مشاور شما

  • خانه 
  • "دیدار فائزه هاشمی با عضو ارشد فرقه بهائیت" 
  • تماس  
  • ورود 

"تحلیل هفته |ضد ایران، ناقض برجام"

تحلیل هفته |ضد ایران، ناقض برجام

علی قاسمی/ پس از ٢٨ روز مذاکره فشرده در وین به منظور نگارش برنامه جامع اقدام مشترک و ۲۲ ماه مذاکره درباره برنامه هسته‌ای ایران، بین ایران و شش کشور آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه، آلمان و چین در ۲۳ تیرماه توافق وین (برجام) انجام گرفت. در این برهه زمانی ایران به تمام تعهدات خود عمل کرده و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز در گزارش‌های متعدد خود تاکنون این امر را تأیید کرده است. از جمله اینکه تأسیسات هسته‌ای فردو در حد یک آزمایشگاه تنزل یافت و سانتریفیوژهای نطنز از ۱۹ هزار دستگاه به پنج هزار دستگاه کاهش پیدا کرد، قلب نیروگاه اراک با سیمان پر شد و در نهایت مواد غنی‌ شده از حدود ۱۰ هزار کیلو به ۳۰۰ کیلو کاهش یافت و دوربین‌های نظارتی آژانس مدام در حال ثبت و ضبط عملکرد ما هستند، اما طرف مقابل به‌ویژه آمریکایی‌ها به بهانه‌های واهی هر از چند گاهی قانونی محدودکننده علیه کشور ما به تصویب می‌رسانند و تنها استدلال آنها این است که این موارد خارج از برجام است و موضوعات موشکی، تروریسم و حقوق بشر را بهانه خود قرار می‌دهند، به همین منظور در این مقاله به مصوبات ضد ایرانی آمریکا علیه ایران که پس از اجرای برجام به تصویب رسیده و ابلاغ شده، یا در حال بررسی در کمیته‌های کنگره است به اجمال اشاره می‌‌شود.
الف ـ اولین تحریم یک روز پس از اجرای برجام
دقیقاً یک روز پس از اجرایی شدن توافق هسته‌ای ایران و ۱+۵ (برجام) و همچنین مبادله زندانیان از سوی دو طرف و روزی که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز تأیید کرد که ایران تعهدات خود در چارچوب توافق هسته‌ای را به طور صحیح و کامل انجام داده است، وزارت خزانه‌داری آمریکا، تحریم‌های جدیدی را بر سر برنامه موشکی ایران ـ نه برنامه هسته‌ای ـ اعمال کرد. این تحریم‌ها ۱۱ شرکت و فردی را نشانه گرفت که در مسیر تولید برنامه موشکی بالستیک جمهوری اسلامی ایران نقش داشتند. در بیانیه رسمی وزارت خزانه‌داری آمریکا آمده است: «این اقدام با هماهنگی و تأیید دولت آمریکا به منظور جلوگیری از گسترش برنامه موشکی بالستیکی ایران اجرا شده است.» در توجیه این مسئله مقامات رسمی دولت آمریکا بیان کردند که اقدام جدید وزارت خزانه‌داری در اعمال تحریم‌های تازه کاملاً قانونی و در راستای مبارزه با تروریسم و حقوق بشر است و فعالیت‌های موشکی ایران موضوعی جدا از برنامه هسته‌ای و توافق هسته‌ای هستند. جک لو، وزیر خزانه‌داری آمریکا در همین باره تأکید کرد: «ما به ادامه تحریم فعالیت‌های ایران خارج از چارچوب برجام ادامه می‌دهیم. این تحریم‌ها شامل فعالیت‌های ایران در حمایت از تروریسم، فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده منطقه، اقدامات ناقض حقوق بشر و برنامه موشکی ایران است. همچنین لازم است متذکر شوم که به جز برخی موارد استثنا (مثل خرید فرش از ایران) دیگر روابط اقتصادی ایران و آمریکا همچنان ممنوع است و بانک‌های آمریکایی نمی‌توانند وارد تراکنش و معامله با اشخاص ایرانی شوند.» بر اساس بیانیه‌ای که وزارت خزانه‌داری آمریکا در ۱۷ ژانویه (۲۷ دی) صادر کرد، هفت فرد و سه مؤسسه به فهرست تحریم‌های موشکی اضافه شده‌اند. علاوه بر شش ایرانی، نام یک شهروند چینی هم در فهرست تازه تحریم‌ها دیده می‌شود. همچنین دو شرکت از میان سه مؤسسه تحریم‌شده در چین و سومی در امارات متحده عربی ثبت شده است. افراد و شرکت‌هایی که به بهانه ارتباط با برنامه موشکی ایران در فهرست تحریم قرار گرفته‌اند، عبارتند از: ۱ـ سیدمهدی فرحی، ۲ـ رحیم‌رضا فرقدانی، ۳ـ سیدمحمد هاشمی،
۴ ـ سیدجواد موسوی، ۵ـ سیدمیراحمد نوشین، ۶ـ حسین پورنقشبند،
۷ـ مینگفو چن (تبعه چین)،
۸ ـ شرکت لند آنهوی، ۹ـ شرکت بازرگانی کاندید جنرال ۱۰ـ شرکت بازرگانی مبروکه.
همچنین اطلاعات مربوط به «مهرداد کتابچی» که پیش از این در فهرست تحریم‌ها بوده نیز به روز شده است.
ب ـ قانون محدودیت تردد به آمریکا برای سفرکنندگان به ایران
یکی دیگر از مصوبات آمریکایی‌ها که با روح برجام همخوانی نداشت، طرح ضدایرانی کنگره درباره روادید بود. باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا با امضای لایحه بودجه سال آینده این کشور، به عنوان بخشی از قانون بودجه محدودیت‌های تازه‌ای‌ را برای ورود به این کشور تأیید کرد. مجلس نمایندگان آمریکا هشتم دسامبر (۱۷ آذر) طرحی را تصویب کردند که محدودیت‌های جدیدی را برای شهروندان ۳۸ کشور که در حال حاضر بدون روادید به آمریکا سفر می‌کنند، در نظر می‌گرفت. بر اساس فصل ۲۰۳ از متن بودجه ـ که بعد از تصویب سنا و امضای اوباما به قانون تبدیل شده ـ اگر شهروندان این ۳۸ کشور طی پنج سال گذشته به سوریه، عراق یا کشورهای حامی تروریسم از نظر وزارت خارجه آمریکا (ایران، سودان و سوریه) سفر کرده باشند، نمی‌توانند مانند گذشته بدون روادید وارد آمریکا شوند. به علاوه کسانی که تابعیت دوگانه این کشورها را هم دارند، از جمله ایرانی‌هایی که شهروند کشورهای معاف از روادید مانند بریتانیا، استرالیا یا فرانسه هستند، با اجرای قانون جدید برای سفر به آمریکا باید روادید درخواست کنند. تصویب اولیه این طرح در مجلس نمایندگان آمریکا با موجی از انتقادات در داخل مبنی بر نقض برجام روبه‌رو شد. علی لاریجانی ۲۵ آذر در همایش تجلیل از داوطلبان جمعیت هلال احمر قم درباره این مصوبه گفته بود: «در برجام رفتارهایی در ارتباط با کشورهای دیگر سنجیده شده بود که این اقدام آمریکا خلاف آن است، اگر این اقدام دنبال شود، مسیر طی‌شده را با دستان خود خراب کرده و خلاف برجام است.» همچنین عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه ایران اعلام کرد اگر مصوبه اخیر مجلس نمایندگان آمریکا درباره وضع محدودیت‌های تازه برای ورود به این کشور، مغایر با برجام یا توافق جامع هسته‌ای باشد، ایران درباره آن اقدام خواهد کرد. رئیس ستاد پیگیری اجرای برجام، گفته بود این مصوبه ابعاد مختلف حقوقی دارد و ایران در حال مشورت با کشورهای گروه ۵+۱ و اتحادیه اروپا درباره آن است. گفتنی است این قانون از نظر اقتصادی تأثیرات منفی بر اقتصاد ایران داشت. اغلب ۳۸ کشوری که توافقنامه لغو روادید با آمریکا دارند کشورهای تأثیرگذار اروپایی هستند که تمایل داشتند در دوره پساتحریم با ایران تعامل نزدیک اقتصادی داشته باشند که برای سفر به ایران دچار تردید شدند؛ چرا که اگر به ایران سفر کنند دیگر نمی‌توانند بدون روادید به آمریکا بروند و این چالش بزرگی در روابط اقتصادی ایران و اروپا و همچنین کشورهای مهم دیگری همچون ژاپن و استرالیا که در زمره آن ۳۸ کشور هستند، ایجاد می‌کند. از سوی دیگر صنعت گردشگری که پس از اجرای برجام تا حدودی رونق گرفته بود با این مصوبه دچار آسیب جدی شد.
ج ـ قانون تحریم سپاه
در ادامه طرح‌‌های ضد ایرانی مطرح شده در کنگره آمریکا و ناقض تعهدات غرب در برجام، دو طرح جدید علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مجلس نمایندگان آمریکا ارائه شد. یکی از دو طرح با عنوان «قانون تحریم سپاه پاسداران انقلاب ایران» است که «دیون نونز» عضو جمهوریخواه مجلس نمایندگان آن را در تاریخ ۱۵ دسامبر به کنگره ارائه کرد. نونز در ابتدای طرح، هدف خود را «محافظت از مردم آمریکا و ایران و همچنین اقتصاد جهانی در برابر نقض استانداردهای قانونی جهانی در زمینه حقوق بشری و شهروندی از سوی ایران و حمایت این کشور از تروریسم بین‌المللی و تخلفات اقتصادی مخرب سپاه پاسداران انقلاب ایران» اعلام کرد. این طرح اتباع ایالات متحده را از هرگونه معامله اقتصادی، همکاری و تراکنش مالی با سپاه پاسداران و شرکت‌های تحت مالکیت یا وابسته به سپاه ممنوع کرده و به رئیس‌‌جمهور آمریکا این اختیار را می‌‌دهد که در صورت نقض این قانون، افراد یا شرکت‌های متخلّف را در فهرست سیاه قرار دهد. طرح تحریم سپاه همچنین دولت آمریکا را ملزم می‌‌کند نهایتاً ظرف ۹۰ روز پس از نهایی شدن قانون، درباره «نقش سپاه در اقتصاد ایران» به کنگره گزارش دهد و پس از آن هم به صورت فصلی این گزارش‌دهی را ادامه دهد. دولت آمریکا همچنین ملزم خواهد شد که «لیست نظارت» تهیه کرده و فعالیت مقامات ارشد سپاه، مدیران شرکت‌های وابسته و تحت مالکیت سپاه که در لیست تحریم‌ها قرار ندارند، یا به واسطه قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل و برجام از فهرست تحریم‌ها خارج شده‌اند را زیر نظر بگیرد. ۲۷ عضو کنگره که تمامی آنها جمهوریخواه هستند از این طرح حمایت کرده‌اند. این طرح به چهار کمیته امور خارجی، قوانین، تأمین مالی و خدمات مالی ارائه شده و در نوبت بررسی است.
دـ قانون اجرا و بازنگری تحریم‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران
طرح موسوم به «قانون اجرا و بازنگری تحریم‌های سپاه پاسداران انقلاب ایران» را «برد شرمن» هم‌حزبی رئیس‌جمهور دموکرات آمریکا به مجلس نمایندگان ارائه کرده است. شرمن هدف از این طرح را «اعمال تحریم‌هایی مؤثرتر علیه سپاه پاسداران ایران یا هر یک از مقامات، عوامل یا وابستگان آن برای مقابله با حمایت آن از تروریسم بین‌المللی و کمک به رژیم (بشار) اسد در سوریه» اعلام کرده است. در این طرح به شدت سخت‌‌گیرانه، مسئول دفتر حسابرسی کنگره آمریکا ملزم شده است نهایتاً ظرف ۱۸۰ روز پس از نهایی شدن این قانون، گزارشی را به رئیس‌جمهور و کمیته‌های مربوطه در کنگره ارائه دهد. بر اساس این طرح، رئیس‌جمهور آمریکا ملزم خواهد بود نهایتاً ظرف ۱۸۰ روز پس از دریافت گزارش دفتر حسابرسی کنگره، به طور کامل این گزارش را بررسی کرده و با استفاده از تمام امکانات در دسترس صحت گزارش را مورد بررسی قرار دهد. در نهایت رئیس‌جمهور آمریکا باید تمام افراد این لیست را در فهرست تحریم قرار دهد، مگر افرادی که کاخ سفید در یک نامه رسمی اعلام کرده مدارک کافی برای صحت گزارش‌ها درباره آنها نیافته است. طرح پیشنهادی برد شرمن هم در پنج کمیته امور خارجی، خدمات مالی، نظارت و اصلاحات دولت، قضایی و تأمین مالی در نوبت بررسی قرار دارد.
ه ـ تحریم شرکت‌‌های همکار با سپاه
نویسندگان آین طرح می‌گویند هدف از آن «اعمال تحریم علیه هر مجموعه‌ای است که سپاه پاسداران انقلاب ایران، به هر دلیلی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، بیش از ۲۰ درصد در آن ذی‌نفع است.» این در حالی است که پیش از این، آمریکا شرکت‌ها و مجموعه‌هایی را تحریم می‌کرد که سپاه بیش از ۵۰ درصد در آنها سهم داشت. همه این طرح‌ها ابتدا باید در کمیته‌ها تصویب شود و پس از اصلاحات لازم به صحن دو مجلس نمایندگان و سنا ارائه شوند. در صورت تصویب نهایی در کنگره، رئیس‌جمهور آمریکا باید درباره آنها تصمیم‌گیری کند.
و ـ طرح «قانون دفاع ملی آمریکا»
اصل این طرح که از قوانین همیشگی آمریکا است و به نوعی سیاست‌ها و برنامه‌های وزارت دفاع آمریکا را تعیین می‌کند، همواره به بستری برای تصویب طرح‌های ضد ایرانی، از جمله قوانین تحریمی تبدیل شده است. در این طرح بر ضرورت مقابله با ایران در خلیج‌فارس سخن به میان آمده است. نکته قابل تأمل اینجاست که در همین بخش، از نام جعلی «خلیج ع…» برای اشاره به این موضوع استفاده شده است. جالب اینکه در یکی دیگر از بخش‌های همین طرح، نام صحیح خلیج‌فارس مورد استفاده قرار گرفته است. از جمله اصلاحیه‌هایی که در جریان بررسی در مجلس نمایندگان به این طرح اضافه شد، می‌توان به بندهای پیشنهادی از سوی «پیتر پوسکام» اشاره کرد که در آن، بر ضرورت تأمین تسلیحات دفاعی لازم برای رژیم صهیونیستی به منظور مقابله با تهدیدات امنیتی، از جمله «تأسیسات هسته‌ای و موشکی بالستیک در ایران» تأکید شده است. لازم به ذکر است در پیش‌نویس اولیه، مستقیم بر ضرورت تأمین تانکرهای سوخت‌گیری مجدد در حین پرواز و مهمات پیشرفته برای رژیم صهیونیستی سخن به میان آمده بود (تجهیزاتی که می‌تواند برای حمله به تأسیسات هسته‌ای و موشکی ایران مورد استفاده قرار گیرد). در نسخه اولیه همچنین از تأسیسات هسته‌ای و موشکی ایران به‌مثابه «تهدیدات وجودی علیه اسرائیل» سخن به میان آمده و از دولت خواسته شده بود اطمینان حاصل کند که رژیم صهیونیستی، توان از میان بردن این تأسیسات را دارد. اما یک بند دیگر مربوط به ایران که به تصویب هم رسید، از سوی «سِث مولتون» ارائه شده بود که رئیس‌جمهور آمریکا را ملزم می‌کند، تا ۴۸ ساعت پس از انجام هر آزمایش موشکی بالستیک از سوی ایران، کنگره را مطلع ساخته و به فاصله اندکی پس از آن نیز اعلام کند که چه اقداماتی ـ از جمله طرح قطعنامه‌ای در شورای امنیت ـ را در واکنش به آن آزمایش انجام خواهد داد.
علاوه بر این اقدامات، در همین مدت مبلغ دو میلیارد دلار از حساب ایران برداشتند، مضافاً ده‌ها نفر آمریکایی و خانواده‌های آنها با استناد به قانون «عدالت برای قربانیان تروریسم» علیه ایران اقامه دعوی کردند و سپس توانستند مجوز مصادره اموال ایران در کانادا را به نفع خود کسب کنند و در کانادا چند حساب ایران مسدود شده است تا بعداً به نفع شاکیان مصادره شود. افزون بر موارد مذکور آنگونه که «نانسی پلوسی» رهبر اقلیت دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا درخواست کرده تا با سه طرح پیشنهادی جمهوریخواهان علیه ایران مخالفت کرده و به آن رأی منفی دهند، مشخص می‌شود روند قانون‌گذاری ضد ایرانی آمریکایی‌ها تمامی ندارد و سه قانون ضد ایرانی دیگر هم در راه است. گزارش‌ها حاکی است که جمهوریخواهان در این مجلس سه طرح تازه را تنظیم کرده‌اند که تصمیم دارند پیش از تعطیلات تابستانی به رأی بگذارند. یکی از این سه طرح «قانون مسئولیت‌پذیری ایران» است که تحریم‌های تازه‌ای را به دلیل ادامه برنامه موشک‌های بالستیک و نقض حقوق بشر علیه کشورمان وضع می‌کنند. طرح دوم خریداری «آب سنگین» را ممنوع می‌کند و طرح سوم هم دسترسی ایران به نظام مالی آمریکا را مسدود خواهد کرد

"آيا درخواست شفاعت از اوليا مايه شرك نيست و نوعي پرستش آنان به شمار نمي‌رود؟"

04 دی 1394 توسط معصومه نجاتي

آيا درخواست شفاعت از اوليا مايه شرك نيست و نوعي پرستش آنان به شمار نمي‌رود؟
پاسخ: اعتقاد به شفاعت اولياي الهي در روز رستاخيز، از اصولي است كه كسي در آن شك و ترديد ندارد و همة فرق اسلامي به شفاعت پيامبران و به ويژه پيامبر خاتم(ص) اعتقاد راسخ دارند. تنها اختلافي كه پس از ظهور ابن تيميه در قرن هشتم و محمد بن عبدالوهاب در نيمه‌هاي قرن دوازدهم پيش آمد، اين بود كه آيا مي‌توان در اين جهان نيز از شفيعان واقعي كه شفيع بودن آنها از نظر كتاب و سنت قطعي است، درخواست شفاعت كرد و مثلاً گفت:«اي محبوب درگاه خدا در روز رستاخيز دربارة من شفاعت كن»؟[1]
همة عالمان دين، بر صحت درخواست شفاعت از صاحبان آن، اتفاق نظر دارند، جز دو فرد ياد شده و پيروان آن دو كه مي‌گويند: «نمي‌توان از صاحبان شفاعت در اين جهان درخواست شفاعت نمود، بلكه بايد گفت: خدايا! پيامبر را شفيع من قرار ده».
اكنون اين مسأله را بر كتاب خدا و سنت پيامبر عرضه مي‌‌کنيم تا پرده از چهره حقيقت برداشته شود.
حقيقت درخواست شفاعت چيست؟
شفاعت پيامبر گرامي(ص) و ديگر شافعان راستين در روز جزا، جز طلب مغفرت از خدا دربارة گنهكاران امت چيز ديگري نيست، در اين صورت، طلب شفاعت، در واقع طلب دعا از آنان خواهد بود و دعاي آنان، در سايه قرب و مقامي كه نزد خدا دارند، به هدف اجابت مي‌رسد و طبعاً گنهكار مشمول مغفرت خدا مي‌گردد. از طرفي، درخواست دعا از برادر مؤمن و فراتر از آن، از نبي گرامي كوچك‌ترين اشكالي ندارد، اگر ما مي‌گوييم: «يا وجيهاً عند‌اللّه، اشفع لنا عند اللّه»، يعني «اي كسي كه در پيشگاه خدا جاه و مقامي داري، در نزد خدا درباره ما شفاعت كن (دعا كن خدا گناه ما را ببخشد يا حاجت ما را برآورده كند)».
اصولاً «استشفاع» يعني طلب شفاعت، در كتاب‌هاي حديثي و تفسيري به معني درخواست دعا وارد شده است؛ مثلاً بخاری، محدث معروف اهل سنت در صحيح خود، بابي را با اين عنوان آورده است: «هرگاه مردم در هنگام قحطي از پيشواي خود بخواهند كه براي آنان از خدا باران بطلبد، نبايد درخواست آنان را ردّ كند».
با توجه به اين اصل، نبايد درباره درخواست شفاعت كه حقيقت آن درخواست دعاست، شك و ترديد كرد؛ زيرا درخواست دعا از مؤمن از امور پسنديده است، چه رسد به انبيا و اوليا. از اين گذشته، برخي از ياران پيامبر از خود آن حضرت در زمان حيات و يا پس از درگذشت ايشان، درخواست شفاعت مي‌كردند، اکنون نمونه‌هايي را يادآور مي‌شويم:
1.حديث انس بن مالك
ترمذي يكي از نويسندگان سنن چهارگانه ، از انس بن مالك چنين نقل مي‌كند:
«از پيامبر درخواست كردم كه در روز قيامت درباره من شفاعت كند. وي پذيرفت و گفت: من اين كار را انجام مي‌دهم. به پيامبر گفتم: شما را كجا جستجو كنم؟ فرمود: در كنار صراط».[2]
انس با الهام از فطرت خود كه درخواست شفاعت جز درخواست دعا چيز ديگري نيست، از پيامبر گرامي(ص) درخواست شفاعت مي‌كند، وپيامبر نيز به‌او قول مساعد مي‌دهد و هرگز تصور نمي‌كند كه درخواست شفاعت، نوعي شرك است، و نيز او را از اين درخواست باز نمي‌دارد.
2. حديث سواد بن قارب
سواد بن قارب از ياران رسول خداست. درباره پيامبر(ص) اشعاري سروده و از او درخواست شفاعت مي‌كند و مي‌گويد:
وَكُن لي شَفيعاً يومَ لا ذُو شفاعة بمُغن فَتيلاً عن سوادِ بن قارب[3]
اي پيامبر گرامي، در روز قيامت شفيع من باش؛ روزي كه شفاعت ديگران به حال سواد بن قارب به مقدار رشته وسط هسته خرما، سودي نمي‌بخشد.
3. حديث ابوبكر
وقتي پيامبر گرامي(ص) درگذشت، بدن مبارك او را با پارچه‌اي پوشانيده، منتظر بودند كه مسلمانان در كنار مسجد گرد آيند تا مراسم «تجهيز» وتغسيل و نماز و تدفين انجام گيرد. در اين هنگام، وقتي ابوبكر وارد خانه پيامبر(ص) شد، پارچه را از چهره پيامبر برگرفت، خود را روي پيكرش افكند. او را بوسيد و چنين گفت: پدر و مادرم فداي تو باد! تو در زندگي و پس از مرگ پاك و پاكيزه هستي. ما را اي محمد نزد خدايت ياد كن و ما را به خاطر داشته باش.[4] جمله‌هاي «اذكرنا عند ربّك» جز درخواست شفاعت چيزي نيست.
4. حديث علي(ع)
محدثان نقل مي‌كنند آنگاه كه پيامبر(ص) درگذشت، علي(ع) مشغول تغسيل پيامبر گشت، به هنگام غسل دادن چنين گفت: «پدر و مادرم فداي تو باد! ما را نزد خدايت ياد كن و ما را به خاطر داشته باش!».[5]
5. حديث نوجوان
مصعب بن اسلمي نقل مي‌كند: نوجواني از خاندان ما به سوي پيامبر (ص) آمد و به او گفت: من از تو چيزي مي‌خواهم.
پيامبر(ص) : آن چيست؟
نوجوان: «از تو مي‌خواهم مرا از كساني قرار دهي كه در روز قيامت درباره آنان شفاعت مي‌كني».
پيامبر(ص): چه كسي تو را به اين كار راهنمايي كرده است؟
نوجوان: هيچ كس. خودم به اين فكر افتادم.
پيامبر (ص): من در روز قيامت در حق تو شفاعت مي‌كنم.[6]
نمونه‌هاي اين نوع قضايا فراوان است كه نقل بيشترين آنها موجب اطاله سخن مي‌گردد.
——————————————————————————–
[1] . يا وجيهاً عند اللّه اشفع لنا عند اللّه.
[2] . سنن ترمذي، ج 4، ص 621، حديث 2433.
[3] . اصابه ابن حجر، ج2، ص 95، شماره ترجمه3583: اين درخواست را با طرق ششگانه نقل كرده است.
[4] . سيره حلبي، ج3، ص 474، چاپ دارالمعرفه، بيروت.
[5] . مجالس مفيد، مجلس12، ص 103; نهج البلاغه، خطبه 235.
[6] . مجمع الزوائد، ج10، ص 369، وي در اين مورد قضاياي زيادي نقل كرده است.

 نظر دهید »

"آیا انبيا و اوليا، علاوه بر قدرت‌هاي عادي، توان انجام امور خارق العاده را نيز دارند؟"

04 دی 1394 توسط معصومه نجاتي

آیا انبيا و اوليا، علاوه بر قدرت‌هاي عادي، توان انجام امور خارق العاده را نيز دارند؟
پاسخ: جهان آفرينش، جهان اسباب و مسبّبات و علّت‌ها و معلول‌ها است. هر فردي در كار خود از قدرت الهي بهره مي‌گيرد و اگر پيوند او از آن قدرت لايزال گسسته گردد، عاجز و ناتوان مي‌شود. بنابراين، اگر اولياي الهي كارهاي خارق العاده‌اي را انجام مي‌دهند، همگي از قدرت الهي سرچشمه گرفته و به اذن او مي‌باشد. اگر اين پيوند قطع شود، هيچ فردي توان كاري را؛ اعم از عادي و غير عادي، نخواهد داشت.
كارهاي برون از توان عادي معلول تكامل روحي و رواني «وليّ» خداست كه در اثر طي طريق عبوديت و عمل به تعاليم اسلام و پيمودن صراط مستقيم به اين مقام مي‌رسد.[1]
انسان در ساية عبوديت و بندگي خدا و اخلاص در عبادت، براي خود سيري در تكامل باطني دارد كه ربطي به زندگي فردي واجتماعي او ندارد و اين سير از حدود جسم وماده بيرون است و هر فردي در اين سير معنوي خود، به فراخور حال خويش مقاماتي را به دست مي‌آورد كه چه بسا آنها را در اين جهان و يا پس از مرگ مشاهده نمايد.
مقصود از كمال چيست؟
وقتي مي‌گوييم خداوند كمال مطلق و نامتناهي است، مقصود از آن، همان «صفات جمال» خدا؛ از قبيل «علم» و «قدرت» و «حيات» و «اراده» است. هرگاه بنده‌اي در پرتو پيمودن راه اطاعت، گام در درجات كمال مي‌گذارد و از نردبان كمال بالا مي‌رود، مقصود اين است كه كمال وجودي بيشتري به دست آورده و علم بيشتر، قدرت زيادتر، اراده‌اي نافذتر وحياتي جاودانه‌تر پيدا مي‌كند. در اين صورت مي‌تواند از فرشته بالاتر قرار گيرد و از كمالات بيشتري بهره‌مند گردد.
بشر، پيوسته خواهان آن است كه بر جهان تسلط پيدا كند و كاري را كه انسان‌هاي عادي از انجام آن عاجزند، انجام دهد.به عنوان مثال، گروهي از مرتاضان از طريق رياضت‌هاي حرام و آزار دهنده به تقويت نفس و روح پرداخته و قدرت‌هايي را به دست مي‌آورند.
امّا راه صحيح كه موجب سعادت هر دو جهان مي‌گردد، آن است كه راه «بندگي» و خضوع در برابر خداي جهان را در پيش گيرد و با پيمودن راه بندگي، مقاماتي به دست آورده و سرانجام قدرت بر تصرف در تكوين پيدا كند.
پيامبر گرامي(ص) در ضمن حديثي به مقامات بلند سالكان راه حق و پويندگان راه عبوديت وبندگي اشاره نموده، سخن پروردگار را چنين نقل مي‌فرمايد:
«هيچ بنده‌اي به وسيله كاري، نسبت به من تقرب نجسته كه محبوب‌تر از انجام فرايض بوده باشد. (آنگاه فرمود:) بنده من با گزاردن نمازهاي نافله آنچنان به من نزديك مي‌شود كه اورا دوست مي‌دارم. وقتي او محبوب من شد، من گوش او مي‌شوم كه با آن مي‌شنود، وچشم او مي‌شوم كه با آن مي‌بيند و زبان او مي‌گردم كه با آن سخن مي‌گويد، و دست او مي‌شوم كه با آن حمله مي‌كند. هرگاه مرا بخواند اجابت مي‌كنم و اگر چيزي از من بخواهد مي‌بخشم».[2]
دقت در اين حديث، ما را به عظمت كمالي كه انسان در سايه انجام فرايض و نوافل پيدا مي‌كند، به خوبي رهبري مي‌كند. در اين حالت قدرت دروني انسان به حدّي مي‌رسد كه با قدرت الهي صداهايي را كه با نيروي عادي نمي‌شنيد، مي‌شنود و صور و اشباحي را كه ديدگان عادي را ياراي ديدن آنها نيست، مي‌بيند. سرانجام خواسته‌هاي اوجامه عمل پوشيده، حاجت‌هايش برآورده مي‌شود، در نتيجه دوست خدا مي‌شود و عمل او، عمل خدايي مي‌گردد.
جاي شك نيست مقصود از اينكه خدا چشم وگوش او مي‌گردد، اين است كه ديده او در پرتو قدرت الهي، نافذتر و گوش او شنواتر و قدرت او گسترد‌ه‌تر مي‌گردد.
آثار بندگي و كمال نفساني
يكي از آثار كمال نفس، تصرف در جهان طبيعت به اذن خداست. توضيح اين كه در پرتو عبادت و بندگي، نه تنها حوزه بدن تحت فرمان و محل نفوذ اراده انسان قرار مي‌گيرد، بلكه جهان طبيعت نيز مطيع انسان مي‌گردد و آدمي به اذن پروردگار جهان، در پرتو نيرو و قدرتي كه از تقرب به خدا كسب نموده است، در طبيعت تصرف مي‌كند و مبدأ يك سلسله معجزات و كرامات مي‌شود و در حقيقت قدرت تصرف و تسلط بر تكوين پيدا مي‌كند.
قرآن و كرامات اوليا
قرآن كراماتي را از انبياي الهي نقل مي‌كند كه بر اثر كمال نفساني، به اذن خداوند مي‌توانستند در تكوين تصرف كنند. اکنون به صورتي گذرا به آنها اشاره مي‌كنيم:
1. تصرف يوسف براي بينايي پدر
يعقوب بر اثر مفارقت يوسف، ساليان دراز گريه كرد و در آخر عمر بينايي خود را از دست داد. پس از سال‌ها، يوسف به فردي مأموريت داد كه به كنعان برود و پيراهن او را بر چهرة يعقوب بيفكند تا بينايي خود را باز يابد. مژده رسان آمد و دستور او را عمل كرد و در همان لحظه او بينايي خود را باز يافت.
«فَلَمّا أَنْ جاءَ الْبَشير أَلقٰاهُ علي وَجْههِ فارتدَّ بَصيراً».[3]
«هنگامي كه مژده رسان آمد، پيراهن يوسف را به صورت او افكند او بينايي خود را بازيافت».
شكي نيست كه مؤثر واقعي خداست، ولي خدا به «سبب» كه همان خواست يوسف است، اين توان را بخشيده است كه اگر ارادة چيزي كند، خواسته‌اش عملي شود. اين كه او اين كار عظيم را با يك سبب ساده (افكندن پيراهن بر چهرة پدر) به انجام رسانيد، نشان از آن دارد كه معجزات و كرامات پيامبران به وسيله امور ساده صورت مي‌پذيرد تا مردم تصور نكنند كه او از طريق علمي و صنعتي به اين كار دست زده است.
2. قدرت نمايي ياران سليمان
همگي مي‌دانيم كه سليمان ملكة سبأ را احضار كرد، ولي پيش از آن كه وي به حضور سليمان برسد ، سليمان به حاضران در مجلس خود چنين گفت:
«…يا أَيُّهَا المَلَؤُ أَيُّكُمْ يَأْتيني بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ يَأْتُوني مُسْلِمينَ».[4]
«اي جماعت كدام‌يك از شما مي‌تواند تخت بلقيس را براي من بياورد، پيش از آن كه (بلقيس و همراهان) او مطيعانه وارد شوند؟»
يك نفر از جنّيان گفت:
«…أَنَا آتيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ وَإِني عَلَيْهِ لَقَويٌّ أَمينٌ».[5]
«پيش از آنكه تو از جاي خود برخيزي(مجلس به پايان رسد) من آن را مي‌آورم و من بر اين كار توانا و امينم».
فرد ديگري كه مفسران نام او را «آصف بن برخيا» وزير سليمان وخواهر زاده او مي‌دانند، اعلام كرد كه در يك چشم به هم زدن مي‌تواند آن را بياورد، چنانكه خداوند مي‌فرمايد:
«قالَ الّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمّا رَآهُ مُسْتَقِرّاً عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبي…».[6]
«كسي كه نزد او دانشي از كتاب بود(که دربارة حقيقت اين كتاب بايد در جايي ديگر گفتگو كرد) ، چنين گفت: پيش از آنكه تو چشم بر هم بزني، آن را در اين مجلس حاضر مي‌كنم. وقتي تخت را در برابر خود حاضر ديد، گفت: اين نعمتي است از جانب خدا بر من».
بايد در مفاد اين آيات دقت كنيم تا ببينيم عامل اين كارهاي خارق‌العاده (احضار «تخت بلقيس» از فرسنگ‌ها فاصله به مجلس سليمان) چيست؟ آيا عامل اين كار خارق‌العاده مستقيماً خدا است؟ و او است كه اين جهش را در طبيعت انجام مي‌دهد و «آصف برخيا»و ديگران، نمايشگراني هستند كه كوچك‌ترين تأثيري در آن كارها ندارند؟يا اينكه عامل اين كار ـ به سان هزاران كار ديگر كه افراد عادي با قدرت الهي انجام مي‌دهند ـ خود آنها مي‌باشند; چيزي كه هست آنان اين قدرت را از قرب الهي به دست آورده و با اراده نافذ خود عامل اين نوع كارهاي خارق‌العاده مي‌باشند. ظاهر آيات سه‌گانه نظر دوم را تأييد مي‌كند، زيرا:
اوّلاً، سليمان از آنان مي‌خواهد كه اين كار را انجام دهند و آنان را بر اين كار قادر و توانا مي‌داند.
ثانياً، شخصي كه گفت: من تخت بلقيس را، پيش از آنكه سليمان از جاي خود برخيزد حاضر مي‌كنم، خود را با جملة زير توصيف كرد: «وَإنّي عَلَيهِ لَقَوِي أَمِين»: «من بر اين كار، قادر و توانايم و به خود اطمينان دارم».
هرگاه وجود اين شخص و اراده او در اين كار مؤثر نباشد، ديگر دليلي ندارد كه بگويد: «من بر اين كار قادر و امين هستم».
ثالثاً، دومي گفت: من آن را در اندك زماني (يك چشم به هم زدن) مي‌آورم و اين كار خارق‌العاده را به خود نسبت داد و گفت: «آتيك: مي‌آورم».
اگر بنا بود كه قرآن به اين حقيقت تصريح كند كه نفوس اوليا و اراده و خواست آنان و ديگر شخصيت‌هاي بزرگ، در ايجاد معجزه‌ها وكرامات و تمام خارق‌العاده‌ها مؤثر است، روشن‌تر از اين، چگونه بگويد تا شكاكان زمان آن را بپذيرند و تأويل نكنند.
رابعاً: خداوند علت توانايي دومي را بر اين كار شگفت‌آور، آشنايي او به علم كتاب مي‌داند، دانشي كه از اختيار افراد عادي خارج است و از علومي است كه مخصوص بندگان خدا مي‌باشد، و ارتباط با چنين دانش‌هايي محصول قربي است كه اين نوع افراد با خدا دارند، چنانكه فرمود: «قالَ الّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الكِتابِ…» : «كسي كه در نزد او دانشي از كتاب بود، گفت…».
3.باز هم قدرت نمايي سليمان
قرآن مجيد دربارة سليمان نبي با صراحت مي‌فرمايد: باد به فرمان او به هر طرف كه مي‌خواست جريان پيدا مي‌كرد. مسير باد كه جزو نظام آفرينش است، به ارادة نافذ سليمان تعيين مي‌گرديد، چنانكه مي‌فرمايد:
«وَلِسُلَيْمانَ الرِّيحَ عاصِفَةً تَجْري بِأَمْرِهِ إِلَى الأَرْضِ الّتي بارَكْنا فِيها وَكُنّا بِكُلِّ شَيءٍ عالِمينَ» .[7]
«باد توفنده و تند را براي سليمان رام كرديم؛ به طوري كه به فرمان وي به سوي سرزميني كه بركت داديم، جريان پيدا مي‌كرد وما به همه چيز عالم هستيم».
نكته قابل توجه اين است كه اين آيه‌ با صراحت هر چه كاملتر، جريان باد و تعيين مسير وسمت آن را معلول امر سليمان (اراده نافذ او) مي‌داند چنانكه مي‌فرمايد: «تَجري بأمره»: «به فرمان او جريان داشت».
در آية ديگر[8] مي‌خوانيم: بادي كه سليمان از آن به عنوان مركب استفاده مي‌كرد، از صبح تا ظهر مسافت يك ماه و از ظهر تا شب مسافت يك ماه ديگر را طي مي‌كرد و اين مرد الهي مي‌توانست مسافتي را كه مركب‌های آن روز تقريباً در ظرف دوماه طي مي‌كردند، در ظرف يك روز طي كند.
درست است كه خداوند باد را براي او رام و مسخّر کرده بود، امّا جمله «تَجْرِي بِأَمْرِهِ» «به فرمان سليمان حركت مي‌كرد و از حركت باز نمي‌ايستاد» صراحت دارد كه امر و ارادة سليمان در بهره‌برداري از اين پديده طبيعي، كاملاً مؤثر بوده است; مثلاً تعيين وقت حركت ومسير آن و باز ايستادن آن از حركت بستگي به اراده نافذ سليمان داشت.
از آيات مربوط به سليمان، نكتة ديگري نيز استفاده مي‌شود و آن اينكه خداوند بسياري از پديده‌هاي سركش طبيعي را براي او رام كرده بود و او هرگونه که مي‌خواست از آنها با كمال سهولت و آساني استفاده مي‌كرد؛ مثلاً معدن مس با تمام صلابتي كه دارد، براي او ـ به فرمان خدا ـ به صورت چشمه رواني در مي‌آيد و هر چه مي‌خواهد از آنها استفاده مي‌کند؛ چنانكه مي‌فرمايد:
«…وَاَسَلْنا لَهُ عَيْنَ القِطْرِ…» .[9]
«و چشمه مس(مُذاب) را براي او روان كرديم».
موجوداتي مانند جن كه با ديدگان عادي ديده نمي‌شوند، در تسخير وي بودند و آنچه او از آنها مي‌خواست، انجام مي‌دادند، چنانكه مي‌فرمايد:
«وَمِنَ الجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ… يَعْمَلُونَ لَهُ ما يَشاءُ…».[10]
«گروهي از جن در برابر او به فرمان خداوند كار مي‌كردند… براي او آنچه مي‌خواست انجام مي‌دادند».
ظاهر مجموع آيات اين است كه چگونگی بهره‌برداري او از باد و غيره يكسان بوده است. درست است كه خداوند بزرگ اين پديده‌ها را براي او تسخير كرده بود، امّا در عين حال ارادة او بي‌اثر نبود. تا ارادة سليمان تعلق نمي‌گرفت، معدن مس به صورت چشمة آب روان نمي‌گشت و جن كاري را انجام نمي‌داد.
همة اينها نوعی ولايت بر تكوين است و معني آن اين است: پيامبري بر اثر قربي كه به خدا دارد، منزلتي مي‌يابد كه طبيعت و حتّي موجودات نامرئي به نام جن، به اذن خدا به فرمان او باشند و از حوزة نفوذ او خارج نشوند.
4. تصرف‌هاي حضرت مسيح
قرآن مجيد بعضي از كارهاي فوق‌العاده را به حضرت «مسيح» نسبت مي‌دهد و بيان مي‌كند كه همة اين كارها از نيروي باطني و اراده خلاق او سرچشمه مي‌گرفت، چنانكه مي‌فرمايد:
«…أَنّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللّهِ وَأُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْي الْمَوتى بِإِذْنِ اللّهِ…» .[11]
«من براي شما از گِل، شكل مرغي مي‌سازم و در آن مي‌دمم كه به اذن خدا پرنده مي‌شود، كور مادرزاد و پيس را شفا مي‌دهم ومردگان را به اذن خدا زنده مي‌كنم».
در اين آيات حضرت مسيح، امور زير را به خود نسبت مي‌دهد:
1. ساختن پرنده‌اي از گِل.
2. دميدن در پرنده و زنده كردن آن.
3. شفاي كور مادر زاد.
4. درمانِ بيماري پيسي.
5. زنده كردن مردگان.
حضرت مسيح خود را فاعل اين امور مي‌داند، نه اينكه او درخواست كند و خدا انجام دهد، بلكه مي‌گويد: «اين كارها را من به اذن خدا انجام مي‌دهم». اذن خدا در اين موارد چيست؟ آيا اذن در اين موارد يك اجازه لفظي است؟ به طور مسلم چنين نيست، بلكه مقصود از آن اذن باطني است. به اين معني كه خدا به بنده خود آنچنان كمال و قدرت و نيرو مي‌بخشد كه وي به انجام چنين اموري توانا مي‌گردد.
گواه اين مدّعا آن است كه بشر نه تنها در امور غير عادي به اذن خدا نيازمند است، بلكه در تمام امور به اذن خدا نياز دارد و هيچ‌كاري بدون اذن او صورت نمي‌پذيرد. اذن الهي در تمام موارد، همان برخوردار كردن فاعل از قدرت و رحمت خويش مي‌باشد. در آية مورد بحث، حضرت مسيح تحقق امور ياد شده را به خود نسبت مي‌دهد و در آيه ديگر، خود خدا نيز صريحاً امور مزبور را به خود او نسبت مي‌دهد و مي‌گويد:
«…وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوتى بِإِذْنِي…» .[12]
«هنگامي از گل صورت پرنده‌اي را به اذن من مي‌سازي و در آن مي‌دمي، و به اذن من پرنده مي‌شود و كور مادرزاد و پيس را به اذن من شفا مي‌دهي، و مردگان را زنده مي‌كني…»
در جمله‌هاي اين آيه دقت بيشتري كنيم تا روشن شود كه از نظر قرآن، فاعل و انجام دهندة اين امور كيست؟ هرگز خدا نمي‌گويد «من مرغ آفريدم»، «من شفا دادم»، «من زنده كردم» بلكه مي‌گويد:
«إِذْتَخْلُقُ»: تو آفريده‌اي ، «وَتُبْرِئُ»: بهبودي بخشيدي ، «إِذْ تُخْرِجُ الْمَوتى»: تو زنده كردي . چه صراحتي بالاتر از اين؟
ولي قرآن كريم در بيان اين كه هيچ بشري در كار ايجاد، استقلال ندارد، و براي ردّ افكار غير صحيح «معتزله» و دوگانه پرستان كه تصور مي‌كنند بشر در آفرينش خود به خدا نياز دارد، ولي در افعال و كارهاي خود كاملاً مستقل و از خدا بي‌نياز است; در همه اين موارد كارهاي حضرت مسيح را مقيّد به اذن الهي كرده و موضوع توحيد در افعال را، كه از مراتب توحيد به شمار مي‌رود، رعايت نموده است.
ولايت تكويني و مسأله غلو
از انديشه‌هاي باطل در مورد ولايت بر تصرف اين است كه تصور مي‌شود چنين اعتقادي ماية «غلو» در حقّ پيشوايان است، در صورتي كه چنين اعتقادي ارتباطي به غلو ندارد.
«غالي» كسي است كه بندگان خدا را از مقام عبوديت بالا برده و صفات خدا و افعال او را براي آنان ثابت كند؛ مثلاً بگويد: «تدبير نظام آفرينش از آن پيشوايان معصوم است. آنان «خالق»، «رازق» ، «محيي» و «مميت» علي الاطلاق مي‌باشند».
حقيقت غلو اين است كه يا آنها را خدا بدانيم و يا مبدأ افعال خدايي[13] بشناسيم ، در حالی که هيچ‌كدام از اين دو ملاك، در ولايت تكويني موجود نيست؛ زيرا نه كسي آنها را خدا مي‌داند و نه افعال و كارهاي الهي را براي آنها اثبات مي‌كند، بلكه مي‌گوييم آنان در پرتو قرب الهي، داراي قدرتي مي‌شوند كه به اذن خداوند مي‌توانند در مواردي كه انگيزه ارشاد واصلاح باشد، در جهان آفرينش تصرف کنند. اين دو نوع تفكر، آنچنان با هم فاصله دارند كه به زحمت مي‌توان شباهتي بين آن دو تصور نمود; زيرا هرگاه خداوند بندة خود را به انجام كاري به منظور ارشاد مردم قادر ساخت، چيزي از قدرت او كم نمي‌شود وبندة صاحب ولايت، گام از مقام عبوديت فراتر نمي‌گذارد.
موقعيت انسان كامل نسبت به خدا، موقعيت فرزندي است كه با سرماية پدر در تجارتخانه او مشغول بازرگاني است و يا به سان وكيلي است كه با سرماية موكل خويش، كسب و كار مي‌كند.
تسلط و قدرت فرزند و وكيل، شاخه‌اي از اراده و خواست پدر و موكل است. از اين جهت، اين نوع قدرت و تسلط هرگز مايه شرك نبوده، بلكه بوي شرك را هم نمی‌دهد.
چه بسا خداوند به فرشته و يا فرشتگاني قدرت بدهد كه سرزمين قوم لوط را سنگ‌باران و همه را زير و رو كنند، امّا اعتقاد به وجود چنين قدرتي در آنها، هرگز مستلزم شرك و همتايي فرشتگان با خدا نمي‌گردد.
بنابراين، اگر خداوند چنين قدرتي را به بنده‌ و يا بندگاني عنايت كند، اين نيز سبب نمي‌شود كه گردي بر دامن كبريايي او بنشيند.
——————————————————————————–
[1] . آري براي رسيدن به انجام امور خارق العاده، راه ديگري به نام رياضت هست ولي پيمودن آن راه حرام و ممنوع مي‌باشد.
وگاهي مصالح غيبي ايجاب مي‌كند كه فردي در دوران كودكي، به كمالي برسد كه ديگران فاقد آن هستند، و اين جنبه استثنايي دارد.
[2] . اصول كافي، ج2، ص 352 چاپ دارالكتب الاسلاميه.
[3] . يوسف/96.
[4] . نمل/38.
[5] . نمل/39.
[6] . نمل/40.
[7] . انبياء/81.
[8] . سبأ / 12.
[9] . سبأ/12.
[10] . سبا/12ـ13.
[11] . آل عمران/49.
[12] . مائده/110.
[13] . مقصود از «افعال خدايي» اين است كه فاعل در فعل خود مستقل بوده و در انجام آن به مقامي متكي نباشد، خواه آن فعل به صورت فعل طبيعي انجام گيرد، يا به شيوه خارق عادت.

 نظر دهید »

"اقلیت شیعه و اکثریت سنی"

04 دی 1394 توسط معصومه نجاتي

اگر شيعه حق است، چرا در اقليّت مي‌باشد و اكثريت، مذهب تسنّن را پذيرفته‌اند؟
پاسخ: هيچگاه اكثريت نشانه حقانيت و اقليت نشانه خلاف آن نيست، در طول تبليغ پيامبران، از زمان حضرت نوح(ع) تا عصر حضرت خاتم(ص) مؤمنان در اقليّت بودند. قرآن آنگاه كه مبارزات پي‌گير انبيا را ياد مي‌كند، پيوسته تذكر مي‌دهد: گروندگان و مؤمنان به آنان بسيار اندك بودند. درباره نوح كه نهصد و پنجاه سال[1] به تبليغ پرداخت، مي‌فرمايد:
«وَما آمَنَ مَعَهُ إِلاّ قليل».[2]
«جز اندكي به همراه او ايمان نياوردند».
در آيه ديگر مي‌فرمايد:
«وَقَليلٌ مِنْ عِبادي الشَّكُور».[3]
«اندكي از بندگان من سپاسگزارند».
قرآن درباره پيروي از اكثريت، به پيامبر هشدار مي‌دهد ومي‌فرمايد:
«إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الأَرْض يُضِلّوك عَنْ سَبيلِ اللّه».[4]
«اگر از اكثـريت مردم روي زمين پيروي كنـي، تو را از راه خدا گمراه مي‌كنند».
و باز به پيامبر يادآور مي‌شود:
«وَما أَكْثَرُ النّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤمِنين».[5]
«هر چند بكوشي، اكثريت مردم ايمان نمي‌آورند».
بزرگترين جمعيت‌ها در جهان از آنِ كشورهايي چون چين با حدود يك ميليارد و سيصد ميليون نفر و هند با بيش از يك ميليارد نفر جمعيت است كه اكثريت مردم آنها را مادي‌گرايان و بت‌پرست‌ها تشكيل مي‌دهند. اگر مجموع جمعيت مسلمانان را كه يك ميليارد و سيصد ميليون تخمين زده مي‌شود نسبت به جمعيت 6ميلياردي كره زمين، بسنجيم، از اكثريت برخوردار نيستند.
اميرمؤمنان علي بن ابي طالب(ع) در يكي از سخنان حكيمانه خود، درباره شناخت حق و باطل، بياني دارد كه يادآور مي‌شويم:
در جنگ جمل مردي از اميرمؤمنان سؤال كرد: آيا با طلحه و زبير نبرد مي‌كني، در حالي كه آنان از برجسته‌ترين اصحاب پيامبرند؟
امام در پاسخ فرمود: تو در اشتباهي. عظمت و بزرگي اشخاص، نشانه حق و باطل نيست، حق را بشناس تا اهل آن را بشناسي; و باطل را بشناس، آنگاه اهل آن را خواهي شناخت».[6]
گذشته از اين، شيعه هر چند نسبت به جمعيت كل مسلمانان، در اقليّت است، ولي براي خود، جمعيت عظيمي را در جهان تشكيل مي‌دهند و لذا در غالب نقاط جهان حضور مؤثر دارند. علاوه بر كشورهاي ايران و عراق و آذربايجان و بحرين و لبنان كه اكثريت آنها را شيعيان تشكيل مي‌دهند، در تمام كشورهاي اسلامي، اقليت قابل ملاحظه‌اي از شيعيان وجود دارد كه براي خود مساجد، مؤسسات، مدارس و برنامه‌هاي فرهنگي دارند.
اصولاً بايد توجه كرد كه شيعه به عنوان اپوزيسيون و مخالف نظام حاكم شناخته مي‌شد و نظام‌هاي سياسي براي سركوب بلكه ريشه‌كن كردن آنها، به آنان لقب «روافض» داده بودند. به عنوان نمونه، سلطان محمود غزنوي پس از تسلط بر شرق خراسان، به ريشه كن كردن دو گروه، يكي شيعه و ديگري معتزله همت گمارد، چندان كه آثار علمي و كتابخانه‌هاي آنان را از بين برد تا اثري از تشيع و معتزله باقي نماند. او پيوسته اهل حديث و كراميه را تقويت مي‌كرد، و شيعه و معتزله را دشمن اصلي خود مي‌دانست.[7]
صلاح الدين ايوبي، پس از خيانت به فاطميان ، تصميم بر قتل عام شيعه گرفت و گروه بي‌شماري از آنان را كشت.[8]
در دوران حكومت عثماني، در زمان سلطان سليم به خاطر فتواي يك فقيه حنفي به نام نوح، 40000 شيعه در تركيه فعلي سر بريده شدند.[9]
در دوران حكومت جزّار در لبنان، در جبل عامل حمام خون به راه افتاد و نسل‌كشي شيعه صورت گرفت، به گونه‌اي كه كتاب‌هاي آنان مدت‌ها به جاي هيزم در تنور نانوايان مي‌سوخت.[10]
با توجه به اين كشتارهاي دسته‌جمعي، بقاي شيعه در جهان، آن هم با يك فرهنگ قوي و جامع و داشتن علما و دانشمندان مبرز در تمام رشته‌هاي اسلامي و علمي، يكي از معجزات الهي است كه در پرتو عنايتش، مظهر اسلام راستين بدون تحريف تا قرن پانزدهم به جاي مانده و خوشبختانه روز به روز نور آن، راه گروه بيشتري از انسان‌ها را روشن نموده و پرده‌هاي جهل و تعصب را از چهره تاريخ كنار مي‌زند.
-——————————————————————————-
[1] . «فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَة إِلاّ خَمْسِينَ عامّا» (عنكبوت/14).
[2] . هود/40.
[3] . سبأ/13.
[4] . انعام/116.
[5] . يوسف/103.
[6] . إنّك لرجل ملبوس عليك…. جاذبه و دافعه امام علي به نقل از كتاب علي و بنوه از دكتر طه حسين.
[7] . يكي از مردم خراسان موسوم به عبداللّه بن كرام به زهد ريايي و حيله و تزوير،جمعي كثير را تابع مذهب خود گردانيد كه از جمله اتباع او يكي سلطان محمود بود كه بلاي عظيمي براي شيعه و اهل كلام شد (يادداشت‌هاي قزويني، حواشي، ج7، ص 60) به نقل از لغت‌نامه دهخدا.
[8] . اعيان الشيعه، ج3، ص 30، مظفر، تاريخ الشيعه، ص 192.
[9] . البلاد العربيه والدولة العثمانيه، حصري، ص 40، چاپ :36م; اعيان الشيعة، ج1، ص30ـ 13 (او به جاي 40000، عدد 70000 را آورده است; شرف الدين عاملي، الفصول المهمه، ص 140، چاپ نجف.
[10] . دائرة المعارف اللبنانيه، فؤاد البستاني، در شرح حال ابراهيم يحيي.

 نظر دهید »

"تشیع در چه زمانی پدید آمده است؟!"

04 دی 1394 توسط معصومه نجاتي

درباره پيدايش شيعه فرضيه‌ها و نظريات مختلفي مطرح شده است، بفرماييد تشيع از چه زماني پديد آمده است؟
پاسخ: معمولاً اين نوع پرسش‌ها درباره نحله‌هاي كلامي و فرقه‌هاي مذهبي مطرح مي‌شود كه پس از رحلت پيامبر اسلام پديد آمده‌اند؛ مثلاً مي‌گويند: مذهب اشعري چگونه و از چه زماني پديد آمده؟ در پاسخ گفته مي‌شود: مذهب اشعري مكتبی كلامي است كه ابوالحسن اشعري (260ـ324هـ) در آغاز قرن چهارم آن را پي‌ريزي كرد. در مقابل
آن، مذهب معتزله قرار دارد كه آن هم يك مذهب كلامي است و واصل بن عطا(80ـ 130هـ) شاگرد حسن بصري (م110هـ) آن را بنيان نهاد. در اين موارد، مي‌توان براي پيدايش مذهب، تاريخ مشخصي تعيين كرد.
اين گفته در خصوص مذاهب فقهي نيز صادق است. مذهب حنفي به وسيله ابوحنيفه(80ـ 150هـ) و مذهب شافعي به وسيله محمد بن ادريس شافعي(150ـ 204هـ) پديد آمد و همچنين ديگر مذاهب فقهي نيز
تاريخ پيدايش مشخصي دارند. امّا تشيع يك مذهب كلامي و فقهي نيست كه پس از پيدايش اسلام و درگذشت رسول خدا(ص) پديد آمده باشد.
تشيع، با اسلام تاريخ يكسان دارد. در واقع تشيع همان اسلامي است كه پيامبر خدا(ص) آورده و يكي از تعاليم آن، استمرار رهبري و امامت به وسيله فردي است كه از جانب خدا تعيين و به وسيله پيامبر(ص) معرفي مي‌شود. اين اصل اساسي كه ضامن بقاي اسلام است و هويت تشيع را تشكيل مي‌دهد، در زمان خود رسول خدا(ص) به وسيله آن حضرت اعلام شد و گروهي از صحابه پيامبر، آن را پذيرفتند و پس از درگذشت رسول خدا(ص) بر همان پيمان باقي ماندند. اينان پيشگامان تشيع در عصر رسول خدا (ص) و پس از او بودند. امّا گروهي ديگر، اين اصل را ناديده گرفته و رهبري را از آن ديگري دانستند.
تشيّع به اين معني، تاريخي جز اسلام و واقعيتي جز اين آيين ندارد و اين اصل؛ يعني تعيين رهبر و امام از جانب خداوند، جزئي از تعاليم اسلام بوده و در زمان حيات پيامبر(ص) اعلام شده است.
رويكرد عقلاني در شيوه گزينش رهبر
پيش از آن كه صفحات احاديث و تاريخ را ورق بزنيم، نخست درباره شيوه حكومت اسلامي پس از رسول خدا (ص) سخن مي‌گوييم. حاصل سخن اين كه آيا پيامبر اسلام (ص) براي زعامت و اداره امور كشور پس از رحلت، فردي را معين كرد، يا اين كه آن را به مهاجرين و انصار واگذار نمود، و به لقاء اللّه پيوست؟
محاسبات اجتماعي به روشني ثابت مي‌كند كه پيامبر(ص) فردي را براي زعامت معين كرد و در اين مورد، به امر الهي ، «حكم خداوند» را بر «انتخاب امت» ترجيح داد، زيرا به هنگام رحلت پيامبر(ص) سه دشمن قوي و نيرومند، جامعه اسلامي را تهديد مي‌كرد. از جانب شرق مجوس آتش پرست، از جانب غرب روميان مسيحي و در داخل، ستون پنجم نفاق كه براي خود، قدرت و ريشه‌هاي اجتماعي داشت، به گواه اين كه آيات فراواني درباره منافقان در سوره‌هاي مختلف نازل شده است. در چنين وضعيتی، مصلحت جامعه اسلامي ايجاب مي‌كرد كه پيامبر فردي نيرومند، عالم، آگاه، زاهد و پارسا را براي زعامت معين كند، تا پس از درگذشت او، اين مسأله خاتمه يافته تلقي شود و همه نيروها تحت فرمان او براي حفظ اسلام و مقابله با مثلث پيش‌گفته بكوشند. در حالي كه اگر در اين مورد سكوت مي‌كرد، علاوه بر سه مشكل ياد شده، مشكل ديگري به نام اختلاف در درون مسلمانان پديد مي‌آمد و چه بسا به جنگ داخلي كشيده مي‌شد. با توجه به اين حقايق تاريخي، احتمال انتصاب بر انتخاب اولويت مي‌يابد.
و به ديگر سخن، در شيوة حكومت، دو نظر بيش نيست، نظريه «تنصيص» و نظريه «گزينش»، آن هم به وسيلة مهاجرين و انصار. در اين مورد، موضع پيامبر را از نزديك بررسي مي‌كنيم؛ زيرا مسأله از سه فرض بيرون نيست:
1. اصولاً پيامبر دربارة شيوة حكومت پس از خويش سخني نگفته باشد.
2. پيامبر (ص) درباره شيوه حكومت، موضع گرفته و آن را به شورا واگذارد.
3. فرد لايقي را از ميان تربيت يافتگان خود براي رهبري برگزيند.
فرضية نخست، با كامل بودن دين و استمرار آن تا روز رستاخيز سازگاري ندارد؛ زيرا اسلام يك آيين فردي نيست و تعاليم آن منحصر به عبادات شخصي و نيايش‌هاي فردي نمي‌باشد، بلكه يك دكترين جامع است كه بشر را از هرگونه تقنين و تشريع بي‌نياز مي‌كند و به صورت خودكفا تا پايان جهان پيش خواهد رفت. آورنده چنين آييني نمي‌تواند نسبت به مسائل حكومت، كه ضامن بقاي دين است، سكوت اختيار كند و بي تفاوت باشد . و موضع انفعالي به خود بگيرد.
نظرية دوم تا حدي نظرية مقبولي است و آن اين كه پيامبر، موضع مثبت داشته و نسبت به مسائل حكومتي بي‌تفاوت نبوده، ولي اگر شيوه حكومت بر اساس شورا بود، بايد پيامبر(ص) در كلمات خود به اين امر اشاره فرموده، شرايط و ضوابط شورا را به نحو دقيق تبيين نمايد و براي آموزش دادن مسلمانان، آن را در طول زندگي خود به صورت‌هاي عملي پياده كند تا مسلمانان پس از درگذشت او دچار حيرت و سرگرداني نشوند، در حالي كه در كلمات پيامبر(ص) و احاديث و تاريخ زندگاني او، نص صريحي بر اين كه نظام حكومت، نظام شورايي است، ديده نمي‌شود، حتي بعد از خليفه اوّل شيوة تعيين خليفه، غالباً بر اساس شورا نبوده، بلكه با تعيين خليفة قبلي، فردي زمام امور را به دست مي‌گرفته است.
حكومت در اسلام، فصلي كوتاه و گذرا نيست كه با يك جمله «وَأَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ»[1] پايان پذيرد، بلكه بخش‌هاي گسترده‌اي از احكام و امور را دربر مي‌گيرد، كه عنايت پيامبر را براي تبيين جزئيات و شرايط، مي‌طلبد.
طبعاً نظريه سوم، بيش از دو نظريه ديگر قابل پذيرش است و اتفاقاً احاديث رسول خدا (ص) و تاريخ حيات آن حضرت به روشني آن را ثابت مي‌كند.
پس از يك تحليل اجتماعي، اكنون به پاسخ پرسش از نظر حديث و تاريخ مي‌پردازيم.
1. شيعه در كلمات رسول خدا (ص)
نامگذاري پيروان علي(ع) به شيعه، از زمان خود پيامبر(ص) آغاز شده و روايات فراواني حاكي از آن است كه آن حضرت اين نام را بر پيروان علي(ع) نهاده است. محدثان و مفسران نقل مي‌كنند آنگاه كه آيه «إِنَّ الّذينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحات أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيّة»[2] فرود آمد، پيامبر(ص) رو به علي(ع) كرد و فرمود:
«مقصود از اين عبارت، تو و شيعيانت مي‌باشيد كه روز قيامت خشنود و پسنديده هستيد».
در حديث ديگر فرمود:
«تو و پيروانت مقصود هستيد، وعده من و شما در روز قيامت نزد حوض كوثر است. آنگاه كه امت‌ها براي حسابرسي به آنجا مي‌آيند، شما را فرا مي‌خوانند در حالي كه نور از چهره و پيشاني شما تابان است».
روايات مربوط به نزول اين آيه در حق شيعيان علي(ع) و اين كه پيامبر(ص) پيروان علي(ع) را شيعه ناميد، در كتاب‌هاي مختلف وارد شده است، براي نمونه به مدارك زير مراجعه شود.[3]
بنابراين، نامگذاري پيروان علي(ع) به شيعه، از جانب رسول خدا(ص) انجام شده و اين خود مبنايي در تعيين شيوه حكومت پس از پيامبر(ص) به شمار مي‌رود.
2. امامت، همزاد نبوّت
شكي نيست كه مقام امامت با مقام نبوت تفاوت دارد. پيامبر گيرندة وحي و پايه‌گذار دين است، در حالي كه امام نه دريافت كنندة وحي است و نه پايه‌گذار دين، بلكه وظايفي كه رسول خدا (ص) در قلمرو بيان احكام و اجراي آنها برعهده داشت، پس از وي برعهده امام مي‌باشد. امام مرجع بيان احكام و عقايد اسلامي و مدير امور كشور است. با توجه به اين اصل و بنابر روايات، روزي كه پيامبر (ص) نبوت خود را براي بني‌هاشم بيان كرد، جانشيني و رهبري علي(ع) را نيز اعلام نمود و اين حاكي از آن است كه نبوت و امامت همزاد بوده و دارنده هر دو منصب از جانب خدا به وسيله وحي الهي معين مي‌شوند. اين مسأله در منابع تاريخي چنين آمده است:
پيامبر گرامي(ص) سه سال دعوت پنهاني داشت. آنگاه كه خدا او را با آيه «وَأَنْذِرْ عَشيرتَكَ الأَقْرَبين»[4] مخاطب ساخت، او بيش از چهل تن از بستگان خود را كه همگي از شخصيت‌هاي بني‌هاشم بودند، براي ضيافت ناهار دعوت كرد و پس از صرف غذا، سخنان خود را اينگونه آغاز كرد:
«هيچ كس از مردم براي كسان خود چيزي بهتر از آنچه من براي شما آورده‌ام، نياورده است. من خير دنيا و آخرت را براي شما آورده‌ام، خدايم به من فرمان داده كه شما را به توحيد و يگانگي وي و رسالت خويش دعوت كنم. چه كسي از شما مرا در اين راه كمك مي‌كند تا برادر و وصي و جانشين من در ميان شما باشد؟»
آن حضرت اين جمله را گفت و اندكي درنگ كرد تا ببيند كدام يك از آنان به نداي او پاسخ مثبت مي‌دهند. در آن لحظات، سكوتي مطلق و آميخته با بهت و تحير بر مجلس سايه گسترده بود و همگي سر به زير افكنده و در فكر فرو رفته بودند.
ناگهان علي(ع) كه سن او در آن روز از 15 سال تجاوز نمي‌كرد، سكوت را درهم شكست و برخاست و رو به پيامبر كرد و گفت:
«اي پيامبر خدا، من تو را در اين راه ياري مي‌كنم». آنگاه دست خود را به سوي پيامبر(ص) دراز كرد تا دست او را به عنوان پيمان فداكاري بفشارد. در اين هنگام پيامبر (ص) دستور داد كه علي(ع) بنشيند. بار ديگر پيامبر(ص) گفتار خود را تكرار کرد. باز علي برخاست و آمادگي خود را اعلام كرد. اين بار نيز پيامبر (ص) به وي دستور داد بنشيند. در مرتبة سوم نيز مانند دفعات پيشين، كسي جز علي(ع) برنخاست و تنها او بود كه پشتيباني خود را از اهداف مقدس پيامبر (ص) اعلام كرد. پيامبر (ص) در اين حال دست خود را بر دست علي(ع) زد و جملة تاريخي خود را در مجلس بزرگان بني‌هاشم دربارة او بيان کرد و گفت:
«هان! اي خويشان و بستگان من! علي برادر و وصي و خليفة من در ميان شماست».[5]
اين حديث به روشني تاريخ تشيع و همزاد بودن نبوت وامامت را به معنايي كه يادآور شديم بيان مي‌كند. البته اين تنها موردي نيست كه پيامبر(ص) رهبر مسلمانان پس از خود را تعيين مي‌كند، بلكه در موارد ديگري نيز بر اين مطلب تصريح فرمودند كه به صورت گذرا به آنها اشاره مي‌كنيم.
3. حديث منزلت
حديث منزلت از احاديث معروفي است كه محدّثان و تاريخ نگاران نقل كرده‌اند و اجمال آن چنين است:
آنگاه كه پيامبر(ص) راهي نبرد با روميان در سرزمين تبوك گرديد، علي(ع) را همراه خود نبرد؛ زيرا وجود او در مدينه براي جلوگيري از فتنه‌گري منافقان، لازم و ضروري بود، ولي دشمنان
به شايعه‌پردازي دست زدند و گفتند: روابط پيامبر(ص) با علي(ع) به تيرگي گراييده، لذا او را به همراه خود نبرده است. علي(ع) خود را به لشگرگاه اسلام رساند و اين شايعه را بازگو نمود. پيامبر(ص) در پاسخ فرمود:
«آنان دروغ گفته‌اند. من تو را براي حفظ خانه و خانواده‌ام جانشين خويش ساخته‌ام. پس بازگرد و جانشين من در خانواده من و خانواده خودت باش. آيا خوش نداري براي من آن گونه باشي كه هارون براي موسي بود، با يك تفاوت كه پيامبري پس از من نيست؟»[6]
اين حديث به روشني بيانگر آن است كه علي(ع) تمام صلاحيت‌ها و اختيارات هارون(ع) را جز نبوت دارا بوده است. يكي از مناصب هارون، وزارت او براي موسي(ع) بوده است، چنان كه مي‌فرمايد:
«وَاجْعَلْ لِي وَزيراً من أَهْلِي * هارُونَ أَخي».[7]
«هارون را كه از خاندان من است، وزير من قرار ده».
استثناي نبوت در كلام رسول خدا (ص) حاكي از آن است
كه كليه مسئوليت‌هاي هارون را علي نيز دارا بود واين جانشيني تنها به جنگ تبوك اختصاص نداشت، بلكه يك ضابطه كلي بود كه جانشيني در غزوه تبوك يكي از مصاديق آن به شمار مي‌آمد و اگر مقصود جانشيني در خصوص اين سفر بود، نيازي به اين ضابطه كلي و استثناي نبوت نبود.
4. حديث غدير
از ميان دلايل فراوان كه بيانگر زعامت علي(ع) پس از پيامبر(ص) است، در اين بحث به سه دليل بسنده مي‌كنيم: حديث«يوم الدار» در
آغاز رسالت، حديث «منزلت» در اثناي رسالت و حديث غدير در اواخر عمر رسول خدا. اکنون اجمالي از تعيين جانشين در آخرين روزهاي رسالت:
پيامبر اسلام(ص) در سال دهم هجرت براي انجام فريضة حج و تعليم مناسك آن به مسلمانان، در قالب يك جمعيت ده هزار نفري حركت كرد و در روزهاي عرفه و منا سخنراني‌هاي جامع و ارزنده‌اي ايراد فرمود.
مراسم حج به پايان رسيد، همگان به قصد وطن، مكه را ترك كردند، چون كاروان‌ها به نزديك بركه آبي به نام غدير خم رسيدند، پيك وحي فرود آمد و پيامبر (ص) را فرمان توقف داد، خدا به رسول گرامي (ص) ‌چنين فرمان داده بود:
«يا أَيُّها الرّسول بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالتهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ».[8]
«اي پيامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو فرود آمده، به مردم برسان و اگر چنين نكني، رسالت خداي را به جا نياورده‌اي و خداوند تو را از گزند مردم حفظ مي‌كند».
در اين لحظات حساس طنين اذان سراسر بيابان را فرا گرفت، سپس پيامبر(ص) خطبه‌اي به شرح زير ايراد كرد:
«ستايش از آن خداست و به او ايمان داريم. از او ياري مي‌خواهيم و بر او توكل مي‌كنيم، و از شر خويشتن و بدي كردارهايمان به خدايي پناه مي‌بريم كه گمراهان جز او راهنمايي ندارند. خدا هر كس را راهنمايي كند، او ديگر گمراه نمي‌شود و گواهي مي‌دهيم كه خدايي جز او نيست و محمد (ص) بنده و فرستادة اوست.
هان! اي مردم، نزديك است كه من دعوت حق را لبيك گويم و از ميان شما بروم. من مسئولم و شما نيز مسئول هستيد… هان! اي مردم، هر كس من مولا و رهبر او هستم، علي نيز مولا و رهبر اوست».[9]
پيامبر (ص) جملة آخر را سه بار تكرار كرد و فرمود:
«پروردگارا! هر كس علي را دوست دارد، تو او را دوست بدار و هر كس با او دشمني كند تو با او دشمن باش. هر كس او را ياري كند، تو ياور او باش، و هر كس او را تنها گذارد، تو نيز او را تنها گذار. لازم است حاضران به غايبان خبر دهند و آنها را از اين امر آگاه سازند».
هنوز اين اجتماع با شكوه پايان نيافته بود كه فرشتة وحي فرود آمد و پيامبر گرامي (ص) را بشارت داد كه خداوند امروز دين خود را تكميل كرد و نعمت خويش را بر مؤمنان به كمال رسانيد.[10]
حديث غدير از احاديث متواتر است. كافي است كه بدانيم 120 صحابي، آن را از پيامبر (ص) نقل كرده‌اند و از تابعان 89 نفر به نقل آن پرداخته‌اند و در مجموع 14 قرن، 360 تن عالم و دانشمند سنّي آن را روايت كرده‌اند، و اگر راويان و عالمان شيعي را به آنان ضميمه كنيم خواهيم ديد كه حديث در بالاترين حدّ تواتر قرار مي‌گيرد.[11]
شكل‌گيري تشيع در پرتو اين سفارش‌ها
ما به همين سه حديث قطعي بسنده مي‌كنيم. اين سفارش‌ها سبب شد كه در عصر رسول خدا (ص) گروهي گرد علي را بگيرند و به پيروي از او مشهور شوند. محقق معروف آقاي محمد كردعلي در كتاب «خطط الشام» مي‌نويسد:
«در زمان خود پيامبر (ص) گروهي از بزرگان صحابه به دوستي و موالات علي(ع) معروف بودند؛ مانند سلمان فارسي كه مي‌گفت: ما با پيامبر (ص) بيعت كرديم بر دو اصل: خيرخواهي براي مسلمانان و اقتدا به علي بن ابي طالب(ع) و ولايت وي. ابوسعيد خدري مي‌گويد: مردم به پنج چيز دعوت شدند ولي چهارتا را گرفتند و يكي را رها كردند. سؤال شد: آن چهار تا را كه گرفتند چيست؟ گفت: نماز، زكات، روزه ماه رمضان و زيارت خانة خدا. پرسیدند: آن يكي كه رها كردند كدام است؟ گفت: ولايت علي بن ابي‌طالب(ع). از وي سؤال شد: آيا ولايت علي همانند آن چهار مورد، لازم و واجب است؟ گفت: آری، به سان آنها لازم و واجب است. و از همين افرادند: ابوذر غفاري، عمار ياسر، حذيفة ابن يمان، ذوالشهادتين خزيمة ابن ثابت، ابوايوب انصاري، خالد بن سعيد و قيس بن سعد بن عباده».[12]
شيعه در عصر رسالت
سفارش‌هاي مؤكد پيامبر(ص) ـ كه نمونه‌هاي آن را يادآور شديم و قسمت مهم آن در كتاب‌هاي حديث و تفسير وارد شده است ـ سبب شد كه بذر تشيع در سرزمين اسلام پاشيده شود و به تدريج رشد كند. گروهي در عصر رسالت، ولايت علي را به دل بگيرند و به عنوان شيعه علي(ع) مشهور شوند و با پايمردي تمام پيمان خود را با امام پس از عصر رسالت نيز حفظ كنند. اين گروه هسته تشيع را در صدر اسلام تشكيل مي‌دادند. سپس تشيع در طول زمان با توجه به شناخت‌هاي صحيح از مسأله امامت و جانشيني علي(ع) راه خود را باز كرد و پيوسته در حال گسترش بود.
تشيع از حجاز آغاز گرديد. سرزمين حجاز زادگاه تشيع است و آنگاه كه امام(ع) مقرّ خلافت را به عراق منتقل كرد، تشيع رشد بيشتري يافت و پيوسته در نقاط مختلف جهان گسترده شد.
——————————————————————————–
[1] . شوری/38.
[2] . آنان كه ايمان آورده و عمل نيكو انجام داده‌اند، آنان بهترين مردم هستند.(بينه، 7).
[3] . الدر المنثور، ج6، ص 589; الصواعق المحرقه، ص 161; نهايه ابن اثير، ماده قمح، ج4، ص 106; مناقب ابن مغازلي، ص 293; و غير آن. البته سيوطي در الدرالمنثور اين احاديث را از تفسير طبري و تاريخ ابن عساكر نقل كرده است.
[4] . بستگان نزديك خود را از عذاب الهي بيم ده!(شعراء، 224).
[5] . «إنّ هذا أخي ووصييّ وخليفتي فيكم فاسمعوا له وأطيعوا» تاريخ طبري، ج2، ص 319ـ 321، چاپ دارالمعارف مصر; تاريخ كامل ابن اثير، ج2، ص 62ـ 36چاپ دارصادر بيروت; سيره حلبي، ج71 ص 311، چاپ البهيه در مصر; تاريخ ابن عساكر، ج1، ص 65، حديث 139ـ 140ـ 141، چاپ بيروت، تفسير خازن، علاء الدين شافعي، ج3، ص 371، چاپ مصر و غيره.
[6] . صحيح بخاري، (غزوه تبوك)، ج6، ص 3، چاپ 1314; صحيح مسلم، باب فضائل علي، ج7، ص 120; سنن ابن ماجه، (باب فضائل اصحاب پيامبر)، ج1، ص 55; سيره ابن هشام، ج2،
ص 519ـ 520.
[7] . طه/29ـ 30.
[8] . مائده/67.
[9] . مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌ مَوْلاهُ.
[10] . «اَلْيَوْم أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِيناً» (مائده/3).
در اين لحظه صداي تكبير پيامبر| بلند شد و فرمود: خدا را سپاسگزارم كه دين خود را كامل كرد و نعمت خود را به پايان رسانيد از رسالت من و ولايت علي^ پس از من خشنود شد. پيامبر از جايگاه خود فرود آمد و ياران او گروه گروه به حضرت علي^ تبريك گفتند و او را سرور خود و سرور هر مرد و زن مؤمني خواندند.
[11] . ترمذي، صحيح، ج5، ص 297; ابن ماجه، سنن، ج1، ص 45، حديث 121; الحاكم النيسابوري، المستدرك علي الصحيحين، ج3، ص 110; احمد بن حنبل، مسند، … حديث 961، ج1، ص 88، ج2، ص 672; و غيره، نسائي، خصائص، ص 94، 95، 50; ابن ابي شيبه، المصنف، ج12، ص78، حديث 12167 ، مشكاة المصابيح، ج3، ص 246; محب الدين طبري، الرياض النضرة، ج2، ص 169، چاپ خانجي، ما به همين مقدار بسنده مي‌كنيم، كساني كه علاقمند به آگاهي از حالات راويان از صحابه و تابعان و دانشمندان باشند، مي‌توانند به كتاب‌هايي كه پيرامون حديث غدير نوشته شده مراجعه كنند. از ميان آنها مطالعه دو كتاب را پيشنهاد مي‌كنيم:
الف . عبقات الأنوار، تأليف ميرحامد حسين هندى (متوفاى 1306هـ).
ب . الغدير، تأليف محقق عاليقدر عبدالحسين اميني(1320ـ 1390هـ).
[12] . محمد كردعلي، خطط الشام، ج5، ص 251.

 نظر دهید »

"پیشگیری و درمان آلزایمربا کپسول گل سرخ"

04 دی 1394 توسط معصومه نجاتي

پیشگیری و درمان بیماران آلزایمر با کپسول گل سرخ
درمان بیماران آلزایمر با عصاره گل سرخ از ابتدای امسال وارد فاز بالینی شده و اقدام به درمان بیماران آلزایمر به عنوان نمونه‌های آزمایشی با کپسول گل سرخ‌کرده است.
گل سرخ
آیا گل سرخ همان گل رز است؟
منظور از گل سرخ همان گل محمدی است و با گل رز فرق دارد، البته پژوهش ما روی گل سرخ محمدی کاشان بوده است و ممکن است گل سرخ تبریز هم همین اثرات را داشته باشد ولی مطمئن نیستیم.
گل سرخ یا غنچه باز نشده گل سرخ باید در سایه خشک شود اما اینکه چگونه به هنگام خرید متوجه این موضوع شویم از طریق رنگ قرمز مایل به بنفش آن قابل تشخیص است و اگر گل سرخ‌ رنگ‌پریده باشد، نشانه آن است که در آفتاب خشک شده است.
تمام گل از جمله مادگی سرشار از ویتامین C و پرچم‌ها و کاسبرگ‌های آن باید پودر شوند.
مقدار مصرف به اندازه یک قاشق چای‌خوری در هر 8 ساعت است و باید همراه با غذا میل شود و البته این را هم اضافه کنم که مکانیسم اثر گل سرخ این است که مواد زائد تجمع یافته در بافت عصبی (بتا آمیلویید) را پالایش کرده و مغز را از خطر اختلال عملکرد و در نهایت مرگ‌ومیر سلولی نجات می‌دهد، و حتی موجب تکثیر سلول‌های جدید عصبی در مغز می‌شود.

آیا مصرف گل سرخ تنها برای بیماران آلزایمری اثر درمانی دارد؟
این پژوهش فقط بر روی موارد جدید بیماری که هنوز هیچ‌گونه داروی شیمیایی دریافت نکرده‌اند، انجام می‌گیرد، تا بتوانیم تأثیر درمانی را به عصاره گل سرخ نسبت دهیم، البته گروه‌های شاهد و دارونما نیز داشته‌ایم.
لذا این‌گونه بیماران به طور سرپائی، با تجویز کپسول عصاره گل سرخ که اختصاصاً و فقط برای اجرای این پروژه کارآزمائی بالینی به‌طور محدود در دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان ساخته شده است، تحت درمان قرار گرفته‌اند.
لازم به ذکر است که فعلاً همکاران روان‌پزشک یک دوره 7 ماهه درمانی را برای این بیماران در نظر گرفته‌اند که تاکنون 4 ماه آن با موفقیت طی شده است.
فاز بالینی این طرح تحقیقاتی به همت بعضی از همکاران گروه روان‌پزشکی در درمانگاه‌های روان‌پزشکی سالمندان وابسته به دانشکده پزشکی اصفهان، از ابتدای سال جاری شروع شده است.

مصرف پودر گل سرخ برای بیماران آلزایمر پیشرفته نیز توصیه می‌شود؟
بیماران آلزایمری که بیماری آن‌ها پیشرفت کرده است و دارو مصرف می‌کنند نیز پودر گل سرخ را به همان صورت هشت ساعت یک‌بار به مقدار یک قاشق چای‌خوری مصرف کنند موجب تخفیف در علائم بیماری آن‌ها خواهد شد نه اینکه بیماری آن‌ها کاملاً درمان شود.
دوره درمانی برای فراموشی سالمندی سه هفته است و در تجربه ما، موارد متعددی که برای این مشکل با ما تماس گرفته‌اند و از کلافگیِ فراموشی شکایت داشتند با توصیه به استفاده از پودر گل سرخ و مصرف آن پس از سه هفته احساس رضایت کردند و مشکل فراموشی آن‌ها رفع شد.
البته این‌گونه افراد برای جلوگیری از عود فراموشی باید به درمان به‌طور مستمر ادامه دهند. بیماران آلزایمری که دارو مصرف می‌کنند لازم نیست داروی خود را قطع کنند بلکه در کنار مصرف این داروها، از پودر گل سرخ نیز می‌توانند استفاده کنند.

با توجه به اینکه بیماری آلزایمر یک بیماری خاموش است توصیه شما به این افراد چیست؟
پودر گل سرخ به دلیل اثر پیشگیری‌کننده که دارد توصیه می‌شود که تمام افراد اعم از سالم و بیمار مصرف کنند زیرا که گل سرخ یک داروی گیاهی است که بیش از هزار سال در طب سنتی بدون هیچ‌گونه عارضه مهم جانبی مورد استفاده قرار گرفته است و مردم تجربه خوبی در استفاده از آن به‌عنوان یک ادویه رایج و بدون عارضه، دارند، ما اکنون آن را برای پیشگیری و معالجه بیماری آلزایمر معرفی کرده‌ایم که تا کنون درمان قاطعی نداشته است.
دوره درمانی برای فراموشی سالمندی سه هفته است و در تجربه ما، موارد متعددی که برای این مشکل با ما تماس گرفته‌اند و از کلافگیِ فراموشی شکایت داشتند با توصیه به استفاده از پودر گل سرخ و مصرف آن پس از سه هفته احساس رضایت کردند و مشکل فراموشی آن‌ها رفع شد
اکنون این بیماری سلامت حدود 10 درصد سنین بین 65 تا 75 سالگی و 20 درصد سنین بین 75 تا 85 سالگی را در جمعیت کشور تهدید می‌کند، و در چند ساله اخیر میانگین سن ابتلا به آن کاهش پیدا کرده است.
عقل و منطق حکم می‌کند، در مقابل این تهدید بزرگ، در استفاده از این داروی گیاهی که تأثیر صد درصدی خود را بر آلزایمر حیوانی به اثبات رسانده و در ده‌ها مورد تجربه‌های شخصی تأثیر درمانی خوبی بر فراموشی سالمندی داشته است، زمان را از دست ندهیم و منتظر اعلام نتایج پایان کارآزمایی بالینی که ممکن است حداقل تا یک سال دیگر به طول انجامد، ننشینیم.
برخلاف سایر بیماری‌ها که معمولاً همان اول با علائمی مثل درد و تب خودش را نشان می‌دهد، آلزایمر اصطلاحاً با چراغ خاموش می‌آید، به طوری که اولین علائم و اختلال آشکار در رفتار، نشانه شروع تحلیل قشر مغز از حدود 10 سال پیش است و لذا مسئله پیشگیری برای این بیماری اهمیت فوق‌العاده دارد.

عوارض مصرف پودر گل سرخ؟
گل سرخ هیچ‌گونه عارضه یا اثرات جانبی ندارد ولی ممکن است لینت مزاج دهد که این امر مطلوبی است چراکه معمولاً افراد مسن دچار عارضه یبوست هستند و آلزایمر عمدتاً افراد مسن را دچار می‌کند.
با توجه به اینکه یبوست عارضه‌ای است که خود یک علت‌العلل برای برخی دیگر از امراض گوارشی محسوب می‌شود، پس این اثر لینت دهندگی گل سرخ از این نظر هم به بیماران آلزایمری کمک می‌کند.
از این اثر گل سرخ، مردم تجربه تاریخی در سلامت دستگاه گوارش دارند. این نکته نیز جالب است که گل سرخ اگرچه خاصیت لینت دهندگی مزاج را دارد ولی با مصرف مقدار بیشتر، ممکن است به جای اسهال، یبوست ایجاد کند. به هرحال اگر اثر لینت دهندگی تبدیل به بروز اسهال شد می‌توان آن را به همراه پودر نعناع استفاده کرد.

آیا مصرف گل سرخ به غیر از اثر بهبود و درمان آلزایمر تأثیرات دیگری هم دارد؟
این دارو، حائز سایر اثرات مثبت درمانی مثل تأثیر درمانی بر بیماری افسردگی و همچنین دارای اثر تقویت‌کنندگی قدرت جنسی نیز هست و این اثرات قبلاً شناخته و معرفی شده بوده‌اند.
ممورال
داروی ممورال. رابطه آن با گل سرخ؟
ممورال همان ترکیب کندر و زنجبیل است، و این هر دو ماده، اثر مفید و موثری روی تقویت حافظه دارند ولی با مکانیسم متفاوت با گل سرخ، به‌گونه‌ای نمی‌توانند جایگزین همدیگر شوند ولی اگر با هم استفاده شوند، مسلماً اثرات همدیگر را تقویت می‌کنند.
ما در این پژوهش‌ها از احادیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام الهام گرفته‌ایم و از آن جمله این حدیث امام صادق علیه السلام که فرموده‌اند: «هیچ بنده‌ای خوش‌بو نباشد، مگر آن‌که عقلش افزون گردد». لذا استفاده روزانه از عطرهای مطمئن و اصیل ترجیحاً عطر گل سرخ محمدی برای تقویت حافظه و پیشگیری از ابتلا به آلزایمر، موثر خواهد بود

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • ...
  • 16
  • ...
  • 17
  • 18
  • 19
  • ...
  • 20
  • ...
  • 21
  • 22
  • 23
  • ...
  • 26
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مشاور شما

اخبارروز,تحلیل سیاسی,...
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • سیاسی
    • متن وصیت نامه حضرت امام خمینی
    • متن قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
    • احزاب موجود در ایران
    • تحلیل سیاسی هفته
      • اوضاع سیاسی دمشق
      • برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام
      • توافق موقت ژنو
      • بیانیه نهایی برجام
      • چکیده ای از بندهای برجام
      • دیدار فائزه هاشمی با عضو ارشد فرقه بهائیت
      • آتش جهنم قرارگاه خاتم الانبیاء در انتظار هواپیماهای متجاوز آمریکایی
      • آیت الله جنتی رییس مجلس خبرگان رهبری شد
      • ضدایران
  • اعتقادی
    • امامت
    • معاد
  • اخلاق
  • احکام
  • مدافعین حرم
    • استقبال5استان از شهدای مدافع حرم
    • شهادت "سمیرقنطار" را تلافی میکنیم
    • سردار سلیمانی ذر لیست ترور رژیم صهیونیستی
    • سربازان حزب الله در حمایت از پیروان مسیح
  • مقالات
    • مقالات دینی و اخلاقی
      • سیمای حضرت مهدی در پرتو قرآن و روایات
      • ويژگی های پیامبراکرم صلی الله علیه و آله از دیدگاه قرآن
      • امام صادق علیه السلام را بیشتر بشناسیم
      • تسلیم حق :اطاعت کامل از پروردگار
    • مقالات سیاسی
      • مبارزه با فساد اقدام اعتمادساز
  • طب سنتی
    • ادویه و گیاهان ضددیابت
    • بید گیاهی درد افکن
    • تخم شربتی برای مقابله با یبوست
    • بابونه برای کنترل قندخون
  • شبهات اعتقادی
  • اعیاد شعبانیه
  • پیامک
  • دیدارها وبیانات امام خامنه ای(مدظله العالی)
  • آخرین اخبار روز
  • اعمال روزهای خاص
  • میلاد یگانه منجی عالم بشریت مبارک
  • مناسبت ها
  • سالروز فتح خرمشهر
  • مشاوره
    • تازه های روانشناسی کودکان
  • islam
  • کدپیشواز ایرانسل

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس