند که من در پی روزی حلال هستم. » یکی از یارانش که آن حضرت را در یک روز بسیا گرم تابستان دید که کار می کند، معترضانه گفت:

«فدایت شوم، شما با مقام والایی که نزد خداوند داری وخویشاوندی نزدیکی که با پیغمبر داری، در چنین روزی، این گونه سخت کار می کنی؟» امام(ع) پاسخ داد: «در طلب روزی حلال بیرون آمدم تا از چون تویی بی نیاز شوم.» امام صادق(ع) هم خود کارمی کرد و هم غلامان و خدمتکاران خود را به کار وا می داشت و هم کارگران روز مزد را به کار می گرفت. هر وقت کارگری را به کارمی گرفت پیش از خشک شدن عرقش مزدش را می پرداخت. هنگام برداشت خرما هم در جمع آوری آن کمک می کرد و هم در وزن کردن آن. و هم به هنگام فروش و تقسیم بر فقرا و نیازمندان.
تجارت

امام صادق(ع) نه تنها پیروان و یارانش را به کارهای درست وتجارت صحیح تشویق می کرد بلکه خود نیز گاهی به تجارت می پرداخت.اما نه به دست خویش. بلکه سرمایه اش را در اختیار کارگزاران وافراد مطمئن قرار می داد تا با آن تجارت کنند. چون می شنید که سودی برده و روزی به او رسیده شادمان می شد. با این حال برتجارت سالم بسیار تاکید داشت و هنگامی که کارپرداز وی مصادف که با سرمایه وی به تجارت مصر رفته بود، با سودی کلان باز گشت فرمود: «این سود خیلی زیاد است با کالاها چه کردید که چنین سود هنگفتی به دست آوردید؟» مصادف پاسخ داد: «چون به مصرنزدیک شدیم از کاروانهای که از مصر می آمدند از وضع کالای خویش پرسیدیم. دانستیم که این کالا مورد نیاز مردم مصر است و دربازار آنجا بسیار نایاب است. از این رو با هم پیمان بستیم که کالایمان را جز در برابر هریک دینار سرمایه یک دینار سود، کمترنفروشیم، این بود که سود زیادی بردیم.»

امام(ع) فرمود:«سبحان الله، علیه مسلمانان هم پیمان می شوید که کالایتان راجز در برابر هر دینار سرمایه یک دینار سود کمتر نفروشید!»سپس اصل سرمایه اش را برداشت و فرمود: «من را به این سودنیازی نیست. ای مصادف، چکاچک شمشیرها از کسب روزی حلال آسان تراست.» چون امام(ع) این گونه سود بردن را اجحاف در حق مسلمانان می دانست به کارگزار خود اعتراض کرد و از آن سود چیزی بر نگرفت.

منبع : پایگاه حوزه

 نظر دهید »

"ويژگی های پیامبراکرم صلی الله علیه و آله از دیدگاه قرآن"

03 دی 1394 توسط معصومه نجاتي


کامل ترین انسان

وجود رسول اکرم صلی الله علیه و آله سرشار از فضیلت های انسانی و صفت های پسندیده و سیر و سلوکی پایدار بود که از بزرگی، اصالت و خوی ناب وی را حکایت می کرد. خداوند او را نیکو تربیت فرمود و از گزند محیطی که در آن می زیست، در امان نگاه داشت. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آراسته به سجایای نکوی اخلاقی بود، به همین دلیل خدای متعال او را در قرآن بدین صفت توصیف فرمود: «وإِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظیم.» بنابراین، محمد صلی الله علیه و آله برجسته ترین نمونه کمال انسانی و شایسته ترین الگوی مسلمانان است و از این رهگذر، خداوند به ما فرمان داده است که از او پیروی کنیم و برای دست یابی به رضوان الهی، به آموزه های وی عمل کنیم. خدای سبحان، مؤمنان را در قرآن مخاطب ساخته و فرموده است:

لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللّه ِ اُسْوَةٌ حَسَنةٌ لِمَنْ کان یَرْجُواللّه َ وَ الیومَ الآخِرَ و ذَکَرَللّه َ کَثیرا.(احزاب:21)

برای کسانی که به خدا و روز قیامت امیدوارند و خدا را زیاد یاد می کنند، رسول خدا بهترین الگو است.

این آیه، خود قوی ترین دلیل و بزرگ ترین گواه بر این است که رسول خدا صلی الله علیه و آله از شایسته ترین اخلاق و پسنده ترین فضیلت های انسانی بهره مند بوده است.
پیام متن:

رسول اکرم صلی الله علیه و آله بهترین و شایسته ترین الگوی اخلاقی برای مسلمانان است.
فروتنی، از ویژگی های اخلاقی پیامبر

بیشتر فرمانروایان صاحب قدرتی که زمام امور مردم را به دست دارند، از فروتنی به دورند؛ به ویژه در روزگاران گذشته که فخرفروشی لازمه حکومت حکم رانان کشورها به شمار می آمد.

حضرت محمد صلی الله علیه و آله در زمان خود با این شیوه ناپسند به مخالفت برخاست و فروتنی را پیشه حکومت خود ساخت، به گونه ای که یکی از اهداف رسالت آن بزرگوار، ریشه کن کردن خودپسندی در جامعه بود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بیشتر وقت ها، هواداران خویش را پند و اندرز می داد و می فرمود:«کسی که ذره ای تکبر در دل او باشد، هرگز روی بهشت را نخواهد دید». پیامبر خود، در نهایت تواضع با مردم رفتار می کرد. در باب رفتار رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است که آن حضرت در آخر مجلس می نشست و با افرادی که در مجلس بودند، به گونه ای یکسان برخورد می کرد تا کسی از جمع تصور نکند فرد دیگری که در آن مجلس حضور دارد، بیشتر از او مورد احترام پیامبر است.

روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله با تکیه بر عصا نزد اصحاب رفت. آنان به احترام حضرت از جای خود برخاستند. پیامبر فرمود:«مانند عجم ها نایستید که برخی بر بعضی دیگر تعظیم و کرنش می کنند».

از جمله سفارش های حضرت به یارانش این بود که:

شما در مدح و ستایش من مبالغه نورزید، آن گونه که مسیحیان درباره فرزند مریم راه افراط پیش گرفتند و او را فرزند خدا خواندند. من بنده ای از بندگان خدا هستم. از این رو، به من، بنده خدا و فرستاده او بگویید.

از نمونه های تواضع و فروتنی آن حضرت این بود که کفش خود را پینه و لباسش را وصله می زد؛ در کارهای خانه همکاری می کرد. به کمک آنها گوشت خرد می کرد. با حیاترین انسان ها بود. به چهره کسی خیره نمی شد به پرسش برده و شخص آزاد پاسخ می گفت و به گونه ای در جمع یاران می نشست که آخر مجلس واقع شود، اگر کسی در مورد نیازش با حضرت به گفت وگو می پرداخت و سخن به درازا می کشید، حضرت حوصله به خرج می داد تا آن فرد خودش سخن کوتاه کند و کسی که حاجتی از او می خواست، آن را برآورده می کرد و یا در زمینه برآورده شدن نیازش، با او سخن می گفت.

روز فتح مکه، مردی نزد پیامبر آمد، در حالی که اندامش از ترس می لرزید. آن حضرت فرمود: «نترس، من که پادشاه نیستم. من فرزند بانویی هستم از قبیله قریش که خوراکش گوشت خشکیده بود»
پیام متن:

فروتنی و تواضع، از برجسته ترین خصلت های اخلاقی رسول اکرم صلی الله علیه و آله است.
محبت و مهربانی رسول صلی الله علیه و آله

مهربانی عملی نیک و پسندیده در اسلام و یکی از صفت های پروردگاری است که او خود به مصداق «وَ رحمتی وسِعَت کُلَّ شی ءٍ»، رحمان است و رحیم.

خدای سبحان، رسول اکرم صلی الله علیه و آله را خاص این صفت گرداند و در خطاب به مؤمنان فرمود:

لَقد جاءکُمْ رسَولٌ مِنَ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ علیه ما عَنِتُّم حریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤمِنینَ رَئوُوفٌ رحیمٌ. (توبه: 128)

پیامبری از بین خودتان به سویتان آمد. وضع پریشانی و جهل شما بر او دشوار می آید. به شما اهتمام دارد و با مؤمنان رئوف و مهربان است.

در آیه ای دیگر، خداوند پیامبرش را این گونه می ستاید:

فَبما رَحْمَةٍ مِنَ اللّه ِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظّا غَلیظَ الْقَلْب لاَْنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک. (آل عمران: 159)

خداوند با رحمت خویش تو را با مردم مهربان و خوش خو گرداند و اگر تندخو و سخت دل بودی، مردم از پیرامون تو پراکنده می شدند.

سراسر زندگی رسول اکرم صلی الله علیه و آله رأفت و مهربانی بود؛ چه در رفتارش با مردم و چه در رهنمودهایی که به امت خویش داشت. آن حضرت به پیروان خود سفارش می فرمود:

به زمینیان مهربانی کنید تا آن که در آسمان است [خدا] به شما مهر بورزد. کسی که با مردم مهربانی نکند، مشمول مهر و محبت الهی نخواهد بود. مهربانی از دل شقاوتمند سلب می شود.

گفتنی است مهربانی کردن در حق کسانی که از حیث قدرت و مقام پایین ترند، ضرورت بیشتری می یابد. یکی از یاران حضرت رسول می گوید: من هرگز ندیدم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله یکی از خدمتکاران خود را کتک بزند.

مسلم، از انس روایت می کند:

ده سال خدمت گزاری رسول خدا صلی الله علیه و آله را کردم، آن حضرت هرگز به من اُف نگفت و هر کاری انجام دادم، نفرمود چرا انجام دادی و چیزی را که انجام ندادم، نفرمود چرا انجام ندادی.

از توصیه های آن حضرت درباره بردگان، این بود که:

آنها برادران شما هستند که زیردستتان قرار دارند. از آنچه می خورید، بدانان نیز بخورانید و از آنچه می پوشید، آنها را نیز بپوشانید و کاری را که در توان آنها نیست، از آنان درخواست نکنید. و اگر درخواست کردند، به آنها کمک کنید.

مهربانی و عطوفت پیامبر شامل حیوانات نیز می شد. ایشان در این باره می فرمود: «هر مسلمانی که درختی بکارد و یا زراعتی کشت کند و پرنده یا انسان و یا حیوانات از آن بهره مند شوند، صدقه به شمار می آید».

حضرت در این سخن کسی را که به حیوانی غذا بدهد، ستوده و آن را عملی نیک دانسته است که آدمی به واسطه آن، به پیشگاه خداوند تقرب می جوید. رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره کسانی که به حیوان ترحم و مهربانی نشان می دهند، حکایتی این چنین نقل می کند:

فردی در راهی می گذشت، تشنگی بر او چیره شد. چاه آبی دید و از آن پایین رفت و آب نوشید و بالا آمد.

ناگهان سگی را دید که از شدت تشنگی زبانش بیرون آمده است. مرد با خود گفت: تشنگی، قدرت و توان این سگ را نیز به اندازه من سلب کرده است. از این رو، از چاه پایین رفت و کفش خود را پر از آب کرد و آن را به دهان گرفت و بالا آمد و سگ را سیراب ساخت. خداوند نیز او را ستود و گناهان وی را بخشید.

باز از این بزرگوار در روایتی می خوانیم: «زنی بر اثر زندانی کردن گربه ای که به او خوراک و آب نداد و نیز آن را رها نساخت تا از حشرات بیابان بخورد، به عذاب الهی دچار شد».
پیام متن:

1. مهربانی، در اسلام صفتی نیک و برجسته است

2. رأفت و مهربانی رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز سرچشمه خدایی داشت.

3. مهربانی پیامبر صلی الله علیه و آله حتی با حیوانات.
شکیبایی و سخاوت

رسول خدا صلی الله علیه و آله در عین قدرت بر انتقام، گذشت و بردباری می نمود. این شکیبایی و بخشش، در واقع پیروی از دستور الهی بود که: «خُذِالْعَفْوَ و أمُرْ بِالعُرْفِ و أَعْرِضْ عنِ الجاهِلینَ». (اعراف: 199)

در تفسیر این آیه شریفه آمده است: با کسی که با تو قطع رابطه کرده است، ارتباط برقرار کن. به کسی که تو را از بخشش محروم ساخته است، عطا کن و کسی را که به تو ستم روا داشته است عفو کن؛ زیرا اگر با کسی که با تو قطع رابطه کرده است ارتباط برقرار کنی، در حقیقت او را بخشوده ای و اگر به کسی که تو را از عطا محروم ساخته است بخشش نمایی، کار نیکی انجام داده ای و اگر از کسی که به تو ستم روا داشته است بگذری، در واقع از افراد نادان و جاهل روگردان شده ای. خداوند در قرآن کریم درباره تشویق به عفو و بخشش فرموده است.

ولاتستوی الحسنةُ و لاالسَّیِّئَةُ إدفَعْ بِالّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإذا الذّی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کأَنَّهُ وَلیٌّ حَمیمٌ. (فصلت: 34)

خوبی و بدی با هم یکسان نیستند. بدی مردم را همیشه با نیکی دفع کن تا همان کس که بین تو و او دشمنی وجود دارد، دوست تو باشد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله ، هرگز برای خود از کسی انتقام نگرفت، مگر در مواردی که هتک حرمت الهی می شد که در آن صورت، برای خدا انتقام می گرفت.

یکی از رخدادهایی که بخشش کریمانه حضرت شامل آن شد و از بردباری بی نظیر وی دلالت داشت، این بود که در جریانی، تعداد هشتاد تن از اهالی مکه مجهز به انواع سلاح ها، از ناحیه کوه «تنعیم» به سمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و یارانش فرود آمدند و آهنگ حمله به رسول خدا صلی الله علیه و آله را سردادند که یاران آن حضرت، با درایت، آنها را به اسارت درآوردند، ولی پیامبر از خطای آنها گذشت.
پیام متن:

1. عفو و گذشت، از صفت های برجسته اخلاقی رسول اکرم صلی الله علیه و آله .

2. انتقام نگرفتن رسول خدا صلی الله علیه و آله از کسی، مگر به جهت جلوگیری از هتک حرمت الهی.
پیامبر پارسا

از دیدگاه اسلام، امور مادی نباید انسان را از پرداختن به وظایفش در پیشگاه آفریدگار بازدارد. انسان هر اندازه در زندگی، اموال و دارایی گرد آورد، سرانجام وی مرگ است و از آنچه گرد آورده است، باید دل برکند. بر این اساس، خداوند پیامبرش را این گونه به زهد دعوت می کند:

وَلا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعنا بِهِ أَزْواجا مِنْهُمْ زَهْرةَ الحیاةِ الدُّنیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ و رِزْقُ رَبّکَ خیرٌ و أَبْقی.(طه: 131)

خدای سبحان در این آیه شریفه، پیامبر خود و نیز مؤمنان را از طمع به مال دنیا و روآوردن به انواع لذت های حرام برحذر داشته است؛ زیرا همه نعمت های دنیا تنها برای آزمودن آدمی در اختیار اوست. بنابراین آنچه از خوبی ها که خداوند برای آخرت مؤمنان ذخیره می کند، جاودانی و ارزشمند است. این پیام به معنای دنیاگریزی و دوری از ابزارهای مادی و زیستن، به امید یاری دیگران نیست، بلکه منظور گذشتن ازخوشی های زودگذر در راه کمک به حق و دست گیری مستمندان است. سفارش رسول اکرم صلی الله علیه و آله برای کاستن از طمع ورزی و کشمکش بر سر دنیا، زهد و پرهیزکاری است. حضرت رسول در حدیثی می فرماید: «به مال دنیا بی اعتنا باش تا خداوند تو را دوست بدارد و به آنچه مردم دارند، چشم نداشته باش تا مردم تو را دوست داشته باشند».

نبی گرامی اسلام خود، الگوی بی نظیر زهد و پارسایی بود و از لذت های دنیا دوری می کرد. زهد آن حضرت از دلایل راستی نبوت ایشان بود؛ زیرا زمانی که دنیا به آن بزرگوار به ویژه پس از فتح مکه ـ رو آورده بود، شیوه حضرت در خوراک و پوشاک و اثاثیه منزل، هرگز تغییر نکرد.

یکی از همسران پیامبر زندگی ساده رسول خدا صلی الله علیه و آله را این گونه توصیف می کند:

رختخوابی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله در آن می خوابید، از پوستی پر شده با لیف خرما تهیه گشته بود. گاهی ما به عنوان خانواده رسول خدا صلی الله علیه و آله به مدت یک ماه، برای پختن غذا آتش روشن نمی کردیم و خوراک ما تنها خرما و آب بود. تا آن زمان که پیامبر رحلت کرد، خانواده وی دو روز پی در پی از قرص نان جو هم سیر نگشتند.

البته، این سخنان بدین معنا نیست که پیامبر خدا در مدت عمر خود از این گونه غذاها استفاده می کرد، بلکه روایت شده است که آن حضرت حلوا و عسل را دوست داشت و از گوشت و سبزیجات و میوه تناول می فرمود، ولی برای کمک به تهی دستان امت خود، از خوردن آنها خودداری می کرد و جز به مقداری که رفع گرسنگی کند، نمی خورد.
پیام متن:

رسول خدا صلی الله علیه و آله الگوی زهد و ساده زیستی امت خویش است.

 نظر دهید »

"سیمای حضرت مهدی در پرتو قرآن و روایات"

03 دی 1394 توسط معصومه نجاتي

موضوع مهدی، انتظار و ظهور، سراسر کتابها و مدارک مذاهب اسلامی را فرا گرفته است. پیامبر اکرم خود آن را تعلیم داده است. علیبن ابیطالب و دیگر امامان، همواره دربارهی آن سخن گفتهاند و دربارهی خصوصیات موعود و ظهور، و انتظار منتظران، دقایقی بسیار مطرح ساخته اند. علما و بزرگان فِرَق اسلامی ر سرتاسر تاریخ جهان اسلام، در اینباره فصلها نوشتهاند و کتابها نگاشتهاند. با این حساب، آیا شدنی است که موضوعی این چنین، در کتاب الهی ریشه نداشته باشد؟!

در قرآن کریم، دربارهی مسایل آیندهی دوران، و حوادث آخر الزّمان، و استیلای خوبی و خوبان بر جهان، و حکومت یافتن صالحان ـ گاه به اشاره، و گاه به تصریح ـ سخن گفته شده است. اینگونه آیات را مفسران اسلامی با مستندات و مدارک دربارهی حضرت مهدی و ظهور آخر الزّمان دانستهاند. از جمله آیات مربوط به حضرت مهدی و آخر الزّمان و ظهور طلعت رشیده و دولت کریمه است:

1. وارثان خدا بر روی زمین:

قال موسَی لِقومِهِ استَعینُوا باللهِ و اصبِروا إنّ الأرض لِلّه یُورِثُهَا مَن یَشَآءُ مِنْ عِبادِهِ والعَقبة لِلمُتّقین ؛ موسی به قوم خود گفت: “از خدا یاری جویید و پایداری ورزید، که زمین از آنِ خداست؛ آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد میدهد؛ و فرجام [نیک] برای پرهیزکاران است".

عن هشامبن سالم عن أبی خالد الکابلی عن أبی جعفر قال: وَجدنا فی کتاب علیّ “أنّ الأرضَ لِلّه یورثُها من یشاء من عباده والعاقبة للمتقین” أنا و أهلُ بیتی الذین أورثنا الأرض و نحن المتّقون و الأرضُ کلّها لنا…

امام باقر فرمود: ما در کتاب [حضرت] علی یافتیم که: زمین متعلق به خداست و به هر کس از بندگان خویش بخواهد وا میگذارد و سرانجام نیک از آنِ پرهیزکاران است. من و خاندانم کسانی هستیم که خدا زمین را به ما واگذار کرده و ما هستیم پرهیزکاران و همهی زمین از آنِ ماست، هرکه از مسلمانان زمینی را زنده کند باید آن را آباد کند و خراج آن را به امام از خاندان من بپردازد و هرچه از آن زمین استفاده کند و بخورد حق اوست و اگر زمین را واگذارد و خراب کند و مرد دیگری از مسلمین پس از وی، آن را آباد سازد و زنده کند او نسبت به آن زمین از کسی که آن را واگذاشته سزاوارتر است و او باید خراج آن را به امام از خاندان من بپردازد و هرچه از آن زمین استفاده کند، حق اوست تا زمانی که قائم از خاندان من با شمشیر ظاهر شود. آنگاه او، زمینها را تصرف کند و از متصرفین جلوگیری نماید و آنها را از آنجا اخراج کند ـ همچنان که رسول خد زمینها را تصرف کرد و از متصرّفین جلوگیری نمود ـ مگر زمینهایی که در دست شیعیان ما باشد که حضرت قائم نسبت به آنچه در دست آنهاست قرارداد میبندد و زمین را در دست آنها وا میگذارد.

2- حکومت صالحان در زمین:

ولَقَد کَتَبنَا فِی الزّبُورِ مِن بَعدِ الذّکرِ أنّ الأرضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالحُون ؛ و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایستهی ما به ارث خواهند برد.

علیبن ابراهیم فی تفسیره المنسوب إلی الصّادق فی معنی الآیة: قال؛ قال: الکتب کلّها ذکرالله، إنّ الأرض یرثها عبادی الصالحون قال: القائم و أصحابه و فی روایةٍ أخری عن الباقر: هم أصحاب المهدی فی آخر الزّمان.

علیبن ابراهیم در تفسیرش از قول امام صادق در تفسیر این آیه بندگان شایستهام وارث زمین خواهند شد آورده است که امام فرمود: مراد از بندگان شایسته حضرت قائم و یاران او هستند. و در روایت دیگری از قول امام باقر آمده است: مراد از بندگان صالح اصحاب حضرت مهدی هستند که در آخر الزمان میآیند. شیخ منصورعلی ناصف نویسندهی کتاب التاج الجامع للاصول کتابی که اصول پنجگانهی معروف اهل سنت در آن گردآوری شده و تقریظهای مهمی از علمای الازهر به آن نوشته شده است چنین آورده است:

إشتَهَرَ بَینَ العُلَماء سَلَفاً و خَلَفا أنّه فِی ءاخِرِ الزّمانِ لابُدّ مِن ظَهور ِ رَجُلٍ من أهل البَیتِ مُسمّی المهدی یَستَولی عَلَی المَمالِکَ الإسلامیّةِ وَیَتّبعهُ المُسلِمُونَ وَیَعدِلُ بَینَهُم ویؤیّدُ الدّین؛ در میان همهی دانشمندان امروز و گذشته مشهور است که در آخرالزمان به طور یقین مردی از اهل بیت: ظاهر میشود که بر تمام کشورهای اسلامی مسلط میگردد، و همهی مسلمانان از او پیروی میکنند و در میان آنها عدالت را اجرا مینماید و دین را تقویت میکند. سپس میافزاید:

وَقَد رُوِیَ أحادیثُ المَهدی جَماعة مِن خِیارِ الصّحابة وأخرَجَها أکابِرُ المُحدّثین: کأبی داوود، و ترمذی، و ابن ماجة، والطبرانی، و ابی یُعلی والبزاز و الامام احمد والحاکم. احادیث مهدی را گروهی از اصحاب خوب پیامبر نقل کرده و بزرگان اهل بیت مانند: ابو داوود و ترمذی و ابن ماجه و طبرانی و ابو یُعلی و بزاز و امام احمد و حاکم در کتابهای خود آورده اند.

3- حکومت جهانی مستضعفان:

وعداللهُ الّذینَ ءامَنُوا مِنکُم وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَسخلفنّهم فِی الأرض کَما استَخلَفَ الّذینَ مِن قَبلِهِم وَلَیُمَکّننَّ لَهُم دِینَهُم الّذی ارتَضی لَهُم وَلَیُبدّلَنّهُم مّن بَعدِ خَوفِهِم أمناً یَعبُدُونَنی لایُشرِکُونَ بِی شَیئاً وَمَن کَفَرَ بَعدَ ذلکَ فَأولئکَ هُمُ الفاسِقُون ؛ خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین جانشین [خود] قرار دهد همان گونه که کسانی که پیش از آنان بودند جانشین [خود] قرار داد. و آن دینی را که برایشان پسندیده است به سودشان مستقر کند، و بیمشان را به ایمنی مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت کنند و چیزی را با من شریک نگردانند، و هر کس پس از آن به کفر گراید؛ آنانند که نافرمانند. روی ابوعلی الفضلبن الحسن الطبرسی فی کتاب مجمع البیان فی تفسیر قوله تعالی: وعدالله الذین ءامنوا و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الأرض؛ قال المروی، عن اهل البیت:، انّها فی المهدی من ءال محمد طبرسی در مجمع البیان در تفسیر این آیه: خداوند آنان را که ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، وعده داده که آنها را در زمین جانشین خود کند، میفرماید: از اهل بیت: روایت شده که: این آیه در شأن حضرت مهدی از آل محمد نازل شده است. شیخ ابوالنًّضر عیاشی، با اسناد خود، از حضرت امام زین العابدین روایت کرده است که این آیه را خواند و فرمود: اینان به خدا شیعهی ما هستند، خدا این کار را در حق آنان به دست مردی از ما خواهد کرد و این مرد مهدیِ این امت است؛ و او همان کسی است که پیامبر فرموده است: “اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند، خدا همان یک روز را چنان دراز کند تا مردی از خاندان من حاکم جهان گردد. او هم نام من [محمد] است. او زمین را از عدل و قسط لبریز سازد، همانگونه که از ظلم و جور لبریز شده باشد.".

4- آیهی ظهور حق:

هُوَ الّذی أرسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدی ودینِ الحَقّ لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّین کلِّهِ ولوکَرِهَ المُشرِکوُن ؛ او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین درست، فرستاد تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند. محمدبن فضیل در حدیثی نقل میکند که امام موسی کاظم در تفسیر این آیه: لیظهرهُ علی الدین کله فرمود: هنگام قیام قائم این دین را بر سایر ادیان غلبه دهد. شیخ بزرگوار قمی در تفسیر خود میگوید: این آیه دربارهی قائم آل محمد نازل شده است و او تنها امامی است که خداوند او را بر همهی ادیان پیروز خواهد نمود. او زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد، بعد از آنکه از ظلم و جور پر شده باشد و این از آیاتی است که تأویل آن بعد از تنزیل خواهد بود. رشیدالدین میبدی، در تفسیر کشف الاسرار در شرح این آیه گوید: رسول، در این آیه، محمد است، و هدی و هدایت، قرآن و ایمان است. و دین حق، اسلام است. خدا این دین را بر دیگر ادیان برتری دهد، چنانکه دینی نماند مگر اینکه اسلام بر آن غالب آید. و این امر، بعد از این خواهد شد، و هنوز نشده است و قیامت نخواهد آمد، مگر اینکه این کار بشود. ابوسعید خِدری روایت کرده است که پیامبر از بلایی یاد فرمود که به این امت رسد، تا بدانجا که از بسیاری ظلم و ستم، کسی برای خویش پناهی نیابد. چون چنین شود، خداوند مردی از خاندان مرا برانگیزد، و به دست او زمین را از عدل و قسط به پا کند، آنسان که از ستم آکنده باشد. همهی ساکنان آسمان، و همهی ساکنان زمین، از او خرسند باشند. در روزگار او، قطرهی بارانی در آسمان نباشد، مگر اینکه بر زمین فرو بارد و گیاهی در زمین نباشد، مگر اینکه بروید. چنان روزگاری خوش و با برکت پدید آید که کسان آرزو کنند کاش مردگانشان زنده شوند و به این جهان باز گردند…

5. ذخیرهی الهی:

بَقیّتُ الله خَیرٌ لّکُم إن کُنتُم مّؤمِنینَ وَمَآ أنَا عَلَیکُم بِحَفیظ اگر مؤمن باشید، باقیماندهی [حلال] خدا برای شما بهتر است، و من بر شما نگاهبان نیستم. در تفسیر “نور الثقلین” از “اصول کافی"، نقل شده است: مردی از امام جعفر صادق دربارهی قائم پرسید، که آیا میتوان او را به هنگام سلام دادن، یا امیرالمؤمنین خطاب کرد؟ امام صادق فرمود: نه، این نامی است که خداوند آن را فقط به امیرالمؤمنین اختصاص داده است. آن مرد گفت: فدایت شوم، به هنگام سلام دادن به او، چه بگویم؟ امام صادق فرمود: بگو السلام علیک یا بقیة الله! سپس امام این آیه را تلاوت کرد: بقیت الله خیر لکم إن کنتم مؤمنین. شیخ ابومنصور طبرسی، در کتاب الاحتجاج از امیرالمؤمنین نقل کرده است که فرمود: بقیةالله، یعنی مهدی، که پس از گذشتن این دوره خواهد آمد و زمین را از قسط و عدل پر خواهد کرد، همانگونه که از ظلم و جور پر شده باشد.

6. مستضعفان وارثان زمین:

و نریدُ أن نَمُنَّ عَلی الّذینَ استُضعِفوا فِی الأرضِ و نجعَلَهُم أئِمّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوارِثینَ ؛ و خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرودست شده بودند منّت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم، و ایشان را وارث [زمین] کنیم. امیرالمؤمنین علی فرمود: مقصود از آیهی و نرید أن نمنّ…، آل محمد هستند که خداوند بعد از سختیها، مهدی آنها را مبعوث خواهد نمود و او اهل حق را عزیز و دشمنانشان را زایل خواهد کرد.

.7- مضطر کیست؟:

أمّن یُجیبُ المُضطرَّ إذا دَعاهُ وَیَکشِفُ السّوءَ وَیَجعَلُکُم خُلَفُآء الأرضِ أءلَهُ مّعَ اللهِ قلیلاً مّاتَذَکّروُن ؛ یا [کیست] آن کس که درمانده را ـ چون وی را بخواند ـ اجابت میکند، و گرفتاری را برطرف میگرداند، و شما را جانشینان این زمین قرار میدهد؟ آیا معبودی با خداست؟! چه کم پند میپذیرید. محمدبن مسلم نقل میکند که: امام باقر فرمود: این آیهی شریفه: أمّن یُجیبُ المُضطرَّ إذا دَعاهُ وَیَکشِفُ السّوءَ… دربارهی حضرت قائم نازل شده است. جبرئیل به صورت پرندهای سفید بالای ناودان رحمت بایستد و او اول کسی است که با آن جناب بیعت میکند. سپس سیصد و سیزده نفر با وی بیعت میکنند؛ آنها که به راه افتادهاند و آنها که از رختخوابهای خود ناپدید میشوند، همان ساعت میرسند و این است منظور امیرالمؤمنین که میفرماید: آنان که از بسترهای خود ناپدید شوند و همین است معنای این آیه: در خیرات سبقت بگیرید هرکجا باشید خداوند همه را حاضر میکند. ، مراد از خیرات ولایت است. علیبن ابراهیم قمی1 در تفسیر خود مینویسد: امام صادق دربارهی تفسیر آیهی مزبور میفرماید: این آیه دربارهی قائم آل محمد نازل شده است. به خدا سوگند! او مضطر است زمانی که در مقام، دو رکعت نماز بگزارد و خدا را بخواند و خداوند دعای او را مستجاب میکند و رنج او را برطرف مینماید و او را در زمین خلیفه قرار میدهد. و در حدیثی دیگر از امام صادق [بعد از بیان مطالب فرق] چنین روایت شده است که: و این از چیزهایی است که هنوز نیامده و اگر خدا بخواهد، خواهد آمد.

8. منظور از فجر، لیالٍ عشر، شفع و وتر چیست؟

والفَجرِ وَلَیَالٍ عَشر والشَّفعِ وَالوَترِ ؛ سوگند به سپیده دم، و به شبهای دهگانه، و به جُفت و تاق. جابر جعفی گوید: امام باقر در تفسیر این آیه ی شریفه: والفجر و لیال عشر فرمود: ای جابر! سپیده دم، جدّ من است و شبهای ده گانه، ده امام است و منظور از شفع زوج امیرالمؤمنین و وتر فرد اسم حضرت قائم است.

9- مراد از روز در آیهی والنهار اذا تجلّی چیست؟:

والّیلِ إذا یَغشی والنّهارِ إذا تَجلّی ؛ سوگند به شب چون پرده افکند. سوگند به روز چون جلوهگری آغازد. جابر گوید: امام صادق در تأویل این دو آیه: “قسم به شب وقتی که فراگیرد و روز وقتی که روشن شود.” فرمود: مراد از شب، دولت شیطان است تا روز قیامت صغری که همان روز قیام حضرت قائم است و مراد از روز، قیام حضرت قائم است هنگامی که قیام میکند.

10. روشن کنندهی زمین:

والشَّمسِ وَضُحهَا و القَمَرِ إذَا تَلَهَا وَالنَّهارِ إذَا جَلَّهَ ؛ سوگند به خورشید و تابندگیاش، سوگند به مَه چون پی [خورشید] رود، سوگند به روز چون [زمین را] روشن گرداند. فضلبن عباس گوید: امام صادق در تأویل این آیات: قسم به خورشید و روشناییاش و ماه چون از پی آن در آید و روز چون زمین را روشن کند فرمود: مراد از خورشید، امیرالمؤمنین است و منظور از ضُحها نور خورشید قیام حضرت قائم است و ماه که از پی آن درآید، امام حسن و امام حسین هستند و روز که زمین را روشن کند، نیز قیام قائم است. آیات یاد شده و پارهای دیگر از آیات قرآن کریم به مهدی موعود و مسایل و رخدادهای آخرالزمان و وقایع مقارن ظهور و پس از ظهور، تفسیر شده است. و در شرح و تفسیر آنها، به احادیث نبوی، و سخنان امام علیبن ابیطالب و دیگر ائمّه طاهرین:، و سایر علما و محدثان و بزرگان اسلام، استناد شده است. شاید کتاب تفسیری، از تفاسیر عالمان شیعه یافت نشود که در آن، به مناسبت آیات یاد شده، سخن از حضرت مهدی و مسایل آن امام، به میان نیامده باشد؛ خوانندگان محترم میتوانند به کتاب المَحجة، فی ما نزل فی القائم الحجّة تألیف عالم بزرگ، سید هاشم بحرانی مراجعه نمایند. همچنین در تفسیرهای معتبر اهل سنت نیز، برخی از آیات مذکور، و پارهای از آیات دیگر به حضرت مهدی و ظهور او تفسیر شده است؛ از جمله:

1. تفسیر غرائب القرآن، نظام نیشابوری. 2. تفسیر کشّاف، جارُالله زمخشری. 3. تفسیر کشف الاسرار، رشیدالدین میبدی. 4. تفسیر الکشف والبیان، ابواسحاق ثعلبی. 5. تفسیر مفاتیح الغیب، فخر رازی. 6. تفسیر الدّرالمنثور، جلال الدین سیوطی. 7. تفسیر المنار، شیخ محمد عبده مصری. 8. تفسیر روح البیان، اسماعیل حقی. 9. تفسیر روح المعانی، شهاب الدین آلوسی بغدادی. 10. تفسیر الجواهر، طنطاوی مصری.

 نظر دهید »
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مشاور شما

اخبارروز,تحلیل سیاسی,...
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • سیاسی
    • متن وصیت نامه حضرت امام خمینی
    • متن قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
    • احزاب موجود در ایران
    • تحلیل سیاسی هفته
      • اوضاع سیاسی دمشق
      • برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام
      • توافق موقت ژنو
      • بیانیه نهایی برجام
      • چکیده ای از بندهای برجام
      • دیدار فائزه هاشمی با عضو ارشد فرقه بهائیت
      • آتش جهنم قرارگاه خاتم الانبیاء در انتظار هواپیماهای متجاوز آمریکایی
      • آیت الله جنتی رییس مجلس خبرگان رهبری شد
      • ضدایران
  • اعتقادی
    • امامت
    • معاد
  • اخلاق
  • احکام
  • مدافعین حرم
    • استقبال5استان از شهدای مدافع حرم
    • شهادت "سمیرقنطار" را تلافی میکنیم
    • سردار سلیمانی ذر لیست ترور رژیم صهیونیستی
    • سربازان حزب الله در حمایت از پیروان مسیح
  • مقالات
    • مقالات دینی و اخلاقی
      • سیمای حضرت مهدی در پرتو قرآن و روایات
      • ويژگی های پیامبراکرم صلی الله علیه و آله از دیدگاه قرآن
      • امام صادق علیه السلام را بیشتر بشناسیم
      • تسلیم حق :اطاعت کامل از پروردگار
    • مقالات سیاسی
      • مبارزه با فساد اقدام اعتمادساز
  • طب سنتی
    • ادویه و گیاهان ضددیابت
    • بید گیاهی درد افکن
    • تخم شربتی برای مقابله با یبوست
    • بابونه برای کنترل قندخون
  • شبهات اعتقادی
  • اعیاد شعبانیه
  • پیامک
  • دیدارها وبیانات امام خامنه ای(مدظله العالی)
  • آخرین اخبار روز
  • اعمال روزهای خاص
  • میلاد یگانه منجی عالم بشریت مبارک
  • مناسبت ها
  • سالروز فتح خرمشهر
  • مشاوره
    • تازه های روانشناسی کودکان
  • islam
  • کدپیشواز ایرانسل

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس