مفهوم شناسی
معنای لغوی
نبوت از ریشه نبأ یا نبو است. این ماده در زبان عربی در چند معنا به کار رفته است که عبارتاند از: خبردهنده، [۱] مکان مرتفع، [۲] خروج از مکان،[۳] راه روشن، [۴] و صدای مخفی.[۵]
رسالت اسم مصدر [۶] از ریشه “ر س ل” و به معنای پیام، کتاب، پیغمبری، مأموریت و فرستادگی است[۷] و جمع آن رسائل [۸] و رسالات [۹] است.
رسول نیز مصدر از ماده رسل است که در اصل به معنای برخاستن همراه با آرامش است و در اصطلاح دینی به معنای پیام آور و فرستاده برای تبلیغ احکام [۱۰] و مطالبی است که به او وحی شده است. [۱۱]
تلفظ صحیح نبی
با توجه به نظر اکثر لغت شناسان، اگر نبی از ماده نبأ (همراه با همزه) گرفته شده باشد، لفظ نبی را هم با همزه (نبیء) میتوان تلفظ کرد و هم بدون همزه (نبی). هرچند در این صورت، استعمال بدون همزه فصیحتر است؛ ولی اگر نبی از نباوة و نبوّة و به معنای عُلو و بلندیِ منزلت گرفته شده باشد، حتماً باید نبی را بدون همزه به کار برد. [۱۲]
معنای اصطلاحی
اندیشمندان اسلامی از هر مسلک و مرامی، تعریفی برای نبوت ذکر کردهاند. عدهای نبوت را با لوازم و ویژگیهای آن بیان کردهاند و عدهای دیگر، سعی در ارائه تعریف دقیق و جامعی از آن داشتهاند. ویژگی مشترک در تمامی این تعریفها، چند نکته است:
نبی حتماً انسان است؛ [۱۳]
هدف دعوت، هدایت انسانها است؛ [۱۴]
محتوای دعوت، معارف الهی و معارفی است که از جنبه نظری و عملی بر زندگی مردم و رساندن آنان به سعادت دنیا و آخرت مؤثر باشد؛[۱۵]
منبع خبر، خداوند است؛ [۱۶]
دریافت وحی بدون وساطت بشر دیگر است؛[۱۷]
نبی پیام الهی را به مردم ابلاغ میکند.[۱۸]
بنابراین میتوان پیامبر را انسانی دانست که به جهت هدایت انسانها برانگیخته شده تا معارفی را بدون واسطه انسانی دیگر، از مبدأ الهی دریافت و به مردم ابلاغ نماید.[۱۹]
ضرورت ارسال پیامبران
مسئله نیازمندی انسان به دین و ضرورت انبیا از مباحث مهم کلامی است و متکلمان و فلاسفه همواره به آن پرداختهاند. این مسئله از زمانهای گذشته محل بحث علمای مختلف بوده است. در این میان تنها گروهی از پیروان آیین هندو به نام براهمه، بعثت پیامبران الهی و نزول شرایع آسمانی را لغو میدانستند و سایر اندیشمندان با قبول پسندیده و حکمتآمیز بودن بعثت، در مورد ضرورت یا عدم ضرورت آن بر خداوند بحث کردهاند. در قرون اخیر نیز برخی فلاسفه مغرب زمین با افیون خواندن ادیان، وجود ادیان و پیامبران الهی را نه تنها ضروری نمیدانند، بلکه آن را زیانبار و مانع رشد و آزادی بشر و افیون ملتها معرفی کردهاند.[۲۰]
استدلالهای مختلفی برای ضرورت ارسال پیامبران ارائه شده است. برخی از این استدلالها، جنبه بروندینی دارد و برخی صرفاً بر اساس مبانی و مباحث دینی است.
رویکرد بروندینی
بر اساس این رویکرد که بر اساس مباحث نظری علوم انسانی تبیین میشود، ارسال پیامبران ضرورت دارد. این رویکرد با چند مقدمه همراه است:
خداوند آفریننده انسان است؛
خداوند حکیم است و از آفرینش خود، هدفی را دنبال میکند؛
هدف او از آفرینش انسان، رسیدن به کمال است؛
انسان، موجودی مختار است، پس:
رسیدن به کمال، با انجام کارهای اختیاری ممکن است؛
انجام یک کار اختیاری، متوقف بر چند چیز است: آگاهی نسبت به راه درست، فراهم شدن زمینههای بیرونی انجام آن کار و قدرت آن شخص بر انجام آن کار، پس:
بر اساس قاعده لطف، بر خداوند لازم است که هم قدرت انتخاب را به انسان بدهد و هم زمینه شناخت راه صحیح را به او معرفی کند؛
ابزارهای شناخت انسان عبارتاند از: حس، عقل و وحی؛
ابزار حس و عقل، در شناخت راه سعادتی که همه جنبههای فردی و اجتماعی، مادی و معنوی، و دنیوی و اخروی انسان را شامل شود، ناکافی است، پس
بر خداوند حکیم و لطیف، لازم است که جهت تحقق هدف الهی از آفرینش انسان، از راه دیگری، غیر از حس و عقل، راه را به انسان نشان دهد و این راه چیزی نیست جز ارتباط با وحی و عالم غیب.
ارتباط با غیب و دریافت وحی، در توان هر انسانی نیست و تنها برخی انسانها چنین توانایی و قدرتی را در اثر انجام کارهای صحیح یافتهاند. [۲۱]
رویکرد درون دینی
در متون دینی، حکمت بعثت انبیا این موارد است:
زنده کردن امور فطری و بر طرف کردن ابهامات پیش روی عقل؛[۲۲]
اتمام حجت بر بندگان و بستن راه عذر و بهانه؛[۲۳][۲۴]
ابلاغ شریعت و رساندن و تبیین احکام الهی به مردم؛[۲۵]
تعلیم و تربیت مردم؛[۲۶]
اقامه عدالت و قسط و جلوگیری از ظلم و ستم بندگان به یکدیگر؛[۲۷]
آزادی بندگان از بندگی طاغوت و ستم و سیطره بندگان دیگر.[۲۸] [۲۹]
شبهه بَراهِمه
برخی مدعیاند در شناخت خدا و دریافت پیام آسمانی، نیازی به نبوت و بعثت انبیا نیست و خود انسان با اتکا به عقل میتواند خدا را بشناسد راه سعادت را بپیماید. براهمه [۳۰] صابئین و تَناسُخیه [۳۱] و سَمَنیه [۳۲] در زمانهای قدیم و دوئیستها در سدههای اخیر از این جملهاند. آنان برای این نظر خود، چندین دلیل ارائه کردهاند. این نظریه علاوه بر براهمه، بهاندیشمندان مسلمانی مانند احمد بن طیب سرخی و قطب الدین راوندی نیز نسبت داده شده است. [۳۳] این افراد جهت توجیه نظر خود، به چند دلیل تمسک نمودهاند. مهمترین استدلال این افراد این است که:
پیام پیامبران یا موافق حکم عقل است که با وجود عقل دیگر نیازی به پیامبر و پیام او نیست و یا مخالف با عقل است که در این صورت، عقل از قبول آن پیام امتناع میکند. [۳۴] و از نظر عقلی باید آن مطلب را رد کرد. [۳۵]
پاسخ به این ایراد:
در کنار موافق و مخالف با عقل، قسم سومی نیز هست و آن عدم توان عقل در درک آموزههایی است که البته مخالف با عقل نیز نیست. توضیح اینکه آموزههای وحیانی بر دو قسم است. یا عقل توان درک آنها را دارد (مانند اصول دین) و یا عقل از درک درست مفاد آن آموزهها عاجز است وعقل در مورد آن ساکت بوده و نظری ندارد.
در مواردی که عقل بشر به صورت مستقل از درک آن عاجز است، هیچ صحبتی در مورد آن ندارد؛ مانند شناخت مبدأ و معاد، و صفات خداوند و طریقه صحیح زندگی کردن [۳۶] و اموری از این دست که وحی میتواند راه صحیح را به ما نشان بدهد. اما در مواردی که عقل به تنهایی میتواند به آن برسد، ارائه آن از طریق وحی، موجب تأکید بیشتر و اعتماد دینداران بدان میگردد. [۳۷]
اهداف و فوائد بعثت انبیا
فرستادن پیامبران برای تحقق هدف آفرینش انسان است، پس هدف اصلی فرستادن پیامبران همان هدف آفرینش آدمی است.[نیازمند منبع] در کنار این هدف اصلی، اهداف فرعی و میانی هم وجود دارد. از دلایلی که قرآن کریم برای اثبات بعثت انبیا و نبوت آنان بیان کرده است، چنین است:
گسترش توحید در جامعه
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ۖ…﴿٣٦﴾ (ترجمه: و در حقيقت، در ميان هر امتى فرستادهاى برانگيختيم [تا بگويد:] «خدا را بپرستيد و از طاغوت [=فريبگر] بپرهيزيد…)
[ نحل–۳۶
]
امام علی(ع) میفرماید: خداوند پیامبران را برانگیخت تا آنچه را بندگان خدا درباره توحید و صفات خدا نمیدانند فرا گیرند و به ربوبیت و یگانگی خدا پس از انکار، ایمان آورند.[۳۸]
تعلیم و تربیت
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿٢﴾ (ترجمه: ااوست آن كس كه در ميان بىسوادان فرستادهاى از خودشان برانگيخت، تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت بديشان بياموزد، و [آنان] قطعاً پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.)
[ جمعه–۲
]
برپایی قسط و عدل
لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ…﴿٢٥﴾ (ترجمه: به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند،…)
[ حدید–۲۵
]
آزادی انسانها
رها شدن انسان از بند شیطان و نفس اماره و حرکت به سوی تکامل و معنویت، نیازمند شناخت راه حق و باطل است. این پیامبراناند که با وحی، تمام معارف مورد نیاز جهت سعادت دنیا و آخرت انسان را دریافت میکنند.
الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ ۚ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنزِلَ مَعَهُ ۙ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿١٥٧﴾ (ترجمه: همانان که از این فرستاده، پیامبر درس نخوانده- که [نام] او را نزد خود، در تورات و انجیل نوشته مییابند- پیروی میکنند [همان پیامبری که] آنان را به کار پسندیده فرمان میدهد، و از کار ناپسند باز میدارد، و برای آنان چیزهای پاکیزه را حلال و چیزهای ناپاک را بر ایشان حرام میگرداند، و از [دوش] آنان قید و بندهایی را که بر ایشان بوده است برمیدارد. پس کسانی که به او ایمان آوردند و بزرگش داشتند و یاریاش کردند و نوری را که با او نازل شده است پیروی کردند، آنان همان رستگاراناند.)
[ اعراف–۱۵۷
]
نجات از ظلمات
نجات انسانها از تاریکیهای فکری، عقیدتی، اخلاقی، عملی و حرکت به سوی نور، روشنایی حیات و زندگی، یکی از اهداف بعثت انبیا است:
الر ۚ کتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیک لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَی صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ﴿١﴾ (ترجمه: الف، لام، راء، کتابی است که آن را به سوی تو فرود آوردیم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون آوری: به سوی راه آن شکست ناپذیر ستوده.)
[ ابراهیم–۱
]
بشارت و انذار
بشارت به نیکوکاران و ترساندن آنان از انجام کارهای ناپسند و نافرمانی خداوند:
وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ ۖ…﴿٤٨﴾ (ترجمه: ما پیامبران را جز برای «بشارت» و «بیم» نمیفرستیم.)
[ انعام–٤٨
]
اتمام حجّت
اگر انبیا نبودند، ممکن بود مردمِ لجوج ادعا کنند اگر پیامبران الهی آمده بودند ما با آغوش باز از آنان استقبال میکردیم و به نیکی رفتار میکردیم.
رُّسُلاً مُّبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ لِئَلاَّ یکونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ ۚ وَكَانَ اللَّـهُ عَزِيزًا حَكِيمًا ﴿١٦٥﴾ (ترجمه: پیامبرانی که بشارتدهنده و بیمدهنده بودند، تا بعد از این پیامبران، برای مردم بر خدا حجتی باقی نمانَد [و بر همه اتمام حجّت شود].)
[ نساء–۱۶۵
]
قضاوت و داوری در رفع اختلاف ها
كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّـهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ ۚ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ ۖ فَهَدَى اللَّـهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ ۗ وَاللَّـهُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴿٢١٣﴾ (ترجمه: مردم امتی يگانه بودند. پس خداوند پيامبران را نويدآور و بيمدهنده برانگيخت و با آنان كتاب [خود] را بهحق فرو فرستاد تا ميان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى كند و جز كسانى كه [كتاب] به آنان داده شد، پس از آنكه دلايل روشن براى آنان آمد، به خاطر ستم [و حسدى] كه ميانشان بود [هيچ كس] در آن اختلاف نكرد. پس خداوند آنان را كه ايمان آورده بودند، به توفيق خويش به حقيقت آنچه كه در آن اختلاف داشتند هدايت كرد و خدا هر كه را بخواهد به راه راست هدايت میكند.)
[ بقره–۲۱۳
]
دعوت به حیات و زندگی کامل واقعی
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّـهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿٢٤﴾ (ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چون خدا و پيامبر، شما را به چيزى فرا خواندند كه به شما حيات مىبخشد، آنان را اجابت كنيد و بدانيد كه خدا ميان آدمى و دلش حايل مىگردد، و هم در نزد او محشور خواهيد شد.)
[ انفال–۲۴
]
آیه فوق یکی از اهداف بعثت را زندگی و حیات در تمام ابعادش میشمرد: مادی، معنوی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اخلاقی و حیات اجتماعی[۳۹]
ویژگیهای انبیاء
ارتباط با عالم غیب
نوشتار اصلی: وحی
یکی از مهمترین و اصلیترین ویژگی پیامبران الهی، توانایی آنان در ارتباط با عالم غیب و دریافت پیامهای الهی از طریق وحی میباشد. وحی در اصطلاح دینی به معنای آموزهای ویژه و آگاهی قطعی است که از ناحیه خداوند، به برخی از انسانهای برگزیده عطا میگردد و نتیجه آن گشوده شدن روزنهای به عالم غیب وافقهای نوینی از آسمان معنا به روی انبیاء است. [۴۰]
توانایی ارائه معجزه
نوشتار اصلی: معجزه
هر پیامبری که از جانب خدا مبعوث میشود از قدرت و نیرویی خارق العاده برخوردار است و با آن قدرت، یک یا چند عمل انجام میدهد که بشر عادی قدرت انجام آنرا ندارد و مافوق قدرت بشر است. این کار نشان دهنده بهرهمندی او از آن کمک الهی و نیروی خارق العاده الهی است و گواه راستین بودن دعوت او و آسمانی بودن سخن اوست.
این امر، معجزه نامیده میشود و عبارتست از امر خارق العادهای که همراه با ادعای نبوت و تحدّی است و کسی توان مقابله با آن و از بین بردن عمل او را ندارد. [۴۱]
عصمت
نوشتار اصلی: عصمت
یکی دیگر از مشخصات پیامبران، مصون بودن آنان از انجام کارهایی است که موجب بیاعتمادی مردم به آنها میگردد. عصمت از دیدگاه متکلمان امامیه، عبارت است از امتناع و خودداری اختیاری انسان از انجام گناه به واسطه لطفی که خداوند در حق او انجام داده است.[۴۲] این ویژگی، ملکه نفسانیای و لطفی از ناحیه خداوند به بندهاش است به نحوی که دیگر انگیزهای برای ترک اطاعت یا انجام معصیت در او نیست، هرچند توان انجام معصیت را دارد.[۴۳]
عصمت پیامبران چندین حوزه را دربر میگیرد:
عصمت از شرک و کفر
عصمت در دریافت، حفظ و ابلاغ وحی
عصمت در عمل به احکام شرعی
عصمت در تشخیص موضوعات احکام شرعی
عصمت از خطا در امور عادی روزمره.
ولایت
نوشتار اصلی: ولایت
ولایت عبارتست از یک نحوه تقرب به خداوند که مجوز نوع خاصی از تصرف در امور دیگر انسانها و سرپرستی آنان میشود. [۴۴] این ولایت بر دو قسم تکوینی، تشریعی میشود.
ولایت تکوینی یا ولایت بر تکوین
این ولایت عبارتست از سرپرستی موجودات جهان و عالم خارج و تصرفی عینی در آنها که مستلزم تغییری در وضعیت آنان است. ولایت تشریعی نیز خود بر چند قسم است: ولایت تفسیری، ولایت اجتماعی و زعامت سیاسی، و ولایت بر تشریع احکام شرعی.
ولایت تفسیری: عبارت است از حق تفسیر و تبیین قرآن کریم به صورتی که خطایی در آن نیست.
ولایت اجتماعی: عبارت است از حق منحصر به فرد رهبری و حکمرانی بر دیگر انسانها که از ناحیه خداوند به برخی افراد داده شده است.
ولایت بر تشریع احکام: عبارت است از حق وضع و تشریع احکام شرعی.[۴۵]
ولایت به تمام اقسامش، مخصوص خداوند است و در برخی موارد به پیامبران و انسانها حق اعمال ولایت داده شده است. پیامبران دارای ولایت تکوینی و ولایت اجتماعی هستند و پیامبرانی که دین جدیدی نیاورده و دارای ولایت تفسیری نیز هستند.
اما در مورد ولایت بر تشریع احکام، نظر مشهور امامیه این است که تنها پیامبر اسلام(ص)، آن هم تنها در چند حکم خاص، چنین حقی داشته اشت و غیر از خداوند هیچ انسان دیگری حق ندارد حکم اولی شرعی بگذارد. این موارد خاص عبارتند از: اضافه نمودن دو رکعت بر نماز چهار رکعتی و رکعت سوم به نماز مغرب، استحباب سه روز در هر ماه، تحریم همه چیزهای مست کننده علاوه بر شراب.[۴۶]
حجیت کلام و لزوم اطاعت از وی
یکی دیگر از ویژگیهای مهم در پیامبران الهی حجیت کلام ایشان برای مردم است. این ویژگی پیامبران که ناشی از ولایت و عصمت آنان از گناه و خطا میباشد، بدین معناست که ضمانت کلام پیامبران به خاطر براهین و دلایلی که اقامه میکنند نیست، بلکه شخصیت ذاتی و حقوقی شخص رسول است، که تضمین کننده صحت کلام وی و تبعیت کردن مردم از آن میباشند؛ یعنی پس از آنکه مردم نبوت ایشان را قبول کردند، برای سایر مدعیات و پیامهای آنان، دلیلی از آنها نمیخواستند. [۴۷]
پشتوانه کلامش، شخصیت خودش است نه دلیلی که اقامه میکند. البته منظور این نیست که سخنان پیامبر، استدلال پذیر و معقول نیست، بلکه این سخن بدین معناست که وی برای سخنش دلیل نمیآورد. [۴۸] به واسطه وجود همین ویژگی در پیامبران الهی است که اطاعت از ایشان همسنگ با اطاعت از خداوند بر بندگان لازم و واجب دانسته شده است ([۴۹] و به مردم امر شده است که از دستورات پیامبران نیز همانند فرامین خداوند اطاعت نمایند. [۵۰]
علم غیب و خدادای
نوشتار اصلی: علم غیب
پیامبران الهی که به منظور رساندن بندگان به کمال و نزدیکی به درگاه خداوند، دارای ولایت باطنی و اجتماعی بودهاند، برای انجام بهتر وظایف رهبری و هدایت مردم، لازم بوده است که از تشریع احکام و ملاکهای آن آگاه بوده و علم به برخی امور تکوینی داشته باشند. قرآن کریم از علم و حکمت به عنوان دو ویژگی پیامبران خدا نام میبرد و آگاهی و علم ایشان را به چند امر متذکر میشود. قلمرو این علم در امور زیر بوده است: علم به کتابهای آسمانی دیگر، علم به اسمای الهی و امور تکوینی، [۵۱] علم به برخی علوم دیگر مانند آگاهی حضرت داود از نحوه ساخت زره، [۵۲] آگاهی حضرت سلیمان به زبان پرندگان و نحوه به کار گرفتن جن [۵۳] و یا اعطای علم تعبیر خواب به حضرت یوسف[۵۴] و علم غیب.
علم غیب عبارتست از آ گاهی نسبت به امور پنهان از حس که قابل مشاهده با حواس ظاهر نمیباشد. این علم مخصوص خداوند است که به کسانی که صلاحیت دارند واز این آگاهی سوء استفاده نمیکنند به میزان ظرفیت وجودیشان از این علم بخشیده میشود.[۵۵]
حکمت تکرار ارسال پیامبران
از ابتدای آفرینش انسان، به جهت نیازمندی بشر به ابزار هدایت، پیامبران الهی وجود داشتهاند. تعداد این پیامبران و علت تکرار پیامبران، سوالی است که ذهن را به خود مشغول میکند. چرا این تعداد پیامبر به میان جوامع آمده است؟ چرا از ابتدا، دین کامل به مردم ارائه نشد؟ با مراجعه به منابع دینی با چندین عامل به عنوان فلسفه تکرار بعثت انبیاء برمیخوریم که عبارتند از:
حفظ آموزههای اصیل دینی از خطر تحریف و فراموشی:
نوشتار اصلی: تحریف کتابهای آسمانی
یکی از اصلیترین عوامل ارسال پیامبران متعدد برای هدایت بشر، تحریف آموزههای دینی توسط مردم بوده است. به مرور که انسان بر روی زمین قرار گرفت و روابط اجتماعی بین آنها شکل گرفت، اختلاف نظر بین مردم نمایان شد. زورمندان به دنبال بهره گیری و استثمار مردم ضعیف بودند و پیامبران الهی، یکی از اهداف خود را تشکیل جامعه آرمانی و همراه با برابری و برادری میدانستند، به مقابله با این افراد پرداختند. طبیعی است که در این شرایط، آنان یکی از راحتترین راههای مبارزه با انبیاء را تحریف محتوای دعوت آنان بدانند و سعی در تحریف آموزههای اصیل دینی داشته باشند. [۵۶] تحریف در دو حوزه اعتقادی و عملی؛ مانند دختر دانستن فرشتگان، فرزند خدا دانستن عیسی و عزیر، و تثلیث در حوزه اعتقادات و جابجا نمودن حلال و حرام الهی و بدعت در حوزه اعمال شکل گرفت. [۵۷]
به جهت ماندگار ماندن پیامهای الهی در میان مردم و فراموش نشدن آن و جلوگیری از تحریف لازم است که در هر دوره تاریخی افرادی باشند تا تبلیغ آموزههای قبلی یا با آوردن دوباره پیامهای صحیح از جانب خداوند، آموزههای دینی را به صورت سالم و عاری از تحریف در دسترس آنان قرار دهند.
ناپدید شدن کتابهای آسمانی:
بر اساس روایتی که از ابوذر نقل شد، کتابهای زیادی از جانب خداوند به جهت هدایت بشر، بر پیامبران الهی نازل شده است. با این حال پیروان ادیان مختلف به واسطه عدم رشد و بلوغ فکری، با گذر زمان نتوانستند این کتابها را حفظ نمایند و بیشتر آنها ناپدید شده و از دسترس مردم و نسلهای بعدی دور ماند. [۵۸]بنابراین باید، پیامبران بعدی بیایند تا یا به توضیح در مورد کتابهای ناپدید شده پرداخته و آموزهها و احکام آنها را برای مردم بیان نمایند و یا با آوردن دین جدید، نسخه جدیدتری از برنامه هدایت و سعادت انسان ارائه نماید.
اختلاف مقتضیات و نیازها:
اگرچه آموزههای اساسی در تمام ادیان الهی مشترک بوده و ثابت و تغییر ناپذیر است، اما برخی از آموزههای دین بر حسب نیازها و مقتضیات زمانه و مصالح، وضع شده است و با تغییر نیازها، شرایط و مصالح آنها، احکام آن نیز تغییر خواهد نمود. [۵۹] مثلا برخی از احکام در دین یهود، به واسطه تنبیه بنی اسرائیل به واسطه نافرمانی هایشان و به علت فرمانبردار نمودن آنها و تقویت روح عبودیت در آنان بوده است و معلوم است که با برطرف شدن این خصیصه یا تغییر مخاطب آن، دیگر این مصلحت وجود نخواهد داشت و حکم آن نیز نسخ میشود.
رشد فهم و استعداد بشر:
بشریت با گذشت زمان و با تغییر شرایط زندگی و به کار گیری عقل جمعی و فردی و با کمک آموزه هایی که پیامبران الهی در اختیار آنان قرار میداد، به مرور روند تکاملی را در پیش گرفت و هر چه بر عمر انسان افزوده میشد، استعداد وی برای دریافت پیامهای جدیدتر و کاملتر فزونی مییافت. این امر را میتوان با تحقیق در آموزههای ادیان و مقایسه آنها با یکدیگر، به دست آورد. به همین جهت برخی فلاسفه اسلامی معتقدند استعداد انسان از زمان حضرت آدم تا امت اخر الزمان روبه ترقی است و به همین جهت، لازم است انبیاء پی در پی بیایند و به میزان استعداد امت زمان خویش، برنامه سعادت را بیاورند [۶۰]
تعداد پیامبران
بر اساس برخی روایات پیامبران ۱۲۴ هزار نفر بودهاند. در روایتی از رسول خدا(ص) آمده است: «خداوند صد و بیست و چهار هزار پیغمبر فرستاد که من از همۀ آنان گرامیتر و مقربترم. همچنین به همین تعداد، یعنی صد و بیست و چهار هزار، وصّی آفرید که از میان آنان علی نزد او برتر و گرامیتر است.».[۶۱]
اولین پیامبر
نوشتار اصلی: آدم
آدم نخستین انسان و پدر همه انسانها است. خداوند روح خود را در کالبد او دمید، [۶۲] آنگاه خود را به جهت خلقت آدم ستود.[۶۳] فرشتگان مأمور شدند که بر او سجده کنند.[۶۴] همسر او حوا بوده است.[۶۵] آدم به جهت خوردن میوه ممنوعه از بهشت اخراج شد. او اولین خلیفه خدا بر روی زمین و اولین پیامبر الهی است.
آخرین پیامبر
نوشتار اصلی: حضرت محمد صلی الله علیه و آله
محمد بن عبداللّه بن عبدالمطّلب بن هاشم (عام الفیل/۵۷۰م. مکه–۱۱ه.ق./۶۳۲م. مدینه) از پیامبران اولوالعزم و آخرین پیامبر الهی که معجزه اصلیاش قرآن است. وی در چهل سالگی در غار حراء به پیامبری مبعوث شد و مردم را به یکتاپرستی و درستکاری و اخلاق نیک دعوت کرد.
پیامبران دارای کتاب
نوشتار اصلی: کتابهای آسمانی
برخی از پیامبران الهی دارای کتاب آسمانی بودهاند. پیام الهی که توسط این پیامبران دریافت میشد در مجموعهای به نام کتاب مقدس یا کتاب آسمانی قرار میگرفت.این کتابها، پایه دین پیروان آن دین و ملاک عمل و اعتقادات آنان بوده است. این کتابها عبارتند از:
کتاب، حضرت نوح؛
صحف، حضرت ابراهیم؛
زبور، حضرت داود؛
تورات، حضرت موسی؛
انجیل، حضرت عیسی؛
قرآن، حضرت محمد.[۶۶]
پیامبران تبلیغی و تشریعی
زندگی انسانها تا عصر حضرت نوح، زندگی ساده و بدون گرفتاریهای زندگی اجتماعی بوده است. به گونهای که جهت برآوردن احتیاجات اجتماعی و مناسبات گروهی، نیازی به وضع قوانین و احکام اجتماعی احساس نمیشد. زورمداران ظهور ننموده بودند و به همین جهت بود که تا زمان ظهور حضرت نوح تنها به تبیین آموزههای وحیانی نیاز بوده است و تنها تفاوت میان انبیا تا آن زمان، تحول در کیفیت و میزان تعالیم دینی بوده است. چنین نبوتی که تا پیش از رسالت حضرت نوح وجود داشته است، گفته میشود و مراد از آن این است که این پیامبران از آدم گرفته تا شیث و ادریس نبوت تعریفی و تبلیغی، تنها موظف بودهاند که به تبیین و تبلیغ آموزههای اعتقادی دین مانند وجود خدا و صفاتش و اصل معاد بپردازند.
اما با رشدی که بشر در زندگی خود پیدا نمود و با تشکیل و گسترش اجتماعات، و ایجاد تضادهای اجتماعی میان افراد جامعه و پیدایش طبقه زورمدار و ثروتمند، هر روز مخالفتها با دستورهای خداوند از سوی افرادی که دین موقعیت آنها را به خطر میانداخت بیشتر میشد. به همین جهت، پیامبران الهی از این به بعد علاوه بر وظیفه تبیین و تبلیغ آموزههای دینی، موظف بودهاند که با الهام از وحی، به تبلیغ احکام، و تأدیب مردم نسبت به آموزههای اخلاقی و وضع قوانین و مقررات عبادی، سیاسی و اجتماعی بپردازند و خلاصه، از جانب خدا برای بشر قانون و دستورالعمل بیاورند.[۶۷] به چنین نبوتی که مخصوص پیامبران اولوا العزم بوده نبوت تشریعی گفته میشود.
پیامبران اولوالعزم
نوشتار اصلی: اولوا العزم
به تعدادی از پیامبران الهی، اولوالعزم گفته میشود. در مورد معنای اولوالعزم و تعداد آنان و آیا دارای رسالت جهانی هستند یا رسالت ایشان محدود است، دیدگاههای مختلفی ارائه شده است. نظر مشهور این است منظور از این اصطلاح پنج پیامبر صاحب شریعت، یعنی نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، و محمد علیهم السلام میباشند. [۶۸]
خاتمیت
نوشتار اصلی: خاتمیت
خاتمیت، مفهومی کلامی و از آموزههای مشترک همه مسلمانان است و به این معناست که پس از حضرت محمد(ص) پیامبر و دین دیگری نخواهد آمد. این عنوان از خود قرآن کریم گرفته شده است. در آیه ۴۰ سوره احزاب قرآن کریم صریحا تعبیر خاتم النبیین را برای حضرت محمد(ص) به کار برده است. اعتقاد به خاتمیت، هم در زمان پیامبر اکرم(ص) و هم در دورانهای بعدی، میان مسلمانان امری روشن و پذیرفته شده بوده است.[۶۹] این آموزه همواره از ضروریات دین اسلام شمرده شده است، به این معنا که هر کس نبوت پیامبر را قبول کند، حتما باید خاتمیت ایشان را نیز بپذیرد.[۷۰] در مورد حکمت ختم نبوت، چندین عامل ذکر شده است؛ مانند مصون بودن قرآن از هرگونه تحریف، جامعیت و کمال دین اسلام، تغییر نیازهای بشر و کمال و بلوغ عقلی مخاطبان.
نبی و رسول
تفاوت و نسبت میان نبی و رسول یکی از مباحث دامنهدار علم کلام است. از آنجا که در برخی آیات قرآن کریم، مانند آیه ۴۰ سوره احزاب برای رسول گرامی اسلام(ص) لفظ رسول و نبی همراه با هم ذکر شده است، بحث مفصلی میان مُتکلِّمان و مفسران درباره نسبت این دو کلمه در گرفته است.
عدهای معتقدند رسول و نبی از نظر مفهومی مترادف و از نظر مصداقی نیز یکیاند و رسول همان نبی است و نبی همان رسول. [۷۱] ولی نظر مشهور این است که نبی و رسول، از نظر مصداق عام و خاص مطلقاند. یعنی هر رسولی، نبی است ولی هر نبیای، رسول نیست. نبوت بنابر این نظر مقام رفیعی فوق مراتب مورد دسترس مردم است و همین مقام زمینهساز اعطای منصب رسالت به برخی انبیا میباشد. [۷۲]
شباهت نبی و رسول
رسالت نیز مانند نبوت، مقام خلافت بر بندگان از سوی خدا و واسطه شدن بین خدا و بندگان است. رسول چیزی جز آنچه خدا خواسته نمیخواهد و جز انجام رسالت و رساندن فرمان خداوند به بندگان، هدف دیگری ندارد. [۷۳]
تفاوت نبی و رسول
در مورد تفاوت میان رسول و نبی، میان متکلمان اختلاف است. [۷۴] مهمترین اقوال در این زمینه عبارتاند از:
رسولْ پیامبرِ صاحبشریعت جدید است یا برای نسخکردن برخی از احکام شریعت سابق مبعوث شده است[۷۵] و نبی پیامبری است که جهت تبلیغ و تبیین احکام و معارف شریعتِ سابق مبعوث شده است. [۷۶]
رسول کسی است که در خواب و بیداری به او وحی میشود و فرشتهٔ وحی را در هر دو حال میبیند، بر خلاف نبی که تنها در حال خواب به او وحی میشود و در خواب فرشته وحی را میبیند. [۷۷] [۷۸]
وحی بر رسول از وحی بر نبی، عالیتر است. وحی بر رسول، از طریق جبرئیل است، بر خلاف نبی که وحی را از طریق فرشته دیگر یا الهام قلبی یا رویای صادقه دریافت میکند. [۷۹]
البته تمام این تفاوتها به یک دلیل نادرست است؛ زیرا این دو لفظ بر یک پیامبر اطلاق شده است، مانند اطلاق رسول و نبی برای حضرت مسیح(ع) [۸۰] یا بر پیامبر اسلام(ص).
در برخی روایات، در توجیه این ایراد گفته شده، در چنین مورادی خطاب نبی به سبب این است که در آن خطاب، بحث در مورد امور شخصی آن پیامبر است، مانند «یا ایها النبی قل لازواجک» [۸۱] و خطاب رسول به دلیل این است که مورد بحث، رسالت ایشان و محتوای رسالت عمومی است، مانند «یا ایها الرسول بلغ» [۸۲][۸۳]
نبوت عام و خاص
در یک دسته بندی کلی، مسائل مربوط به نبوت، به دو دسته عام و خاص تقسیم میشود. نبوت عام، به مسائلی اشاره دارد که در مورد تمام پیامبران مطرح میشود و نبوت خاص، ناظر به مسائلی است که صرفا در مورد پیامبر اسلام، طرح شده است.[۸۴]
منابع مطالعاتی
کتابهای عمومی
نام کتاب نویسنده انتشارات
آموزش کلام اسلامی (جلد۲) محمد سعیدی مهر نشر طه
راه و راهنما شناسی محمد تقی مصباح یزدی موسسه امام خمینی
فرهنگ علم کلام احمد خاتمی نشر طه
آموزش عقائد محمد تقی مصباح یزدی نشر بین المللی سازمان تبلیغات
نبوت مرتضی مطهری نشر صدرا
کتابهای تخصصی
نام کتاب نویسنده انتشارات
پاسخ به شبهات کلامی محمد حسین قدردان قراملکی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه
الذخیره فی علم الکلام سید مرتضی نشر اسلامی
محاضرات فی الالهیات علی ربانی گلپایگانی نشر اسلام
پانویس
ابن منظور، ج۱، ص۱۶۲
طریحی، ج۱، ص۴۰۵
فیومی، ج۲، ص۵۹۱
خلیل بن احمد، ج۸، ص۳۸۲
جوهری، ج۱، ص۷۴
ابن منظور، ج۱۱، ص۲۸۳
دهخدا، ج۷، ص۱۰۵۸۴
خلیل بن احمد، ج۷، ص۳۴۱
خاتمی، ج۱، ص۱۲۱
جرجانی، التعریفات، ص۴۹
جمعی از نویسندگان، ص۱۵۹
طوسی، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، ص۲۴۴
سوره ابراهیم، آیه۱۱
بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۲۲
سوره بقره، آیه۱۲۹
فاضل مقداد، النافع یوم الحشر، ص۳۴
حلی، مناهج الیقین فی اصول الدین، ص۴۰۳
حلی، الباب الحادی عشر، ص۳۴
صادقی، ص۱۸۴
ربانی گلپایگانی، صص۱۹و۲۰
مصباح یزدی، آموزش عقائد، ص۱۷۷و۱۷۸؛ مصباح یزدی، راه و راهنما شناسی، ص۱۶
ابن عربی، ج۲، ص۴۴۸
مدرسی، ص۲۵۷
طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۴۱
سبزواری، محمد بن حبیب ص۵۵۸
سوره جمعه، آیه۲
طباطبایی، المیزان…، ج۳، ص۱۹۹
کلینی، ج۸، ص۳۸۶
طباطبایی، المیزان…، ج۱۲، ص۲۴۳
فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۹، ص۱۵۷
جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۲۳۴
تفتازانی، شرح العقائد النسفیة، ص۸۵
فاخوری و خلیل الجرء، تاریخ فلسفه در جهان اسلام، ص۳۴۳
حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۴۵
لاهیجی، شرح الاصول الخمسة، ص۳۸۰
پترسون و دیگران، ص۴۸
شریف مرتضی، الذخیره فی علم الکلام، ص۳۲۴؛ حلی، الالفین، ص۳۴۵
نهج البلاغه، خطبه۱۴۳
مصباح یزدی، ص۲۳-۵۶
طباطبایی، وحی یا شعور مرموز، ص۱۰۴
مفید، النکت الاعتقادیه، ص۳۵
شریف مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ص۳۲۶
حلی، الباب الحادی عشر، ص۹
طباطبایی، المیزان…، ج۶، ص۱۲
جوادی آملی، ولایت فقیه، ص۱۲۴
کلینی، ج۱، ص۲۶۵
سروش، بسط تجربه نبوی، ص۱۳۵
سروش، بسط تجربه نبوی، ص۱۳۳
سوره نساء، آیه۵۹
طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۳۸۸ و۳۸۹
علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۱، صص۴۶
سوره انبیاء، آیه۸۰
سوره نمل، آیه۱۶
سوره یوسف، آیه۲۱
طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۳۹۳
مطهری، جامعه و تاریخ، ص۲۱۲
سوره انعام، آیه۱۴۰
مطهری، وحی و نبوت، ص۱۸۲
قیصری، شرح فصوص الحکم، ج۱، ص۱۳۶
صدرالمتألهین، شرح اصول کافی، کتاب الحجة، ص۴۲۴
مجلسی، ج۱۱، ص۳۰
سوره حجر، آیه۲۹
سوره مومنون، آیه۱۴
سوره بقره، آیه۳۴
سوره نساء، آیه۱
ر.ک: کلینی، ج۱، ص۲۴۰
سبزواری، شرح الأسماء الحسنی، ص۵۵۲ و۵۵۳
طباطبایی، المیزان، ج۲، ص۱۴۱ و ۱۴۲
آمدی، ص۳۶۰
بغدادی، کتاب اصول الدین، ص۱۶۲؛ نیز رجوع کنید به فاضل مقداد، ۱۴۱۲، ص۸۴؛ آلوسی، ج۲۲، ص۳۴
ماوردی، ص۵۱
مصطفوی، ج۳، ص۱۱۶
مصطفوی، ج۳، ص۱۱۸
ماوردی، ص۵۱
بغدادی، اصول الدین، ص۱۵۴
عسکری، معجم الفروق اللغویة، ص۵۳۱
عسکری، معجم الفروق اللغویة، ص۳۶۲
کلینی، ج۱، ص۱۷۶
جرجانی، التعریفات، ص۱۰۵
«انه کان مخلصا و کان رسولا نبیا» (مریم: ۵۱).
سوره احزاب، آیه۲۸
سوره مائده، آیه۶۷
مصطفوی، ج۳، ص۱۱۶
پرسمان دانشجویی
منابع
ابن عربی، محی الدین محمد، تفسیر ابن عربی، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت: دار صادر، ۲۰۰۰م.
آلوسی، محمودبن عبداللّه، روح المعانی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بیتا.
آمدی، علی بن محمد، غایةالمرام فی علم الکلام، چاپ حسن محمود عبداللطیف، قاهره، ۱۳۹۱/۱۹۷۱ق.
بحرانی، ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، قم: مکتبه آیت الله نجفی مرعشی، ۱۴۰۶ق، چاپ دوم.
بغدادی، عبدالقاهر، اصول الدین، بیروت: دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۱ق.
پترسون مایکل، و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران: طرح نو، ۱۳۸۹ش، چاپ هفتم.
تفتازانی، سعدالدین، شرح العقائد النسفیة، قاهره:مکتبة الکلیات الازهریة، ۱۴۰۷ق.
جرجانی، سید شریف، التعریفات، چاپ چهارم، تهران: ناصر خسرو، ۱۴۱۲ق.
جرجانی، شرح المواقف، شرح المواقف، قم: الشریف الرضی، ۱۳۲۵ق.
جمعی از نویسندگان، شرح المصطلحات الکلامیه، مشهد: آستان قدس رضوی، ۱۴۱۵ق.
جوادی آملی، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، چاپ ششم، قم: نشر اسراء، ۱۳۸۵ش.
جوهری، صحاح اللغه، الصحاح اللغة، نرم افزار کتابخانه کلام نور، بیتا.
حلی، حسن بن یوسف، الالفین، قم: موسسه الاسلامیه، ۱۴۲۳ق.
حلی، حسن بن یوسف، الباب الحادی عشر، تهران: موسسه مطالعات اسلامی، ۱۳۶۵ش.
حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد (مع التعلیقات)، چاپ چهارم، قم: موسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۳ق.
حلی، حسن بن یوسف، مناهج الیقین فی اصول الدین، تهران: نشردارالاسوه، ۱۴۱۵ق.
خاتمی، فرهنگ علم کلام، تهران: نشر صبا، ۱۳۷۰ش.
دهخدا، علی اکبر،) لغت نامه، تهران: موسسه لغت نامه دهخدا، ۱۳۳۴ش.
رازی، فخرالدین محمد، مفاتیح الغیب، چاپ سوم، بیروت: دار احیاء التراث، ۱۴۲۰ق.
ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، قم: مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۸۵ش.
سبزواری، محمد بن حبیب الله، ارشاد الاذهان فی تفسیر القران، بیروت: دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۱۹ق.
سبزواری، ملاهادی، شرح الأسماء الحسنی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۲ش.
سروش، عبدالکریم، بسط تجربه نبوی، چاپ پنجم، تهران: موسسه فرهنگی صراط، ۱۳۸۵ش.
شریف مرتضی، علی بن حسین، رسائل الشریف المرتضی، قم: دار القرآن الکریم، ۱۴۰۵ق.
شریف مرتضی، علی بن موسی، الذخیره فی علم الکلام، قم: موسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق.
صادقی، هادی، درامدی بر کلام جدید، قم: کتاب طه و نشر معارف، ۱۳۸۳ش، چاپ دوم.
صدرالمتألهین، محمد بن ابراهیم، شرح اصول کافی، کتاب الحجة، تصحیح محمد خواجوی، تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۰ش.
طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ پنجم، قم: نشر جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ق.
طباطبایی، محمد حسین، وحی یا شعور مرموز، بیجا: مرکز نشر و توزیع کتاب، ۱۳۳۷ش.
طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، بیجا: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۷ش.
طوسی، محمد بن حسن، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، بیروت: دارالاضواء، ۱۴۰۶ق، چاپ دوم.
عسکری، حسین بن عبدالله، معجم الفروق اللغویة، قم: موسسه نشر اسلامی، ۱۳۸۴ش، چاپ سوم.
فاخوریحنا و خلیل الجرء، تاریخ فلسفه در جهان اسلام، ترجمه محمد آیتی، تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب فرهنگی، ۱۳۸۵ش، چاپ دوم.
فاضل مقداد، محمد بن حسن، الاعتماد فی شرح واجب الاعتقاد، چاپ صفاءالدین بصری، مشهد، ۱۴۱۲ق.
فاضل مقداد، محمد بن حسن، النافع یوم الحشر، شرح الباب الحادی عشر (در ضمن کتاب باب حادی عشر مع شرحیه)، تهران: موسسه مطالعات اسلامی، ۱۳۶۵ش.
فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، چاپ دوم، قم: نشر هجرت، ۱۴۰۹ق.
فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، چاپ دوم، قم: نشر هجرت، ۱۴۱۴ق.
قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، قم: دار الکتاب، ۱۳۶۷ش، چاپ چهارم.
قیصری، داود، شرح فصوص الحکم، قم: نشر انوار الهدیم، ۱۴۱۶ق.
کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
لاهیجی، عبدالجبار، شرح الاصول الخمسة، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
ماوری، علی بن محمد، اعلام النبوة، بیروت: دار الکتاب العربی، ۱۹۸۷ق.
مدرسی، محمد تقی، من هدی القران، تهران: نشر دارمحبی الحسین، ۱۴۱۹ق.
مصباح یزدی، راه و راهنما شناسی، قم: انتشارات موسسه امام خمینی، ۱۳۸۶ش.
مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقائد، چاپ هفدهم، تهران: موسسه چاپ و نشر بین المللی سازمان تبلیغات، ۱۳۸۴ش.
مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ش.
مطهری، مرتضی، جامعه و تاریخ، تهران، نشر صدرا، ۱۳۷۲ش.
مطهری، مرتضی، وحی و نبوت، تهران، نشر صدرا، ۱۳۸۵ش.
مفید، محمد بن محمد بن نعمان، النکت الاعتقادیه، قم: کنگره جهانی شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
[نهفتن]
نبو
اسلام